با نهایت تأثر و تأسف، رحلت عالم ربانی، فقیه وارسته، حضرت آیتالله سیدمرتضی مستجابالدعواتی (رحمتاللهعلیه) را به محضر مبارک مقام معظم رهبری، حوزههای علمیه، شاگردان و ارادتمندان ایشان و به ویژه بیت مکرم آن عالم وارسته تسلیت عرض میکنیم.
ایشان در طول عمر با برکت خویش در مسیر ترویج علوم اسلامی، تربیت شاگردان و خدمت به دین و مردم گامهای ارزشمندی برداشتند. همچنین، در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه با حکومت طاغوت پهلوی، زحمات بسیاری را متحمل شدند و نقش بسزایی در بیداری اسلامی و آگاهیبخشی به جامعه ایفا کردند. فقدان این شخصیت بزرگوار ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه علمی و دینی کشور است.
از درگاه خداوند متعال برای آن فقید سعید علو درجات و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.
«آقای زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه عصر امروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تبریک پیروزی مقاومت در غزه، تأکید کردند: کار بزرگ رهبران و رزمندگان مقاومت فلسطین در «اتحاد و انسجام» و «ایستادگی» در مقابل دشمن و به پیش بردن روند پیچیده مذاکرات و همچنین صبر و استقامت مردم، مقاومت را در منطقه سربلند کرد.
رهبر انقلاب، پیروزی مقاومت اسلامی و مردم غزه در برابر دشمن صهیونیستی و آمریکایی را بسیار با عظمت توصیف و خاطرنشان کردند: این پیروزی یک نصاب جدیدی را در مبارزات مقاومتی بهوجود آورد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به برخی طرحهای احمقانه آمریکایی و یا برخی طرحهای دیگر در مورد غزه و فلسطین، گفتند: این طرحها به هیچ جایی نخواهند رسید و همانهایی که یکسال و نیم پیش مدعی نابود کردن مقاومت در مدت زمان کوتاه بودند، اکنون اسرای خود را در گروههای کوچک از رزمندگان مقاومت تحویل میگیرند و در مقابل تعداد زیادی از اسرای فلسطینی را آزاد میکنند.
ایشان، شیوه مقاومت برای تحویل دادن اسرای صهیونیست را مجسّم کننده عظمت مقاومت در مقابل چشم جهانیان خواندند و افزودند: اکنون افکار عمومی جهانی به نفع فلسطین است و در این شرایط هیچ طرحی بدون رضایت مقاومت و مردم غزه، به سرانجام نخواهد رسید.
در این دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین ضمن تبریک پیروزی بزرگ مقاومت در غزه به رهبر انقلاب، این پیروزی را مرهون حمایتهای همیشگی جمهوری اسلامی و همچنین هدایتهای شهید سید حسن نصرالله دانست و گفت: مقاومت فلسطین در یکسال و نیم گذشته درواقع درحال جنگ با آمریکا و غرب بود و بهرغم نابرابر بودن توازن قوا، مقاومت فلسطین توانست به پیروزیهای بزرگی دست یابد.
دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، «وحدت و انسجامِ» میدانی و سیاسی گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی را یکی از عوامل تاثیرگذار در پیروزی غزه برشمرد و ضمن ارائه گزارش از آخرین تحولات غزه و کرانه باختری و روند مذاکرات و توافق بدست آمده، تأکید کرد: ما هیچگاه مسیر مقاومت را فراموش نخواهیم کرد و بهعنوان سربازان مقاومت، این مسیر را ادامه خواهیم داد.
به مناسبت سالروز قیام بیستونهم بهمن مردم تبریز(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
از خداوند متعال بقا و دوام این روحیههای برجسته و ممتاز را که در این جمعِ حاضر مشاهده میکنیم، استدعا میکنیم و طلب میکنیم. خوشامد عرض میکنم به همهی حضّار محترم، بخصوص خانوادهی معظّم شهیدان و مسئولان محترم. رئیسجمهور(۲) محترم هم به مقتضای خوی مردمی در این جمع حضور دارند.
لازم میدانم قبل از هر سخنی یاد کنم از امام جمعهی شهید و فقیدمان، مرحوم آقای آلهاشم که سال گذشته در همین جلسه در اینجا بیانات متین، با بیان فصیح و پُرمغز بیان کردند. خداوند انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و خوشا به سعادت خدمتگزارانی که پایان کارشان اینچنین، با این شیوه به ارادهی الهی انجام میگیرد. همچنین یاد کنم از استاندار جوان و انقلابی و محبوب آذربایجان(۳) که ایشان هم جزو شهدای آن حادثه هستند و دیگرِ شهیدان عزیزی که در حادثهی تلخ گذشته از دست ملّت ایران گرفته شدند.
روز بیستونهم بهمن سال ۵۶، آنچه اتّفاق افتاد، حادثهی بزرگی بود. من امروز مایلم با نگاه به مردمی که آن حادثه را آفریدند، چند کلمهای عرض بکنم؛ چون افتخارات آذربایجان، از جهات مختلف، خیلی زیاد و متعدّد است و بنده مکرّر در مکرّر دربارهی این مطالب با شما عزیزان، مردم آذربایجان سخن گفتهام. امروز، جوان تبریزی ما که اوضاع منطقه را میبیند، میشناسد، دشمنان را، دوستان را تشخیص میدهد، در مقابل عربدههای یک نفر از آن طرف و زوزههای یک نفر از این طرف هیچ احساس ترسی نمیکند، احساس انفعالی نمیکند، [بلکه] احساس قدرت میکند.
جوان آذربایجانی، جوان تبریزی، امروز در مقابل این حوادثی که افراد کارکشتهی سیاست را متزلزل میکنند، مثل کوه میایستد؛ این جوان [باید] بداند که این روحیه میراث چه کسانی است، متعلّق به چه حادثهای است. اگر جوان ما ــ که دوران انقلاب را درک نکرده و از بیستونهم بهمن، جز یک نام و یک حادثه چیزی در خاطر ندارد ــ نداند که گذشتهی این مجموعه و مردمی که این حادثه را به وجود آوردند، این واقعهی عظیم را ایجاد کردند، که بودند، چه بودند، چه کار میکردند، با چه روحیهای در میدان حاضر میشدند، روایتهای غلطِ ساختهی دشمن بر ذهنها غالب خواهد شد؛ من امروز روی این نکته میخواهم یک مقداری عرایضی بکنم و تکیه کنم.
آذربایجان و تبریز در واقع سدّ مستحکم ایران در دورههای مختلف در قبال تعرّض و تجاوز بیگانگان بوده. در مواردی، به خاطر اینکه مرکزنشینان و پایتختنشینان بیعرضگی به خرج دادند، مأموران دولتهای تزاری یا عثمانی بر مناطقی از آذربایجان، حتّی بر خود تبریز مسلّط شدند امّا این مردم تبریز بودند که توانستند با ایستادگی خود، با صبر خود، در مقابل دشمن رفتاری را دنبال کنند که دشمن را مجبور به فرار بکنند. مأموران تزاری اصرار میکردند به ستّارخان که بالای خانهات پرچم سفید بزن تا از تعرّض نیروهای روس ــ که در آنجا بودند ــ محفوظ بمانی؛ ستّارخان گفت: من زیر بیرق ــ به تعبیر او «بیدق» ــ اباالفضلالعبّاسم؛ من زیر بیرق هیچ کس دیگر نمیروم.
در دورههای متعدّدی از سوی آدمهایی ــ که نمیتوان درست اینها را مأمور بیگانه دانست لکن به هر حال منحرف بودند و دستی در دستگاههای دولتی زمان طاغوت داشتند ــ تلاش میشد با تکیه بر خصوصیّات قومی، با یک نگاه ضدّ دینی و بهاصطلاح سکولاریستی، یک هویّت غیر اسلامی به آذربایجان بدهند؛ آنچه در مقابل این حرکت اتّفاق افتاد، برای چشمهای بینا درسآموز است. در همان دورانی که این تلاشها انجام میگرفت، تبریز گوهرهای درخشانی از قبیل علّامهی طباطبائی،(۴) از قبیل علّامهی امینی،(۵) شخصیّت برجستهی ادبی و هنریای از قبیل استاد محمّدحسین شهریار و امثال اینها را تحویل جامعهی ایران داد و نام ایران را، عنوان ایران را، اعتبار ایران را بالا برد. در دستگاههای مختلف اینجوری است.
یکی از خصوصیّات ممتاز آذربایجان که حوادثی از قبیل حادثهی مهمّ بیستونهم بهمن را به وجود آورد، ایمان اسلامی و غیرت دینی مردم آذربایجان بود. مردم تبریز و همهی کسانی که از شهرستانهای دیگرِ استان در آن روز در تبریز بودند و در آن حرکت شرکت کردند، این حادثه را به وجود آوردند. بزرگی حادثه فقط به این نیست که رژیم طاغوت مجبور شد در مقابل مردم، تانک در خیابانها بیاورد؛ بزرگی حادثه به این است که این حرکت توانست الگویی بشود برای سراسر ایران، و مردم ایران در شهرهای مختلف این حرکت را تکرار کنند و حرکت انقلابی عظیم سال ۵۷ اتّفاق بیفتد؛ عظمت حادثه اینجا است.
یکی از خصوصیّات مهمّ مردم تبریز و آذربایجان عبارت است از پیشتازی در مسائل مختلف. در حوادث گوناگون، پیشتازی آذربایجان را ما دیدهایم، ملاحظه کردهایم؛ میدانیم که در قضایای مختلف ــ چه قضایای علمی و فرهنگی، چه قضایای سیاسی، چه قضایایی که در دفاع از کشور ممکن است برای یک کشور پیش بیاید ــ اینها پیشتاز بودند، اینها بودند که حرکت را آغاز کردند و شروع کردند. این خصوصیّت این مردم است؛ جوانِ امروز باید بداند اینها را. این میراث ایستادگی و احساس قدرت و احساس توان و عدم انفعال در مقابل حوادث ــ که امروز این احساس را جوان آذربایجانی و تبریزی ما دارد ــ یادگار آن دوران است.
یکی از خصوصیّات آذربایجان و تبریز، الگوسازی است؛ خود این حادثه یک الگو بود. شخصیّتهایی که در آذربایجان، در تبریز نقش آفریدند، هر کدام یک الگو هستند؛ الگوهای ممتاز که از یاد تاریخ ایران و ملّت ایران نمیروند. ثقةالاسلام،(۶) عالِم روحانی یا شیخ محمّد خیابانی، عالِم روحانی، اینها در مقابل دخالت بیگانه، جان خودشان را از دست دادند. شخصیّتهایی مثل ستّارخان و باقرخان در حادثهی مشروطه پیشتاز بودند، و برای قهرمانانِ حرکتِ عظیمِ مشروطه در ایران و انقلاب مشروطه الگو شدند. در دفاع مقدّس، جوانان برجستهی آذربایجان ــ که یک نمونهی آنها شهیدان باکری(۷) هستند ــ نمونه شدند. در ادبیّات، در فرهنگ، در علم، در آذربایجان نمونه زیاد داریم. در یک دورهای، تعداد علمای بزرگی که حوزهی علمیّهی تبریز توانست به جامعه تقدیم کند، از همهجای کشور بجز اصفهان، بیشتر و بالاتر بود. دو شهرِ تبریز و اصفهان، از لحاظ برونداد علمای بزرگ و برجسته در میان همهی حوزههای علمیّه و شهرهای بزرگ کشور نمونهاند، ممتازند. این خصوصیّت مردمی است که این حادثه را آفریدند و این حوادث را آفریدند. بنابراین جوانِ امروزِ آذربایجان، مرد و زنِ امروزِ تبریز باید خصوصیّت «ایمان و غیرت دینی»، خصوصیّت «پیشتازی»، خصوصیّت «الگوسازی» را میراث ماندگار اخلاقی و اجتماعی خودشان بدانند و از آنها برای پیشرفت کشور ــ که حالا عرض خواهم کرد آنچه امروز ما نیاز داریم چیست ــ استفاده کنند.
برادران عزیز، خواهران عزیز! ما به برکت تلاش جوانانمان، دانشمندانمان، فنّاوران ماهرمان، امروز از لحاظ دفاع سخت، از لحاظ تهدیدِ سختافزاریِ دشمن نگرانی و مشکل نداریم. امروز بحمدالله خود ما هم میدانیم، دوستان ما هم میدانند، دشمنان ما هم میدانند که ایران اسلامی از لحاظ تواناییهای مقابله با تهدیدهای سخت، در یک سطح عالی قرار دارد و مردم از این جهت احساس امنیّت میکنند. بنابراین مسئلهی امروز ما تهدید سختافزاری دشمن نیست.
امّا یک تهدید مهمّ دیگری وجود دارد که باید برای آن آماده شد و آن، تهدید نرمافزاری است. امروز دشمنان ما اعتراف میکنند که به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهند بر ملّت ایران فائق بیایند، اگر بخواهند جمهوری اسلامی را از مواضع قدرتمندانهی خودش عقب برانند، راهش این است که در داخل کشور، در داخل ملّت مشکل ایجاد کنند، مردم را دچار مشکلات و تهدیدات نرمافزاری کنند.
تهدید نرمافزاری چیست؟ تهدید نرمافزاری یعنی دستکاری کردن افکار عمومی مردم، یعنی ایجاد اختلاف، یعنی ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی؛ این تهدید نرمافزاری است. تهدید نرمافزاری یعنی ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن؛ این کار را دارند میکنند. به فضل الهی، تا امروز موفّق نشدهاند؛ تا امروز وسوسهی دشمن نتوانسته دل مردم ما را تکان بدهد، جوانان ما را از عزم و از حرکت باز بدارد. نمونهاش همین راهپیمایی عظیم روز بیستودوّم بهمن؛ کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟ بعد از چهل و چند سال از پیروزی انقلاب، روز پیروزی انقلاب را آحاد مردم ــ نه نیروهای مسلّح، نه مسئولین، [بلکه] تودهی مردم، آحاد مردم، بدنهی ملّت ــ اینجور گرامی بدارند و با این حجم عظیم وارد میدان بشوند؛ و ۴۶ سال با همهی مشکلاتی که وجود دارد ــ مردم مشکلاتی دارند، توقّعاتی دارند، توقّعات بهحقّی دارند ــ امّا اینها مانع نمیشود از اینکه از انقلابشان دفاع کنند. معنای این چیست؟ معنایش این است که تهدید نرمافزاری دشمن هم تا امروز در این کشور و در این ملّت کارساز نبوده. حرف من این است که نگذارید این حیلهی دشمن که همچنان ادامه دارد، در آینده هم اثر کند.
صاحبان دستگاههای تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر، اصحاب دانش، آن کسانی که در دستگاههای رسمی آموزش و رسانه و هنر و مانند اینها مسئولیّت دارند، آحاد جوانان ما که با فضای مجازی ارتباط دارند، اینها بایستی تلاششان را متوجّه به این بکنند که ببینند دشمن بر روی چه نقطهای تکیه میکند و انگشت میگذارد، از چه راهی میخواهد در ذهن مردم و در افکار عمومی مردم نفوذ کند، آن راه را ببندند؛ تولید محتوا کنند؛ صاحبان اندیشه تولید فکر و اندیشه کنند و با این کار خودشان در مقابل دشمن بِایستند؛ امروز این [کار] از دفاع سختافزاری مهمتر است. در دفاع سختافزاری اگر نقصی ایجاد بشود، با حرکت نرمافزاری میشود آن نقص را جبران کرد، آن ضعف را برطرف کرد ــ که بارها این کار انجام گرفته ــ امّا اگر چنانچه در دفاع نرمافزاری مشکل داشته باشیم، مشکل را ابزارهای سختافزاری برطرف نمیکنند؛ به این توجّه باید کرد.
جوانهای ما خودشان را با مفاهیم انقلاب، با بیانات امام، با آنچه در طول این سالهای متمادی از انقلاب و از خصوصیّات انقلاب گفته شده آشنا کنند، مأنوس کنند. انقلاب ما به معنای حقیقی کلمه مبارزهی نور با ظلمت بود، مبارزهی حق با باطل بود. انقلاب درصدد اعتلای ایران، اعتلای ملّت ایران و عظمت آیندهی ایران و نشان دادن هویّت ملّت ایران بوده؛ امروز هم همان است. بحمدالله تا امروز موفّق شدهایم، تا امروز در این راه توانستهایم پیش برویم. بله، به اهدافی که انقلاب برای ما ترسیم کرده، به طور کامل دست پیدا نکردهایم. ما امروز در زمینهی عدالت عقبیم، در زمینهی شکافهای اجتماعی عقبیم، در بعضی از مسائل گوناگون اصولی عقبیم که باید بیشتر تلاش کنیم، پیش برویم، لکن انقلاب توانسته است خود را به عنوان یک هویّت مستقل، به عنوان یک پایگاه عظیم و امیدبخش برای ملّتهای منطقه بلکه حتّی برخی از ملّتهای فرامنطقه حفظ کند، نگه دارد. عصبانیّت مستکبرین عالم و مستعمرین عالم و عناصر پلیدی که زیر نامهای خوب دارند جنایت میکنند، از جمهوری اسلامی به خاطر همین است که جمهوری اسلامی توانسته بماند، توانسته بِایستد، توانسته مشت محکم خود را به اینها نشان بدهد.
بعضی در تحلیلهای ناقص دوست میدارند اینجور وانمود کنند که ملّت ایران، خودش به دست خودش دشمن درست میکند؛ اینجور نیست. اگر شما میبینید دستگاههای سیاستگذارِ آمریکای جبّار به طور دائم دارند علیه ملّت ایران تلاش میکنند، به خاطر این نیست که شما «مرگ بر آمریکا» میگویید؛ این به خاطر آن است که ایران به همّت این مردم، به فداکاری این مردم، توانسته است خودش را از یوغِ اسارتِ قدرتِ استعمارگر خارج کند؛ دشمنی با ملّت ایران به خاطر این است. از ملّت ایران عصبانی هستند به خاطر اینکه زیر بار تحمیل آنها نمیرود. آنها عادت کردهاند تحمیل کنند؛ میشنوید [میگویند]: فلان جا را به ما بدهید، فلان محل را به اسم ما بکنید! این کلام آنها است؛ عمل آنها خیلی سختتر، خیلی زشتتر، خیلی بدتر است. غارتگری ثروتهای ملّتها، تسلّط بر ارادهی ملّتها جزو جنایات بزرگ مستکبرین، در رأس آنها آمریکا و شبکهی پیچیدهی صهیونیسم است. اینها نمیتوانند ببینند یک ملّتی مثل ملّت ایران بر روی پای خودش بِایستد و علیه ظلم آنها، علیه دخالت آنها، علیه تجاوز آنها اعتراض کند، نظام تشکیل بدهد و این نظام را بتواند چهل و چند سال نگه دارد و روزبهروز قویتر کند؛ اینها این را نمیتوانند ببینند.
امروز مخاطب من، در درجهی اوّل، شما جوانان آذربایجان و جوانان تبریز هستید، امّا این سخن خطاب به همهی جوانان کشور است: امروز مسئولیّت شما حفظ این روحیه، تقویت این حرکت و پیشرفت در راه رسیدن به اهدافی است که انقلاب معیّن کرده. ما به جوانها امیدوار هستیم و انشاءالله در همهی بخشها این حرکت عظیم مردمی پیشرفت خواهد کرد. خداوند شما را حفظ کند، خداوند انشاءالله برکات خودش را بر شما مردم عزیز، بر مردم تبریز و مردم آذربایجان نازل کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام احمد مطهّریاصل (نمایندهی ولیّفقیه و امام جمعهی تبریز) مطالبی بیان کرد.
(۲ آقای مسعود پزشکیان
(۳ آقای مالک رحمتی
(۴ علّامه سیّدمحمّدحسین طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان
(۵ علّامه غلامحسین امینی، صاحب کتاب الغدیر
(۶ میرزا علی آقا تبریزی، مشهور به ثقةالاسلام تبریزی (از علمای دوران مشروطه)
منوچهر محمدی معاون سابق آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه و رئیس شورای راهبری وزارت امور خارجه در دوران شهید امیرعبداللهیان در نشست علمی که با موضوع «بازخوانی تجربه تاریخی مذاکرات ایران و آمریکا» که شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمنماه در مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: در طول ۴۶ سال گذشته، ایالات متحده آمریکا از روشهای مختلفی برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده، اما به نتیجه مطلوب خود نرسیده است، بررسی تحولات این سالها نشان میدهد که واشنگتن تمامی راههای ممکن را برای براندازی نظام ایران آزموده اما با شکست مواجه شده است.
وی افزود: از ابتدای انقلاب اسلامی، آمریکا با بهرهگیری از بحرانهای سیاسی و امنیتی، حمایت از گروههای تروریستی مانند منافقین و فرقان، تحریک جریانهای تجزیهطلب، و ایجاد منازعات قومی از جمله در مناطق عرب، کرد، ترک، بلوچ و ترکمن تلاش کرده است تا ثبات کشور را به چالش بکشد، همچنین، کودتاهای متعددی از جمله کودتای معروف نوژه، جنگ تحمیلی، حادثه طبس و فتنههای مختلفی مانند فتنه خلق مسلمان، ماجرای قائممقام رهبری، حوادث سال ۱۳۸۸ و ناآرامیهای اخیر با شعار «زن، زندگی، آزادی» را سازماندهی کرده است.
استاد مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی گفت: علاوه بر این، سیاست تحریمهای گسترده و اعمال فشار حداکثری نیز نتوانسته است اهداف موردنظر آمریکا را محقق کند، در نتیجه، به نظر میرسد که اکنون تنها گزینهای که برای آمریکا باقی مانده، مذاکره با ایران است.
وی ادامه داد: کارشناسان بر این باورند که برداشت ایالات متحده از مذاکره با ایران فراتر از یک گفتوگوی دیپلماتیک متعارف است، آمریکا همواره در سیاست خارجی خود موضعی سلطهجویانه اتخاذ کرده و مذاکره را ابزاری برای تحمیل خواستههای خود میداند، این نگاه مبتنی بر برتریجویی و قدرتمداری است، بهگونهای که سیاستمداران آمریکایی معتقدند داشتن قدرت، بهویژه تواناییهای نظامی و اقتصادی، مشروعیتبخش ادعاهای آنها در عرصه بینالمللی است.
استاد محمدی گفت: این نگرش ریشه در آموزههای فکری و ایدئولوژیک غرب دارد، نیکولو ماکیاولی، اندیشمند قرن دوازدهم، در کتاب خود شهریار تصریح میکند که یک حاکم برای حفظ قدرت، مجاز به فریب، پیمانشکنی و دروغ است، چنین دیدگاهی در سیاستهای غربی نمود یافته و موجب شده تا مذاکره نه بهعنوان یک فرایند برابر، بلکه بهعنوان ابزاری برای تحمیل شروط موردنظر آمریکا تعریف شود.وی افزود: در همین راستا، ریچارد نفیو، از معماران اصلی تحریمهای آمریکا علیه ایران، چندی پیش در مقالهای تأکید کرد که واشنگتن تمامی ابزارهای تحریمی ممکن را علیه ایران به کار گرفته، اما این سیاستها نهتنها بینتیجه بوده، بلکه اثر معکوس داشته است، به گفته وی، تحریمها به جای تضعیف ایران، زمینه خودکفایی و تقویت توان داخلی این کشور را فراهم کرده است، بر این اساس، مقامات آمریکایی اکنون به این نتیجه رسیدهاند که تنها گزینه باقیمانده برای تأثیرگذاری بر ایران، ورود به مذاکرات است.
وی با اشاره به تغییر رویکرد آمریکا در مواجهه با ایران گفت: کارشناسان معتقدند که اعتماد به ایالات متحده، جز در شرایطی که این کشور دچار ضعف و افول باشد، امکانپذیر نیست.
این مسئول وزارت خارجه گفت: آمریکا همواره بهعنوان یک قدرت جهانی تلاش کرده است سیاستهای خود را بر دیگر کشورها تحمیل کند، اما روند تحولات اخیر نشان میدهد که موقعیت این کشور در حال تضعیف است.
دکتر محمدی گفت: در گذشته، مقامات آمریکایی بهطور مداوم از گزینه نظامی علیه ایران سخن میگفتند و این تهدید را بر روی میز مذاکره قرار میدادند، اما در سالهای اخیر، چنین ادعاهایی کمتر مطرح شده است، یکی از دلایل این تغییر رویکرد، ایستادگی قاطع جمهوری اسلامی ایران و تجربههای میدانی مانند حمله به پایگاه عینالاسد است.وی با اشاره به حمله ایران به پایگاه آمریکا گفت: پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی، ایران در پاسخ به این اقدام، پایگاه عینالاسد را مورد حمله موشکی قرار داد، این حمله در حالی انجام شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، پیش از آن تهدید کرده بود که ۵۲ نقطه از جمله اماکن فرهنگی ایران را هدف قرار خواهد داد.
این استاد برجسته سیاست خارجه در پایان اظهار داشت: با این حال، پس از حمله ایران، آمریکا هیچ واکنش نظامی نشان نداد، ترامپ در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره علت خودداری از اقدام متقابل، اذعان کرد که نگران حمله مجدد ایران به پایگاههای دیگر آمریکا بوده است.وی در پایان بیان کرد: این تحولات نشاندهنده تغییر معادلات قدرت در منطقه و کاهش کارایی تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران است، بهگونهای که این کشور اکنون ناگزیر به استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و مذاکره شده است.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. من اوّلاً تبریک عرض میکنم ولادت باسعادت حضرت بقیّةاللهالاعظم (سلام الله علیه) را که حقیقتاً یک عید جهانی و بشری است. مژدهی عدالت، امید به استقرار عدالت، یکی از خواستهها و دلخوشیهای همیشهی بشر در طول تاریخ بوده. هیچ زمانی را شما در تاریخ بشر پیدا نمیکنید که انسانها در آنجا منتظر عدالت نباشند، آرزوی منجی نداشته باشند. این آرزو، طبق تعالیم شیعه، محقّق خواهد شد؛ بدون تردید. البتّه شیعه و غیر شیعه در اصلِ حضور حضرت مهدی (سلام الله علیه) تردیدی ندارند، همه اجماع بر این معنا دارند، لکن خصوصیّت شیعه این است که حضرت مهدی را با خصوصیّات، با شخص، با نام، نام پدر، نام مادر، میشناسد؛ این از خصوصیّات ما است. امیدواریم انشاءالله چشمهای ما روشن بشود به زیارت این بزرگوار.
همچنین تبریک عرض میکنم بیستودوّم بهمن را. بیستودوّم بهمن هم حقیقتاً برای ملّت ما، برای تاریخ ما، یک عید بزرگ است. هر کس به وضعیّت ایران در دوران قبل از انقلاب، در دوران پادشاهی، واقف باشد، با همهی وجود تصدیق میکند که «انقلاب»، یک عید بزرگ و تاریخی برای ملّت ایران بود؛ و مردم ما این عید را گرامی میدارند؛ هیچ جای دنیا شما این را مشاهده نمیکنید. انقلابهای بزرگ در دنیا اتّفاق افتاده، لکن اینکه انقلابی اتّفاق بیفتد که تا ۴۶ سال بعدش، هر سال در آن روز عامّهی مردم ــ نه نیروهای مسلّح، نه نیروهای دولتی ــ عموم مردم بیایند در صحنه خودشان را نشان بدهند، اظهار ارادت بکنند و اظهار شادی بکنند و بزرگ بدارند، در هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ این مخصوص اینجا است. انقلابهای دیگر را ما میشناسیم، سوابقشان را میدانیم، لواحقشان را میدانیم، آثار و نتایجشان را میبینیم و برخورد مردمشان و ملّتهایشان با این انقلابها را هم کاملاً شناختهایم. این وضعی که در ایران وجود دارد که روز بیستودوّم بهمن، مرد، زن، قشرهای مختلف، کودک، جوان، پیر، چند ساعت بیایند در خیابانها، در هوای سرد، هوای برفی، هوای سوزدار، با مشکلات جوّی، و عید را گرامی بدارند، این مخصوص ایران اسلامی است.
و این بیستودوّم بهمن اخیر یکی از برجستهترین جشنهای انقلاب بود؛ یکی از مهمترینها بود. مردم در واقع در روز دوشنبه قیام کردند. اینکه آمدند در خیابانها و شعار دادند و حرف زدند و در رسانهها نظرات خودشان را گفتند و این در سراسر کشور اتّفاق افتاد، این یک قیام مردمی بود، یک حرکت بزرگ ملّی بود؛ در زیر بمباران تبلیغات و حرکات جنگ نرم موذیانهی دشمن ــ که علیه همین بیستودوّم بهمن و صاحب بیستودوّم بهمن که ملّت ایرانند و قهرمان بیستودوّم بهمن که امام بزرگوار است، مرتّب دارند حرف میزنند ــ مردم بیایند در زیر این بمباران تبلیغاتی و رسانهای و جنگی، اینجور خودشان را نشان بدهند. این حضور جوانان، چهرههای شاداب، گسترش در تمام کشور، نهفقط تهران، نهفقط شهرهای بزرگ، حتّی روستاها در این حرکت بزرگ شرکت کنند ــ در بعضی از شهرها هوا سرد بود، بسیار نامناسب بود ــ پیام اتّحاد ملّت ایران بود. حقّاً و انصافاً ملّت ایران کار بزرگی کردند. در مقابل این تهدیدهای احمقانهای که مرتّب، پشت سر هم دارد صورت میگیرد نسبت به ملّت ایران، ملّت ایران هویّت خودش، شخصیّت خودش و توان خودش و پایداری خودش را به همه نشان داد. مکمّل این حرکت بزرگ مردمی هم سخنان صریح و راهگشای رئیسجمهور محترم بود که از زبان مردم، سخن دل مردم را بیان کرد و آنچه را لازم بود ایشان بیان کنند، گفتند. من همیشه تکرار میکنم با مخاطبین خودم، با جوانهای عزیزی که از اعماق دل به آنها دلبسته و علاقهمند هستم، میگویم: کار را باید بهنگام انجام داد. ملّت ایران در روز دوشنبه کار را بهنگام انجام داد؛ آن وقتی که باید انجام بدهد انجام داد، آن وقتی که باید خودش را نشان بدهد نشان داد. رحمت خدا بر این ملّت! و امیدواریم انشاءالله آیندهی روزبهروز بهتری منتظر این ملّت شجاع و دانا و آگاه باشد.
نمایشگاهی که امروز، ساعتی، آن را از نزدیک دیدیم یکی از بهترین و برترین نمایشگاههایی بود که بنده گاهی مشاهده میکنم. حقّاً برای من این ساعتی که در این نمایشگاه گذراندیم، ساعت بسیار شیرین و مطلوبی بود. این نمایشگاه بخشی از مجاهدتهای بزرگی را که در زمینهی مسائل مربوط به دفاع از کشور دارد انجام میگیرد، نشان داد. یکایک شماها و دیگر افرادی که در سازمانهای مربوط به دفاع ــ چه سازمان صنایع [دفاع]، چه دیگر دستگاهها ــ مشغول کار هستند، در افتخارات این نمایشگاه سهیمند و شریکند؛ از یکایک آنها عمیقاً تشکّر میکنیم و ملّت ایران باید از یکایک شماها تشکّر کنند. مسئلهی دفاع از ملّت، دفاع از امنیّت چیز کوچکی نیست.
امروز قدرت دفاعی کشورمان زبانزد است، امروز قدرت دفاعی ایران زبانزد است؛ دوستان ایران به این قدرت دفاعی میبالند، و دشمنان ایران از این قدرت دفاعی میهراسند؛ این برای یک ملّت، برای یک کشور خیلی مهم است. و مهم این است که یک روز زورگویانی در دنیا بودند، قلدرهایی بودند ــ و الان هم هستند ــ که [وقتی] ما به توان دفاعی نیاز داشتیم و حاضر بودیم پولش را هم دو برابر یا چند برابر بدهیم، صریح میگفتند: «نمیفروشیم»! اجازه هم نمیدادند افرادی که مایل به فروش هستند بفروشند. میگفتند: «به ایران نمیفروشیم». امروز همان زورگویان به ایران میگویند: «نفروشید»! از آن مرحلهی «نمیفروشیم» تا این مرحلهی «نفروشید»، فاصله خیلی زیاد است؛ دانشمندان ما، فعّالان ما، کارگران ما، دستهای ریزهکار ما، ذهنهای ورزیدهی جوانان ما و مردان ما توانستند این فاصله را پُر کنند. امروز ما از لحاظ دفاعی وضعمان خوب است؛ این نمایشگاه هم بیشتر از آنچه میدانستیم، به ما چیزهایی را نشان داد، یا آنچه را شنیده بودیم، در مقابل چشم ما قرار داد. و مهم این است که همهی اینها در دوران تحریم اتّفاق افتاده. این پیشرفتها در همان دورهای اتّفاق افتاده که ما تحریم بودیم؛ یعنی در دورهی «نمیفروشیم»، در دورانی که حاضر نیستند [به ما چیزی بدهند]. الان هم به همدیگر سفارش میکنند که «نبادا بگذارید فلان قطعات دست ایران بیفتد»؛ [امّا] بهترش را جوانهای خود ما اینجا تولید میکنند. وضع خوبی بود بحمدالله، شیرین بود؛ از یکایک شماها، از مدیرانتان، از برجستگانتان، از اساتید عزیز و دانشمندان برجستهتان صمیمانه تشکّر میکنم.
چند نکته را عرض میکنم. نکتهی اوّل این است که این پیشرفتهایی که ما امروز داریم، رتبهی قدرت دفاعی ما را بالا آورد، لکن این به معنای آن نیست که ما احساس کنیم خب دیگر الحمدلله مسئله تمام شد؛ نه. ما چون از صفر شروع کردیم، با اینکه خیلی کار شده، خیلی تلاش شده امّا هنوز در بسیاری از موارد به خطوط مقدّم نرسیدهایم؛ ما باید به خطوط مقدّم برسیم؛ به چه دلیل؟ به دلیل اینکه بدخواهان ما در مواردی در خطوط مقدّمند؛ پس ما باید خودمان را در مقابل بدخواهانمان قادر بر دفاع کنیم، و این نمیشود مگر اینکه به خطوط مقدّم برسیم؛ این[طور] است. قرآن درس لازم را در این مورد به ما داده: وَاَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم؛(۲) این کلمهی «مَا استَطَعتُم» خیلی مهم است؛ یعنی هر چه میتوانید؛ هر چه میتوانید خودتان را آماده کنید! معنای این [درس] آن است که باید ما این حرکتی را که چند سال است شروع شده و خب ثمراتش را در مواقع گوناگون مشاهده کردهایم ــ بعضی از آنها را وزیر محترم گفتند، مقداری را هم آنجا در نمایشگاه مشاهده کردیم و شنیدیم ــ اینها را بایستی ما افزایش بدهیم؛ باید این ادامه پیدا کند. این نکتهی اوّل. پس بنابراین پیشرفت نباید متوقّف بشود؛ قانع نباید بشویم. یک روزی مثلاً فرض بفرمایید مِنبابمثال در مورد دقّتِ موشک، یک چیزی را، یک حدّی را برای خودمان در نظر گرفتیم، حالا احساس میکنیم این حد کافی نیست؛ کافی نیست! باید جلوتر برویم، باید جلوتر برویم! این نکتهی اوّل: باید پیشرفت ادامه پیدا کند.
نکتهی دوّم: اگر میخواهید پیشرفت ادامه پیدا کند، باید نوآوری را هدف خودتان قرار بدهید؛ متمرکز بشوید روی نوآوری. در سازوکارهای رایج نباید متوقّف بشوید. ابتکار و نوآوری حدّ یقف ندارد. نوآوری لازم است. این کافی نیست که ما تواناییِ آن را پیدا کنیم که دستگاهی را که دیگران ساختهاند، بسازیم یا تکمیل کنیم یا مثلاً یک خُرده پیشرفتهتر کنیم؛ این کافی نیست. باید بروید سراغ کاری که او نکرده، او انجام نداده. در عالم طبیعت خیلی از چیزها وجود دارد، خیلی از امکانات وجود دارد که ما اینها را نمیشناسیم. یک روزی این قوّهی برق را مردم نمیشناختند؛ این از ازل وجود داشت در دنیا؛ در طبیعت نیروی الکتریسیته وجود داشت؛ انسان آن را نمیشناخت، بعد کشفش کرد. میلیاردها توان و ظرفیّت از قبیل این در طبیعت وجود دارد. میبینید دیگر، پیشرفتهای علوم را میبینید دیگر؛ روزبهروز [است]. یک روزی اینترنت نبود، بعد به وجود آمد؛ و بعد انواع و اقسام خصوصیّات افزایندهی آن به وجود آمد؛ یک روز هوش مصنوعی نبود، بعد به وجود آمد؛ اینها حقایقی است. کسانی روی یک چیزی متمرکز میشوند، برقی در ذهنی زده میشود، آن را دنبال میکنند، به نتایجی دست پیدا میکنند؛ باید بروید دنبال این؛ نوآوری یعنی این. نوآوری با تکمیل کارهای قبلی تفاوت دارد. اگر میخواهید پیشرفت به معنای واقعی کلمه انجام بگیرد، باید نوآوری کنید. این هم نکتهی دوّم.
البتّه در این عرصه نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، بااستعداد، دانشمند باید به کار گرفته بشود؛ نیروی «جوان» که توانش را دارد، ذهنش را دارد؛ میگوییم «مؤمن»، چون ایمان به انسان قوّت میدهد، به انسان نیرو میدهد، انسان را در خطّ درست و صراط مستقیم باقی نگه میدارد؛ میگوییم «انقلابی»، برای اینکه به این تحوّل عظیم باور داشته باشد؛ این تحوّل سیاسی و اجتماعیای که در کشور به برکت انقلاب به وجود آمد. اینها میتوانند این نوآوری را انجام بدهند.
نکتهی سوّم؛ در تحقیقات دانشگاهیِ نیروهای مسلّح، تأمین نیازهای دفاعی کشور را مورد نظر قرار بدهید؛ یعنی هدف، تأمین نیازهای دفاعی باشد، پُر کردن خلأها باشد؛ چرا این را میگویم؟ برای خاطر اینکه در بعضی از دانشگاههای کشور همّت استاد و دانشمند متوجّه مقاله نوشتن و مقاله منتشر کردن است؛ کاری به این ندارد که این مقاله کدام خلأ از خلأهای کشور را پُر میکند. گاهی اوقات این مقاله نوشته میشود، دیگران بیشتر از خود ما از آن استفاده میکنند؛ کأنّه برای رفع نیاز دیگران نوشته شده. در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلّح مراقبت بشود که این آفت به وجود نیاید. فقط نگاه کنید ببینید نیازهای ما کجا است، نیازهای دفاعیمان کجا است، روی آن کار بشود، روی آن دقّت بشود، روی آن پژوهش و تحقیق انجام بگیرد.
آنچه را امروز شما در اختیار دارید، این فکر خوب، این توان تحقیق، توان ساخت، توان ابتکار و نوآوری، این، نعمت الهی است؛ این نعمتها را شکر کنید و از خدای متعال بدانید؛ ما بِنا مِن نِعمَةٍ فَمِنکَ لا اِلٰهَ اِلّا اَنت.(۳) همهی نعمتها را خدای متعال به ما داده؛ شکر کنید. شکر این نعمتها هم علاوهی بر تشکّر قلبی و زبانی از ذات اقدس الهی، به کار گرفتن این توانی است که خدای متعال به شما داده.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، سرتیپ عزیز نصیرزاده (وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلّح) گزارشی ارائه کرد. همچنین، قبل از این مراسم، معظّمٌله از نمایشگاه «اقتدار ۱۴۰۳» که شامل آخرین دستاوردها و توانمندیهای دانشمندان و متخصّصان صنعت دفاعی کشور بود، بازدید کردند.
برگزاری مراسم جشن باشکوه میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام در مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی
به مناسبت فرا رسیدن میلاد با سر سعادت حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام، مراسم جشنی با حضور دانشپژوهان و خانوادههای گرانقدرشان در سالن همایشهای مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی برگزار شد.
این مراسم با تلاوت آیاتی از کلامالله مجید آغاز شد و در ادامه، حجتالاسلام رفیعی به تبیین معارف اسلامی با محوریت خانواده ایرانی-اسلامی پرداختند.
در بخش پایانی، استاد کاجی با روایتگری خود فضای مجلس را معطر به یاد و خاطره شهدا ساخت و در ادامه، مداح اهلبیت(ع)، ابوذر بیوکافی، با اجرای مولودیخوانی، حال و هوای معنوی ویژهای به این محفل بخشید.
پس از پایان برنامههای اصلی، میهمانان در فضایی صمیمی و معنوی گرد هم آمدند و از ضیافت شام بهرهمند شدند. این محفل فرصتی برای تبادل دیدگاهها و تقویت روابط دوستانه و خانوادگی میان حاضران فراهم کرد.
در انتها، این مراسم با تأکید بر پیمودن مسیر سربازی امام زمان (عج) و تبعیت از نائب برحق ایشان، در فضایی معنوی پایان یافت.
رئیس و اعضای شورای رهبری حماس صبح امروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار آقای «محمد اسماعیل درویش» رئیس شورای رهبری حماس با تبریک پیروزی بزرگ مقاومت در غزه خطاب به رهبر انقلاب گفت: ما تلاقی ایام پیروزی مقاومت غزه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به فال نیک میگیریم و امیدواریم این تقارن، زمینهساز آزادی قدس و مسجدالاقصی شود.
آقای «خلیل الحیه» معاون رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در ابتدای این دیدار با تبریک پیروزی مقاومت غزه خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: ما امروز درحالی به دیدار جنابعالی آمدهایم که همه سربلند هستیم و این پیروزی بزرگ، پیروزی مشترک ما و جمهوری اسلامی است.
حضرت آیتالله خامنهای نیز در این دیدار با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای غزه و فرماندهان شهید، بهویژه شهید «اسماعیل هنیه»، خطاب به رهبران حماس گفتند: خداوند متعال به شما و مردم غزه عزت و پیروزی عطا کرد و غزه را مصداق آیه شریفهای قرار داد که میگوید «چه بسا گروه کوچکی که بواسطه توفیق و اذن الهی برگروه بسیار و قدرتمند غلبه کنند.»
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: شما بر رژیم صهیونیستی و در واقع بر آمریکا غلبه کردید و به لطف خداوند نگذاشتید آنها به هیچیک از اهداف خود برسند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به رنجهایی که مردم غزه در یک سال و نیم مقاومت متحمل شدند، خاطرنشان کردند: محصول همه این رنجها و هزینهها در نهایت پیروزی حق بر باطل بود و مردم غزه برای همه کسانی که دل در گرو مقاومت دارند، الگو شدند.
رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از مذاکرهکنندگان حماس، دستاورد توافق انجامشده را بزرگ خواندند و گفتند: امروز وظیفه همه جهان اسلام و همه حامیان مقاومت، کمک به مردم غزه برای کاهش رنج و آلام آنها است.
حضرت آیتالله خامنهای برنامهریزی برای کارهای فرهنگی و ادامه مسیر کنونی کارهای تبلیغاتی در کنار امور نظامی و بازسازی غزه را ضروری خواندند و افزودند: نیروهای مقاومت و حماس در کارهای تبلیغاتی و رسانهای عملکرد بسیار عالی داشتند و این روش باید ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی، ایمان را عامل اصلی و سلاح غیرمتقارن جبهه مقاومت در مقابل دشمن دانستند و گفتند: به واسطه همین ایمان است که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در مقابل دشمنان احساس ضعف نمیکنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تهدیدهای اخیر آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی و مردم ایران، تأکید کردند: اینگونه تهدیدها، هیچ تأثیری در ذهنیت ملت و مسئولین ما و همچنین فعالین کشور و جوانان ندارد.
ایشان خاطرنشان کردند: مسئله دفاع از فلسطین و حمایت از مردم فلسطین نیز در ذهن مردم ایران هیچ جای سؤال ندارد و یک موضوع حل شده است.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: مسئله فلسطین برای ما یک مسئله اصلی و پیروزی فلسطین نیز برای ما یک موضوع قطعی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه در نهایت پیروزی نهایی با مردم فلسطین خواهد بود، خاطرنشان کردند: حوادث و فراز و فرودها نباید موجب تردید شود بلکه باید با قدرت ایمان و امید پیش رفت و به امدادهای الهی امیدوار بود.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان خطاب به رهبران حماس گفتند: به لطف خداوند آن روز فراخواهد رسید که همه شما با سربلندی تمام، موضوع قدس را برای دنیای اسلام حل کردهاید و آن روز قطعاً اتفاق خواهد افتاد.
در این دیدار آقایان «محمد اسماعیل درویش» رئیس شورای رهبری حماس، «خلیل الحیه» معاون رئیس دفتر سیاسی حماس و «زاهر جبارین» رئیس حماس در کرانه باختری، ضمن تجلیل از رهبران شهید مقاومت بهویژه شهیدان «اسماعیل هنیه»، «سید حسن نصرالله»، «یحیی سنوار» و «صالح العاروری»، گزارشی از آخرین وضعیت غزه و کرانه باختری و پیروزیها و موفقیتهای بهدست آمده و شرایط کنونی، ارائه و از حمایتهای همیشگی جمهوری اسلامی و مردم ایران قدردانی کردند.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز از نیروی هوایی و نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران. امروزیک بار دیگر خاطرهی مبارک و باشکوه نوزدهم بهمن سال ۵۷ تجدید میشود. اهمّیّت روز نوزدهم بهمن بیشتر از این جهت است که در این روز یک پرچمی برافراشته شد، یک پایهای گذاشته شد که این توانست خطّ سیر ارتش جدید را تعیین کند. ارتش جمهوری اسلامی در واقع همان خطّی را حرکت کرد که آن روز آن جوانها آمدند در مدرسهی علوی و آن حماسهی شجاعانه را آفریدند. در واقع نوزدهم بهمن باید روز تولّد ارتش جدید ایران شناخته بشود. شاید بتوان گفت که آن عاملی که توانست افراد متعدّدی، شخصیّتهای برجستهای را از درون ارتش به میدان انقلاب بکشاند، همین حرکت این جوانها در روز نوزدهم بهمن بود. شخصیّتهایی بودند در داخل ارتش در ردههای مختلف ــ از همافری و درجهداری تا درجات بالاتر و افسر ارشد ــ که اینها دلشان با مردم بود، دلشان با انقلاب بود لکن در درون ارتش، اینها توان و فرصت و زمینهی بُروز و ظهور نداشتند؛ آن عاملی که توانست اینها را بکشاند و در این سطح عالی قرار بدهد، همین حرکت شجاعانه بود. افرادی مثل شهید نامجو، شهید صیّاد، شهید بابایی، شهید ستّاری، شهید کلاهدوز، شهید فلّاحی و افراد دیگر ــ شهدای بزرگی که بعضیشان از نامآوران شهدای جمهوری اسلامی در طول زمان محسوب میشوند ــ از دل ارتش بیرون آمدند، در مقابل چشمها قرار گرفتند و نقش قهرمان را ایفا کردند. به احتمال زیاد عاملی که توانست اینها را اینجور وارد میدان بکند، همان حرکت سه روز پیش از پیروزی انقلاب جوانها بود؛ این جوانها، جوانهای نیروی هوایی سه روز قبل از پیروزی انقلاب در بحبوحهی خطر این حرکت را انجام دادند.
چند خصوصیّت هست که بنده همیشه در صحبتها روی آنها تکیه میکنم؛ هر چند خصوصیّت، در این حرکت وجود داشت. یکی «شجاعانه بودن» این حرکت [بود]؛ شجاعت خیلی مهم است. اینکه یک انسانی این دل و جرئت را داشته باشد که وارد عرصهی سخت بشود، خیلی مهم است؛ این حرکت، حرکتِ شجاعانهای بود. هیچ کس آن روز نمیدانست که سه روز بعد از این، نظام ساقط خواهد شد، رژیم پهلوی ساقط خواهد شد؛ کسی این را نمیدانست. ممکن بود همهی آنها به اعدام محکوم بشوند؛ [آنها] شجاعت نشان دادند.
یکی «بهنگام بودن» [این] حرکت بود؛ بعضی از حرکتها خیلی خوب است، شجاعانه است امّا در وقت خودش انجام نمیگیرد. حرکت توّابین در چند سال بعد از شهادت سیّدالشهدا (علیه السّلام) در کوفه حرکت خوبی بود امّا بهنگام نبود؛ آن روزی که باید اینها میآمدند و امام حسین را یاری میکردند، نیامدند؛ بعد پشیمان شدند، آمدند، اقدام کردند، همه هم کشته شدند، میدان هم میدان سختی بود امّا خب چه فایده؟ بوقت باید وارد شد، حرکت را بهنگام و در لحظه باید انجام داد. حرکت این جوانها بهنگام بود، در لحظه بود. اینهایی که عرض میکنیم فقط صِرفاً برای این نیست که از یک جمعی تمجید کرده باشیم؛ برای این است که ما امروز هم به همینها احتیاج داریم.
یک خصوصیّت دیگری که در این حرکت وجود داشت و بسیار باارزش بود، «محاسبهشده بودن و عقلانی بودن» [بود]؛ محاسبه شده بود، نشسته بودند، فکر کرده بودند، کار کرده بودند. از نوع حرکت پیدا بود که این یک حرکت آنیِ تصمیمگیریشدهی در لحظه نبود؛ روی آن فکر شده بود، کار شده بود، مطالعه شده بود. معلوم بود؛ ما که شاهد قضیّه بودیم، میفهمیدیم که قبلاً نشستهاند و این کار را محاسبه کردهاند. حرکت انقلابی به این احتیاج دارد؛ بعضیها خیال میکنند حرکتهای انقلابی بدون محاسبه است، نقطهی مقابلِ عقلانی بودن است؛ این پندار غلطی است. حرکت انقلابی بیش از هر حرکت دیگری به محاسبه و به عقلانیّت احتیاج دارد. این هم یک خصوصیّت.
خصوصیّت دیگر این بود که «از غفلت دشمن استفاده کردند»؛ یعنی اگر دستگاههای ضدّاطّلاعات آن روز و فرماندهان سطح بالای ارتشِ پادشاهی میخواستند حدس بزنند که یک حرکتی از درون ارتش ممکن است به نفع انقلاب انجام بگیرد، دیرترین جایی که به ذهنشان میرسید، نیروی هوایی بود؛ چون به نیروی هوایی میرسیدند، [به حرکت آنان] فکرشان نمیرسید. فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛(1) از جایی که گمان نمیکردند ضربه را خوردند. این برادران ما، این جوانهای آن روز، از غفلت دشمن استفاده کردند و این حرکت را انجام دادند.
خب این حرکت به اعتقاد راسخ این حقیر به ارتش ایران هویّت داد. در دوران آن رژیم، نقشهی کلّی این بود که ارتش ایران در ذیل دستگاه نظامی آمریکا تعریف بشود؛ استقلالی وجود نداشت. سازمان، سازمان آمریکایی؛ سلاح، سلاح آمریکایی؛ محدودیّت دسترسی به سلاح به اجازهی آمریکا؛ یعنی افچهارده داده بودند امّا استفادهی از افچهارده را که کجا باید بشود، آمریکا باید اجازه میداد؛ مثلاً [اینکه] تعمیر هواپیمای پیشرفته در کجا باید انجام بگیرد، تعویض قطعه در کجا باید انجام بگیرد، این در اختیار نیروی فنّی ایرانی نبود، [در اختیار] آمریکایی بود. من بارها در این جلسه گفتهام(2) که قطعهی خرابشده را میگذاشتند در هواپیما، میبردند آمریکا، با قطعهی درست تغییر میدادند برمیگرداندند ایران؛ اجازه نمیدادند که قطعه در اینجا تعمیر بشود. یعنی حقیقتاً ارتش در ذیل ارتش آمریکا و سازمان نظامی آمریکا باید تعریف میشد. انتصابات مهم، آمریکایی؛ سلاح، آمریکایی؛ آموزش، آمریکایی؛ محلّ مصرف شدن این ارتش، آمریکایی. حتّی از مسئولان کشور هم اجازه نمیگرفتند. یک جایی خواندم که محمّدرضا میگوید آمریکاییها آمدند ارتش را بردند استفاده کردند، به من خبر هم ندادند؛ اجازه که نگرفتند هیچ، خبر هم نداده بودند به شاه که این بخش از ارتش را بردیم استفاده کردیم. [جایگاه] ارتش اینجوری بود.
یکی از اعتراضهای امام (رضوان الله علیه) در نطقی که ایشان در سال ۴۳ کرد در اعتراض به کاپیتولاسیون، همین بود؛ همین که به ارتش اهانت میشود.(3) یعنی واقعاً کاپیتولاسیون همینجور بود. کاپیتولاسیون معنایش این است: وقتی یک دولتی، کشوری با یک کشور دیگری قرارداد کاپیتولاسیون امضا میکنند، معنایش این است که [فرد] نظامی، یا شخصیّت آن دولت اگر جرمی در این کشور کرد، نباید اینجا محاکمه بشود؛ این را آمریکاییها تحمیل کردند بر نظام پادشاهی آن روز! این عناصر ضعیف ما از پادشاه گرفته تا عضو مجلس سنا، تا عضو مجلس شورای ملّی آن روز، تا شخصیّتهای برجستهی دولتی امثال عَلَم و هویدا و امثال اینها همه امضا کردند که یک شخص آمریکایی ــ هر کسی میخواهد باشد ــ در ایران اگر جرمی انجام داد نباید محاکمه بشود؛ این معنایش این بود که اگر یک گروهبان آمریکایی زد توی گوش یک افسر ارشد ایرانی، مثلاً توی گوش یک سرهنگ، آن سرهنگ که حق ندارد مقابله به مثل کند ــ آن که هیچ ــ امّا این افسر هم اینجا محاکمه نباید بشود؛ او را باید ببرند آمریکا آنجا یک دادگاهی رسیدگی کند ببیند ایشان کار بدی کرده یا کار خوبی کرده! ذلّت از این بالاتر؟ این را امام اعتراض کرد.
امام در آن نطق، به این سلطهی ذلّتآور آمریکا بر ارتش ایران و بر حکومت ایران و بر کشور ایران اعتراض کردند. انقلاب آمد به ارتش هویّت داد؛ ارتش هم شایستگی خودش را نشان داد و شد یک ارتش سرافراز و مستقل. اتّفاقاً تجربهی دفاع مقدّس پیش آمد و ارتش در صفوف مقدّم دفاع مقدّس حضور پیدا کرد؛ شهید داد، مبارزه کرد، فعّالیّت کرد که بنده در صحبتها مکرّر خاطرات زیادی از این قضیّه نقل کردهام. امروز هزاران ستارهی درخشان، از قبیل صیّاد و بابایی و ستّاری و امثال اینها، در عرصهی تاریخ کشور ما میدرخشند؛ [اینها] شخصیّتهای برجستهاند.
امروز ارتش چهکار باید بکند؟ من این سؤال را مطرح میکنم: امروز مهمترین وظیفهی ارتش چیست؟ پاسخ این است که امروز مهمترین وظیفهی ارتش، تقویت خود است؛ تقویت خود، این مهمترین وظیفهی ارتش است. ارتش، هم از لحاظ نیروی انسانی، هم از لحاظ تسلیحات، هم از لحاظ آموزش، هم از لحاظ آمادگی رزمی، آمادگی دفاعی، باید تقویت کند خودش را. آن روزی که درگیری وجود ندارد، مهمترین وظیفهی سازمانهای نظامی این است: نگاه کنند و نقاط ضعف را، رخنهها را، آسیبپذیریهایی که احیاناً در مجموعهی سازمان وجود دارد، پیدا کنند، روی اینها کار کنند، [خود را] تقویت کنند؛ ارتش روزبهروز باید خودش را تقویت کند. این نهضت نوآوری، ساخت نوآورانه که چند سال است شروع شده ــ چه در وزارت دفاع، چه در ارتش، چه در سپاه ــ باید ادامه پیدا کند. خوشبختانه سازمانهای نظامی ما و همچنین صنعت نظامی ما لیاقت خودشان را ثابت کردند، نشان دادند که میتوانند کارهای بزرگی انجام بدهند. از آن کارهای بزرگی که تا حالا انجام دادید، بزرگترش را هم میتوانید انجام بدهید؛ باید دفاع از کشور، سرلوحهی خواستههای شما باشد، و این ممکن نمیشود مگر با تقویت سازمانهای ارتشی. با همان روحیه، با همان سلحشوری، با همان شجاعت، با همان ابتکار و محاسبهی درست که [حرکت] نوزدهم بهمن به ما یاد داده، در میدان تقویت ارتش جمهوری اسلامی بایستی انشاءالله پیش بروید و کارها را دنبال کنید.
و امّا بحث مذاکره؛ چند وقت است میشنوید در روزنامه، در فضای مجازی، در سخنان این و آن، بحث میشود از مذاکرهی دولت. خب، آنچه مورد بحث این بحثکنندگان است ــ چه در داخل، چه در خارج ــ مذاکرهی با آمریکا است. اسم مذاکره را میآورند که «آقا! مذاکره چیز خوبی است»، انگار کسی مخالف با خوب بودن مذاکره است! امروز وزارت خارجهی جمهوری اسلامی ایران یکی از پُرکارترین وزارتخارجهها است. کارش همین است دیگر؛ با کشورهای دنیا ــ شرقی، غربی، همهجور ــ مذاکره میکنند، رفتوآمد میکنند، حرف میزنند، قرارداد میبندند؛ استثنائی که وجود دارد آمریکا است. البتّه رژیم صهیونیستی را اسم نمیآورم، چون دولت نیست؛ رژیم صهیونیستی یک باند جنایتکاری هستند که آمدند یک سرزمینی را غصب کردند، دارند جنایت میکنند؛ او محلّ کلام نیست. استثنا آمریکا است.
چرا استثنا است؟ علّت چیست؟ اوّلاً مذاکرهی با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ این را باید ما درست بفهمیم. اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود؛ نخیر، از مذاکرهی با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل: تجربه. ما در دههی ۹۰ نشستیم حدود دو سال با آمریکا مذاکره کردیم ــ البتّه آمریکا تنها نبود؛ چند کشور دیگر هم بودند، لکن محور آمریکا بود، عمدتاً آمریکا بود ــ دولت آن روز ما نشست مذاکره کرد، رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همهکار کردند، یک معاهدهای هم تشکیل شد؛(4) در این معاهده، طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد به طرف مقابل، امّا همان معاهده را آمریکاییها عمل نکردند؛ همین شخصی که حالا الان سر کار است،(5) این معاهده را پاره کرد؛ گفت پاره میکنم و کرد؛ عمل نکردند. قبل از این هم که او بیاید، همانهایی که این معاهده با آنها انجام گرفته بود به معاهده عمل نکردند؛ معاهده برای این بود که تحریمهای آمریکا برداشته بشود، [امّا] تحریمهای آمریکا برداشته نشد. در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالای سر ایران وجود داشته باشد.(6) این معاهده، محصول مذاکرهای است که به نظرم دو سال ــ یا بیشتر یا کمتر ــ طول کشید. خب این تجربه است دیگر؛ از این تجربه استفاده کنیم. مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، امّا نتیجهای را که مقصودمان بود به دست نیاوردیم؛ همین معاهده را هم با همهی این نقصهایی که داشت، طرف مقابل باز خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد. با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد؛ مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.
ما البتّه مشکلاتی در داخل داریم؛ کسی منکر وجود مشکلات نیست. در معیشت مردم، مشکلات فراوانی هست و تقریباً اغلب قشرهای مردم ابتلائاتی دارند، مشکلاتی دارند؛ لکن آن چیزی که این مشکلات را برطرف میکند، عامل داخلی است. عامل داخلی عبارت است از همّت مسئولان متعهّد و همراهی ملّت متّحد؛ یعنی همین چیزی که در راهپیمایی انشاءالله ملاحظه خواهید کرد: اتّحاد مردم. راهپیمایی بیستودوّم بهمن، هر سال، مظهر اتّحاد ملّی در کشور ما است. ملّت بصیر و مسئولان خستگیناپذیر؛ این [عامل] است که مشکلات ما را برطرف میکند. مسئولان مشغولند، بحمدالله کارهایی دارند میکنند و بنده بسیار امیدوار هستم که همین دولت محترم بتواند مشکلات معیشتی مردم را لااقل کم کند و سختیها را برطرف کند.
آمریکاییها نشستهاند دارند نقشهی جهان را روی کاغذ تغییر میدهند! البتّه فقط روی کاغذ است، در واقعیّت هیچگونه واقعیّتی ندارد. دربارهی ما هم نظر میدهند، حرف میزنند، اظهارنظر میکنند، تهدید میکنند؛ ما اگر تهدیدمان بکنند، تهدیدشان میکنیم؛ اگر این تهدید را عملی کنند، ما هم تهدید را عملی میکنیم؛ اگر به امنیّت ملّت ما تعرّض کنند، ما هم به امنیّت آنها تعرّض خواهیم کرد؛ بدون تردید. این، رفتارِ فراگرفتهی از قرآن و دستور اسلام است و وظیفهای است که بر عهدهی ما است. امیدواریم خدای متعال ما را در انجام وظایفمان موفّق بدارد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(1 سورهی حشر، بخشی از آیهی ۲؛ «… و[لی] خدا از آنجایی که تصوّر نمیکردند بر آنان درآمد …»
(2 از جمله، بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، (۱۳۸۲/۱۱/۱۹)
(3 صحیفهی امام، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)
(4 قرارداد موسوم به «برجام»
(5 دونالد ترامپ (رئیسجمهور آمریکا)
(6 اشاره به «سازوکار حلّ اختلاف» یا «مکانیسم ماشه» که بر اساس آن، در صورت شکایت یکی از طرفهای برجام به سازمان ملل مبنی بر عدم اجرای تعهّدات، همهی قطعنامههای شورای امنیّت علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت خودکار فعّال خواهد شد و برای کشورهای عضو سازمان لازمالاجرا میشود.
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
خیلی خرسندم و خدا را شاکرم که توفیق عنایت کرد تا یک بار دیگر این محفل قرآنی شیرین و مطلوب و عزیز را در این حسینیّه داشته باشیم. از جناب آقای خاموشی و سازمان اوقاف تشکّر میکنم به خاطر برگزاری این دورهی از مسابقات و بحمدالله ترویج قرآن کریم به شکلهای مختلف و پیدرپی در سراسر کشور. تبریک عرض میکنم میلاد حضرت اباعبدالله الحسین (علیه الصّلاة و السّلام) را و امیدوارم که خداوند متعال، ما را از پیروان این بزرگوار و این خاندان مکرّم قرار بدهد.
دربارهی کلامالله مجید، بزرگان و علما هزاران نکتهی پُرمغز و شیرین گفتهاند و هزاران هزار نکتهی ناگفته همچنان باقی است. هر چه دربارهی قرآن عرض بکنیم، به اوج فضیلت قرآنی و ارزش این کتاب مقدّس آسمانی نخواهیم رسید. من امروز فقط یک نکته را عرض میکنم و توقّع دارم که مردم عزیزمان و شنوندگان این سخن به این نکته التفات داشته باشند و توجّه کنند. آن نکته این است که ما هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم، توجّه داشته باشیم که قرآن معجزهی پیغمبر است. قرآن معجزه است؛ یعنی خدای متعال به وسیلهی قرآن، اثبات نبوّت نبیّ مکرّم اسلام را کرده؛ این مسئلهی خیلی مهمّی است. [قرآن] معجزهی خالده است. فرق این معجزه با معجزات دیگر انبیا این است که آن معجزات مال دوران خود آن نبیّ مکرّم بود، و مشاهدهی معجزهی الهی مخصوص به همان مردم بود: ناقهی صالح را فقط مردم آن زمان دیدند، عصای موسیٰ را فقط مردم آن زمان دیدند، بقیّه خبرش را شنفتند؛ لکن معجزهی پیغمبر را در طول تاریخ و تا هزاران سال دیگر، خود مردم جلوی چشمشان مشاهده میکنند، این معجزه را به چشم خودشان میبینند. این استمرار اعجاز قرآنی و اعجاز نبوی یک برکت عظیمی است برای عالم انسانیّت، برای عالم وجود.
قرآن همهچیزش معجزه است؛ لفظ قرآن معجزه است، نظم قرآن معجزه است، مفاهیم قرآن معجزه است، خبر قرآن از گذشته و آینده معجزه است، بیان قرآن از سنّتهای عالمِ وجود معجزه است، از بطون انسان خبر دادن معجزه است؛ همهچیز قرآن معجزه است؛ ما از این معجزهی بزرگ باید بهره ببریم، استفاده کنیم. اگر از قرآن بهره ببریم، زندگی بشر به سامان خواهد رسید، همهی مشکلات برطرف خواهد شد. درسهای قرآن برای بشر، درسهای عملی است، قابل تجربه است؛ این غیر از معارف بلندی است که فقط برای بزرگان و اولیا و مقرّبان، دسترسی به آن ممکن است؛ [منظور از] این چیزی که عرض میکنیم، همین ظواهر قرآن است، همین کلماتی است که همهی ما میفهمیم، همین «وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر»(۲) است؛ اینها برای آحاد بشر قابل استفاده است؛ قرآن را با این دید نگاه کنیم.
من یک مثال عرض میکنم که با آن مثال، توجّه بکنیم نوع تبیین قرآنی را؛ مثلاً قرآن میفرماید: وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛(۳) اگر به خدای متعال توکّل کردید، یعنی تکیه کردید و اعتماد کردید، خدا برای شما کافی است و به هیچ وسیلهی دیگری، به هیچ عامل دیگری برای رسیدن به مقصود احتیاج ندارید. خب این یک درس مهم و کلّی است؛ منتها باید تدبّر کرد. یعنی چه «اگر توکّل کردیم، به عامل دیگری احتیاج نداریم»؟ در چه شرایطی، با چه وضعی این حقیقت قطعی و مسلّم تحقّق پیدا میکند؟ این را از خود قرآن باید پرسید؛ خود قرآن این را برای ما مشخّص میکند. توکّل به خدا و ترتّبِ اثر بر توکّل به خدا، دارای یک شرط ذهنی، و یک شرط عملی و واقعی است. اگر این دو شرط تحقّق پیدا کرد، آن وقت «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ یعنی محتاج هیچ عامل دیگری نخواهید بود.
یکی از آن دو شرط، شرط ذهنی است. شرط ذهنی چیست؟ شرط ذهنی این است که شما اعتماد داشته باشید به صدق وعدهی الهی؛ وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلاً؛(۴) این را معتقد باشید. معتقد باشیم که وعدهی الهی، وعدهی صادق و قاطع است؛ این جزو زمینههای ذهنیِ توکّل است؛ [اگر] این نباشد، توکّل پیدا نمیشود. لذا شما ملاحظه میکنید که خدای متعال مذمّت میکند کسانی را که به خدا سوءظن دارند: اَلظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً؛(۵) یعنی سوءظنّ به وعدهی الهی نباید وجود داشته باشد. معتقد باشیم که اینکه میفرماید «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»(۶) راست است؛ این اعتماد را باید داشته باشیم؛ این شرط ذهنی است.
من اضافه کنم این جمله را که اینجا یادداشت کردهام: در آن شرط ذهنی، یقین داشته باشیم که با اذن خدا محال ممکن میشود؛ چیزی که به نظر محال میرسد، ممکن میشود؛ این را یقین داشته باشیم. خیلی از چیزها در عالم موجود ما و زندگی ما جزو محالات است؛ مثلاً زنده شدن مرده جزو محالات است. یقین داشته باشیم که با اذن الهی، اگر خدای متعال اذن بدهد و اراده بفرماید، این امر محال میشود ممکن، میشود واقع؛ همچنان که خود قرآن یک جا از قول حضرت عیسیٰ و یک جا از قول خود خداوند متعال(۷) این را برای ما نقل کرده: اَنّی اَخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ فَاَنفُخُ فیها فَیَکونُ طَیراً بِاِذنِ الله؛ با گِل یک شکل کبوتری را، حیوانی را، پرندهای را میسازم، بعد در او میدمم، کبوتر میشود؛ این جزو محالات نیست؟ امّا باذنالله این محال ممکن میشود. «و اُبرِئُ الاَکمَهَ وَ الاَبرَصَ وَ اُحییِ المَوتیٰ بِاِذنِ الله»(۸) ــ «اَکمَه» یعنی کور مادرزاد ــ کور مادرزاد را بینا میکنم، مرده را زنده میکنم باذنالله؛ این[جور] است. این را معتقد باشد که با اذن الهی همهی محالات عالم، و چیزهایی که به نظر نمیرسد بتواند تحقّق پیدا کند، تحقّق پیدا میکنند. [یا این آیه:] «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِاِذنِ الله»؛(۹) عدّهی کمی میتوانند بر عدّهی زیادی پیروز بشوند باذنالله؛ این[جور] است دیگر. «فَهَزَموهُم بِاِذنِ الله»؛(۱۰) یک گروه کمی دُوروبَر طالوت توانستند باذنالله غلبه پیدا کنند بر یک دشمن گردنکلفت؛ یعنی باذنالله غزّه غلبه پیدا میکند بر رژیم صهیونیستی و رژیم آمریکا؛ این[جور] است دیگر؛ [این] محال نبود؟ اگر به شما میگفتند که بنا است غزّهی یکوجبی، با قدرت بزرگی مثل قدرت نظامی آمریکا مواجه بشود، روبهرو بشود و با هم بجنگند، و غزّه غلبه کند بر او، شما باور میکردید؟ باور نمیکردید؛ این جزو محالات است امّا باذنالله این کار ممکن است. این شرط ذهنی لازم است؛ یعنی بایستی این را بدانیم که همهی محالات موجود عالم، با اذن الهی، با ارادهی الهی قابل تحقّق است، و ممکن است تحقّق پیدا کند؛ این شرط ذهنی است.
[امّا] شرط عملی؛ شرط عملی این است که برای پدید آمدن این رخداد، این حادثه، خدای متعال یک بخش کار را به عهدهی خود انسان میگذارد. اینجوری نیست که بنشینیم داخل منزلمان، بعد بگوییم خب «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةَ کَثیرَةً بِاِذنِ الله»؛ نه، یک بخشی از کار به عهدهی ما است، همچنان که در همان قضیّهی حضرت عیسیٰ بالاخره یک بخش کار به عهدهی حضرت عیسیٰ بود: ساختن آن پرنده با گِل؛ این کار را حضرت عیسیٰ باید انجام میداد؛ اگر انجام نمیداد، پرندهای به وجود نمیآمد؛ این بخش به عهدهی او است. اگر چنانچه حضرت موسیٰ (علیه السّلام) عصا را روی زمین پرتاب نمیکرد، آن اتّفاق نمیافتاد: وَ ما تِلکَ بِیَمینِکَ یا موسىٰ * قالَ هِیَ عَصایَ اَتَوَکَّؤُا عَلَیها وَ اَهُشُّ بِها عَلىٰ غَنَمی وَ لِیَ فیها مَآرِبُ اُخرىٰ * قالَ اَلقِها یا موسىٰ * فَاَلقاها فَاِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسعىٰ؛(۱۱) «اَلقِها» لازم است. [فرمود:] عصا را بینداز؛ وقتی عصا را انداختی، آن وقت نتیجه حاصل خواهد شد، معجزه رخ خواهد نمود، امر محال ــ یعنی تبدیل چوب به اژدها ــ تحقّق پیدا خواهد کرد. پس این شرطِ عملی است: باید یک بخشی از کار را به عهده بگیریم. اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صابِرونَ یَغلِبوا مِاَتَین؛(۱۲) این را قرآن نقل میکند از تکلیفی که به مسلمانهای صدر اوّل شد: کم هم اگر باشید، میتوانید بر بسیار غلبه کنید.
ما ملّت ایران، ما امّت اسلامی، ما جامعهی بشری، امروز مشکلاتی داریم که بعضی از این مشکلات، به نظر غیر قابل حل میرسد؛ نه، حلّش همین است: وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛ توکّل به خدا کنیم، با این دو شرط: اوّلاً یقین داشته باشیم، اعتماد داشته باشیم که اگر وارد میدان شدیم، خدای متعال ما را کمک خواهد کرد؛ ثانیاً وارد میدان بشویم: فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکُم غالِبون؛(۱۳) خدای متعال به اصحاب موسیٰ فرمود: باید بروید داخل این شهر؛ اگر وارد شدید، «فَاِنَّکُم غالِبون»؛ امّا وارد نشدند، غلبه هم پیدا نکردند. اگر آن بخشی را که به عهدهی شما است انجام دادید، مطمئنّاً به آن نتیجه خواهید رسید و خدای متعال آن وعده را عمل خواهد کرد.
امروز ما در مقابل استکبار قرار داریم؛ [البتّه] نهفقط ما ملّت ایران. فرق ملّت ایران با بسیاری از ملّتهای دیگر این است که ملّت ایران این جرئت را دارد که بگوید آمریکا متجاوز است، آمریکا دروغگو است، آمریکا فریبکار است، آمریکا مستکبر است و «مرگ بر آمریکا»، [در حالی که] دیگران حس میکنند که آمریکا دروغگو است، حس میکنند که فریبگر است، حس میکنند استعمارگر است، حس میکنند متجاوز است، حس میکنند که به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست، [امّا] جرئت نمیکنند این را بیان کنند، جرئت نمیکنند در مقابل او بِایستند. خیلی خب، سهم خودشان را انجام نمیدهند؛ وقتی انجام ندادند، نتیجه حاصل نمیشود. باید سهم خود را انجام داد، باید صبر داشت، باید مجاهدت داشت و تلاش کرد تا اینکه به این نتایج رسید.
ملّت ایران، در طول این چهل و چند سال، صبر کرده، تلاش کرده، همهی قدرتهای مستکبر دنیا در مقابلش صف کشیدند، علیه او تلاش کردند، کار کردند امّا ملّت ایران نهفقط ضربه ندیده، [بلکه] پیش رفته، ترقّی کرده، رشد کرده؛ ایرانِ امروز، ایرانِ چهل سال قبل نیست؛ ما در همهجهت رشد کردهایم. حالا بعضیها میگویند در جهات معنوی [رشد نکردهایم]؛ نه، در جهات معنوی هم بفرمایید: این نمونهی قرآنیاش است. [وقتی] این بچّهها قرآن میخوانند، انسان از خواندن اینها لذّت میبرد؛ حافظ قرآن و تالی(۱۴) قرآن [هستند]. زمان جوانی ما در مشهد، ما هم اهل قرآن بودیم، ما هم جلسهی قرآن داشتیم [امّا] تعداد کسانی که میتوانستند قرآن تجویدیِ خوب بخوانند، حقیقتاً در همهی مشهد به ده نفر نمیرسید. امروز هزاران جوان در سرتاسر کشور، قرآن تجویدیِ قوی خوب [میخوانند]، هزاران نفر حافظ [هستند]؛ امروز معنویّتمان [هم] پیش رفته، قرآن ما هم بحمدالله پیش رفته؛ از جهات مادّی هم پیشرفت کردهایم؛ جوانهای ما کارهای گوناگونی انجام دادهاند، و این پیشرفت ادامه پیدا خواهد کرد و ملّت ایران انشاءالله به برکت توکّل بر خدای متعال، به اوج مطلوب خود خواهد رسید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۲ از جمله، سورهی قمر، آیهی ۱۷؛ «و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم؛ پس آیا پندگیرندهاى هست؟»
(۳ سورهی طلاق، بخشی از آیهی ۳؛ «… و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است.»
(۴ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۱۲۲؛ «… و چه کسى در سخن، از خدا راستگوتر است؟»
(۵ سورهی فتح، بخشی از آیهی ۶؛ «… و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را براى آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامى است!»
(۶ سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰
(۷ سورهی مائده، بخشی از آیهی ۱۱۰
(۸ سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۴۹
(۹ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۴۹
(۱۰ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۵۱
(۱۱ سورهی طه، آیات ۱۷ تا ۲۰؛ «و اى موسىٰ! در دست راست تو چیست؟ گفت “این عصاى من است، بر آن تکیه مىدهم و با آن براى گوسفندانم برگ مىتکانم، و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمىآید.” فرمود “اى موسىٰ! آن را بینداز.” پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد که بسرعت مىخزید.»
(۱۲ سورهی انفال، بخشی از آیهی ۶۵؛ «… اگر از [میان] شما بیست تن شکیبا باشند، بر دویست تن چیره مىشوند …»
(۱۳ سورهی مائده، بخشی از آیهی ۲۳؛ «… که اگر از آن، درآمدید، قطعاً پیروز خواهید شد …»
به مناسبت سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را به شما حضّار محترم، به همهی ملّت ایران، به همهی امّت بزرگ اسلامی و به همهی آزادیخواهان و آزادگان عالم. مبعث پیغمبر اکرم برای آزادگان عالم هم حقیقتاً عید است. امسال، عید مبعث با بهمنِ پیروز همزمان شده. امیدواریم که جریان بهمن، جریان انقلاب اسلامی، حرکتی که ما داریم میکنیم و نیّت بنیانگذار این حرکت، تبعیّت از پیغمبر و بعثت بوده است، انشاءالله در همین طریق ادامه پیدا کند و راه خودش را پیش ببرد.
تشکّر میکنم از بیانات بسیار خوب و مفید رئیسجمهور محترممان. امیدواریم انشاءالله توفیق پیدا کنیم و به این مطالبی که ایشان اشاره کردند، به توفیق الهی انشاءالله عمل کنیم. یک کلمهای دربارهی بعثت عرض میکنم، بعد هم یک جمله دربارهی مسائل پیرامون خودمان.
بعثت یکی از مبارکترین و بزرگترین رخدادهای عالم وجود و تاریخ بشریّت است؛ یعنی یک حادثهی معمولی نیست، [بلکه] جزو برترین حوادث تاریخ بشریّت است. خب، حوادث بزرگ کارکردهای زیادی در زمینههای مختلف فردی و اجتماعی دارند، لکن یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین کارکردهای رخدادهای بزرگ عبارت است از: ایجاد تحوّل فکری و ادراکی در مخاطب. آن وقتی یک تحوّل عظیم و یک حادثهی بزرگ خواهد توانست در واقعیّت زندگی مردم اثر بگذارد و ماندگار بشود که قادر باشد تحوّل فکری در مخاطب خود به وجود بیاورد. فکر که درست شد، عمل هم درست خواهد شد؛ عمده این است. نظام زندگی بر اساس آن اندیشهای و آن فکری است که در ادارهکنندگان زندگی وجود دارد. اگر تحوّل فکری و ادراکی و فهم عالم وجود در انسانها و در جوامع به وجود آمد، آن وقت نظامهای سیاسی، اقتصادی، نظامهای اخلاقی، نظامهای اجتماعی بر اساس آن به وجود خواهد آمد و تشکیل خواهد شد. بعثت پیغمبر اکرم از این جهت برجسته است. [البتّه] جهات برجستگی بعثت از همهی حوادث گوناگون دیگر متعدّد است که خب محلّ بحث ما نیست، امّا در همین خصوصیّت هم بعثت نبیّ اکرم فوقالعاده است: تحوّلی که به وجود آورد؛ با چه کسانی، چه افکاری، چه رفتاری و چه جامعهای مواجه شد و آنها را تبدیل کرد به چه انسانهایی، به چه جامعهای، به چه مردمی؛ چه در زمان خود و چه در طول زمان.
خب، عامل این تحوّل چیست؟ یعنی همهی پیغمبران، از جمله پیغمبر عظیمالشّأن اسلام وقتی میخواهند این تحوّل را انجام بدهند، ابزارشان چیست؟ آن عاملی که این تحوّل را به وجود میآورد چیست؟ دو چیز است: «عقل» و «ایمان». عقل یک قوّهی ویژهای است که خدای متعال در همهی انسانها به ودیعت گذاشته که بعضی از انسانها آن را فعّال میکنند، از آن استفاده میکنند، بسیاری هم آن را فعّال نمیکنند. ایمان هم مثل عقل [است]؛ در فطرت همهی انسانها ایمان به حقیقت، ایمان به خدا وجود دارد، [امّا] انسانها فراموش میکنند. پیغمبران میآیند عقل را بیدار میکنند، تا انسان را به یاد ایمانش بیندازند. شما ملاحظه کنید در قرآن، «ذکر» ــ به یاد آوردن ــ چقدر تکرار شده. این ایمان در من و شما هست؛ باید آن را به یاد ما بیاورند، باید ما را به آن متوجّه کنند. وقتی که عقل و ایمان زنده شد، زندگی رشد میکند؛ هر کدام کارکردی دارند. آن وقت انسانِ برخوردار از عقل و ایمان قادر میشود که راه زندگی را، صراط مستقیم را پیدا کند و در آن حرکت کند.
در قرآن، حالا مثلاً در مورد عقل، شواهدی قرآنی که بخواهیم عرض بکنیم، دهها بار تکرار شده است: اَفَلا یَعقِلون، لَعَلَّکُم تَعقِلون، لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون، اَ فَلا یَتَدَبَّرون، وَ قالوا لَو کُنَّا نَسمَعُ اَو نَعقِل. یعنی مسئلهی عقل، توجّه به عقل و به کار بردن عقل در قرآن یک قلم برجستهی از تعلیم قرآنی است. هر کسی مسلمان است بداند که سروکارش باید با عقل باشد، با عقل کار کند، از عقل استفاده کند، عقل خودش را رشد بدهد، تربیت کند.
در مورد ایمان هم در دعوت همهی انبیا اوّلچیزی که گفته شده است، توحید است. توحید فقط یک اعتقاد ساده به اینکه خدایی هست و واحد است، نیست؛ توحید، شاکلهی جهانبینی اسلامی است. جهانبینی اسلامی را از هر طرف که نگاه کنیم به توحید میرسیم و همین توحید، شاکلهی جامعهی اسلامی را هم تشکیل میدهد. لذا شما ملاحظه کنید مثلاً در سورهی اعراف، آنجایی که راجع به پیغمبران و دعوت آنها ــ حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح و غیره ــ مطالبی بیان میفرماید، اوّلین حرفشان این است که «یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُه»؛ توحید. البتّه در کنار توحید، بحث معاد هم مطرح میشود؛ در همین آیهی شریفه: یا قَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیرُهُ اِنّی اَخافُ عَلَیکُم عَذابَ یَومٍ عَظیم، آن یوم عظیم، قیامت است. یا در سورهی شعراء، آنجا هم باز همینجور، اسم پیغمبران یکییکی آمده، اوّلین حرفشان این است که «فَاتَّقُوا اللَهَ وَ اَطیعون»؛ تقوای الهی. اطاعت از پیغمبر هم به خاطر این است که وقتی که خدای متعال پیغمبر را مبعوث کرد، او کمک میکند به عقل انسان برای اینکه خطا نکند، اشتباه نکند، عوضی نبیند، سراب را آب نپندارد؛ انبیا [کارشان این است]. لذا «اَطیعون» هم دنبال این میآید به خاطر همین که [انسان] یک راهنمایی داشته باشد تا کمکش کند.
آن وقت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید: وَ واتَرَ اِلَیهِم اَنبیاءَهُ لِیَستَأْدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ وَ یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ خدای متعال پیغمبران را برای این چیزها، برای این هدفها مبعوث فرموده: میثاق فطرت، منسیّ نعمت، بعد هم برانگیختن دفینههای عقل؛ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ استخراج کند این دفینهها را؛ حالا این دفینه به چه معنا است؟ یا به معنای گنج است ــ که ما دفینه که میگوییم، معمولاً مرادمان گنج است و آن را اراده میکنیم ــ یا نه، [به معنای] عقلهای دفنشدهی در زیر خرافات و توهّمات و تصوّرات باطل و حرفهای گوناگون و مکتبهای گوناگون و غیره [است]. آن حرف حقیقی و حرف درست، آن یک کلمهی صحیحِ «لاالهالّاالله» گاهی دفن میشود. آن فهم عقلانی صحیح در زیر این حرفهای باطل گاهی دفن میشود، فراموش میشود؛ یکی از این دو معنا مراد آن بزرگوار است. پیغمبران میآیند که عقل را از زیر اینها استخراج کنند، بیرون بیاورند. خب، این حالا راجع به بعثت.
ما [باید] چه کار کنیم؟ اینجور عرض میکنم که به نظر من بعثت یک حادثهی دفعی نیست. یک وقت یک برقی میزند و خاموش میشود؛ بعثت اینجوری نیست؛ البتّه چرا، برای منافق اینجور است: ذَهَبَ اللَهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُماتٍ لا یُبصِرون؛ آدمی که از ته دل ایمان ندارد، یک برقی میزند، یک روشناییای برایش پیش میآید، بعد در زیر اهواء، هوسها، فراموشکاریها، غفلتها و بقیّهی عیوبی که دارد خاموش میشود. امّا در غیر منافق، در جریان طبیعی عالم، کلّ بعثت یک جریان است، یک امر مستمر است؛ مال یک زمان خاص، مال یک روز خاص نیست، مال همیشه است؛ نهفقط بعثت رسول اکرم، [بلکه] همهی انبیا؛ حرف اصولی انبیا [مال] همیشه است. در قرآن کریم به کفّار میگوید: خب شما که ادّعا میکنید، یک کتابی بیاورید که از این دو کتاب هدایتکنندهتر باشد؛ «دو کتاب» یعنی یکی قرآن و یکی تورات. ما به انبیا ایمان داریم؛ به همهی انبیا ایمان داریم؛ منتها وقتی یک نبیّ بعدی آمد، حرف نبیّ قبلی را تکمیل میکند، پس [حرف] او منسوخ میشود. نسخ به این معنا است: [حرف] او را تکمیل میکند، یک چیزهاییاش را عوض میکند و یک چیزهاییاش را بر طبق زمان تکمیل میکند. بنابراین این جریان ــ جریان دین، جریان بعثت ــ یک جریان مستمر و همیشگی است.
«همیشگی است» یعنی چه؟ یعنی در همهی دورهها میشود از برکات بعثت استفاده کرد؛ یعنی همان تحوّلی که در اوّل بعثت به وجود آمد و خود نبیّ مکرّم اسلام سینه سپر کرد و آمد وسط میدان و کارها را خودش با آن تلاش غیر قابل توصیف انجام داد، این [تحوّل] در همهی زمانها به تناسب ــ تناسب انسانها، با تفاوت ما با آن قلّهی عظیم ــ ممکن است؛ منتها شرطش چیست؟ شرطش این است که آن دو عاملی را که آن بزرگوار در اختیار گرفت و به کار برد، به کار ببریم: یعنی عقل و ایمان. اگر عقل و ایمان را ما به کار بیندازیم، بعثت به وجود میآید، تحرّک به وجود میآید، تحوّل به وجود میآید. تحوّل در ذهن، تحوّل در واقعیّت زندگی را به وجود میآورد؛ مشکلات برطرف میشود، اصلاح میشود. درسی که باید از بعثت بگیریم این است.
امروز مخاطب این حرف، خود ما دولتهای مسلمان و ملّتهای مسلمان هستیم؛ همهی ما مخاطبیم. باید بدانیم اگر در دنیا چیزی مطالبه میکنیم یا امید به لطف الهی در آخرت بستهایم، باید به مفهوم بعثت و مقتضای بعثت و حرکت بعثت متشبّث بشویم. مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا؛ عزّت آنجا است. عزّت یعنی کسی دارای حالتی باشد که هیچ عامل بیگانهای نتواند بر روی او اثر سوء بگذارد؛ این عزّت است. اِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا. نه دشمن، نه عوامل گوناگون فکری، روحی، خارجی، جسمانی، روحانی ــ همهجور ــ نمیتوانند اثر بگذارند وقتی که عزّت وجود داشته باشد. یا در آیهی شریفه[ی دیگری میفرماید]: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ اگر ایمان باشد، شما برترین هستید، بالاترین هستید.
خب، کارکرد عقل را امروز ما در دنیا مشاهده کنیم و عقل را به کار بیندازیم؛ اگر عقل را به کار بیندازیم، میتوانیم خیلی از مفاهیم عالم را بفهمیم. در دعا [هست که] «اَللَهُمَّ اَعطِنی نَصراً فی دینِکَ وَ قُوَّةً فی عِبادَتِکَ وَ فَهماً فی خَلقِک»؛ درک واقعیّات جامعهی بشری؛ این [واقعیّات] را درک بکنیم. ما به عنوان جمهوری اسلامی، به عنوان ایران اسلامی، به عنوان مسئولان سیاسی یک کشور بزرگ و مهم ــ کشور عزیز ما یک کشور واقعاً استثنائی است از جهات گوناگون ــ باید توجّه بکنیم و بفهمیم این حقایقی را که در عالم وجود دارد.
استعمارِ قدرتهای ظالم، در درجهی اوّل و در مرحلهی اوّل، از غارت منابع شروع کرد. شما [اگر] بخوانید تاریخ استعمار را، اوّلین چیزی که اینها هدف قرار دادند و دنبال کردند، منابع طبیعی بود؛ در مرحلهی اوّل از اینجا شروع کردند؛ این یک مرحله است. مرحلهی بعدی، تخریب فرهنگهای اصیل ملّتها بود. داستان تلخی است این داستان؛ یعنی شرح این مطلب از آن چیزهایی است که واقعاً گریهآور است که اینها چه کردند با ملّتها و با تمدّنها! در همین آفریقایی که شما ملاحظه میکنید، تمدّنهایی وجود داشته، فرهنگهای اصیلی وجود داشته؛ اینها آمدند وارد شدند همهچیز را به هم ریختند، همهچیز را خراب کردند، تخریب کردند و در واقع، اینجا هم غارت کردند؛ غارت فرهنگی. و در مرحلهی بعدی، چشم به هویّت ملّی و دینی ملّتها دوختند تا آن را تحت تصرّف بگیرند.
ما امروز دچار هر سه مرحلهی استعماریم. امروز هم دستگاههای قدرت زورمند شیطانی عالم، هم به منابع طبیعی کشورها و ملّتها چشم دارند و نظر سوء دارند، هم به فرهنگ اصیل آنها، هم به هویّت ملّی و اسلامی آنها نظر دارند و درصدد تخریب اینها، درصدد تصرّف اینها هستند. البتّه همه یک جور نیستند؛ در رأس اینها آمریکا است. امروز آن توصیفی که ما برای استعمار و استکبار میکنیم، مصداق اتمّش دولت آمریکا است که زیر نفوذ قدرتمندان مالی دنیا است؛ یعنی امروز قدرتمندان درجهی یک مالی دنیا بر تعدادی از حکومتهای غربی ــ که از جملهی آنها و شاید هم بیشترین آنها دولت آمریکا است ــ مسلّطند؛ به تعبیر رایج خودشان، کارتلها و تراستها و امثال اینها مسلّطند و نقشهی هر سه مرحلهی استعمار را اینها دارند میکشند. اینکه میبینید هر روزی یک سوغات تازهی عملی در زمینههای بشری، در زمینههای جنسی، در زمینههای مالی، پیدرپی بُروز میکند، ناشی از این است؛ [یعنی] همین تغییر هویّت ملّتها، تغییر مصالح ملّتها و کشاندن آنها به سمت خودشان.
قرآن توصیف روشنی دارد: [میفرماید:] «وَدّوا مَا عَنِتُّم»؛ هر چیزی که شما را دچار مشکل میکند، دشمنان شما، کفّار، و کسانی که تابع شیطان هستند و شیطانی حرکت میکنند، آن را دوست میدارند. «قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن اَفواهِهِم وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر»؛ دشمنی در زبانشان هم پیدا است؛ حرف هم که میزنند، نطق هم که میکنند، دشمنیشان را نشان میدهند؛ حرکت هم که میکنند، دشمنی را نشان میدهند، امّا آنچه در دلشان هست بیشتر است؛ آنچه دشمنی آنها را [ایجاد میکند]. گاهی اوقات، در یک مواردی این دشمنیها ظاهر میشود؛ یعنی یک جاهایی همان ضمایر خصمانهی خبیث در مواردی خودشان را نشان میدهند. مثلاً فرض کنید در کنگرهی آمریکا برای تکّهتکّه شدن هزاران کودک، نمایندگان بلند میشوند، برای قاتل کف میزنند و تشویقش میکنند! این همان «وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر» است که اینجا ظاهر میشود، اینجا [خودش را] نشان میدهد. چندین هزار کودک را تکّهتکّه کنند، بعد بیایند اینجا مورد تشویق قرار بگیرند! یا کاپیتان ناو وینسنس آمریکا بزند یک هواپیمای مسافربری را با حدود سیصد مسافر سرنگون کند و همهی سرنشینان را هلاک کند، بعد به او مدال تشویقی بدهند. این «ما تُخفی صُدورُهُم» اینجا ظاهر میشود، اینجا نشان میدهد خودش را. اینها همیشه پشت لبخندهای دیپلماسی پنهان است؛ پشت لبخندهای دیپلماسی، اینجور دشمنیها، اینجور کینهها، این باطن خبیث، پنهان است. چشمانمان را باز کنیم: وَ فَهماً فی خَلقِک. چشمانمان را باز کنیم؛ «تُسِرّونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة» نباشیم. حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله میکنیم، با چه کسی داریم حرف میزنیم؛ این را بدانیم. انسان وقتی که طرف خودش را شناخت، ممکن است معامله هم بکند امّا میفهمد که چه کار باید بکند. باید بشناسیم، بدانیم.
به نظر من در دورهی کنونی ما، این جریان مقاومت، این حرکت مقاومت، یک رشحهای از همان بعثت است. مقاومت که از ایران اسلامی آغاز شد، بیدار کرد ملّتهای مسلمان را؛ بعضی از ملّتهای مسلمان را به صحنه آورد؛ ملّتهای مسلمان را عموماً بیدار کرد و وجدانهای بسیاری از غیر مسلمانها را هم بیدار کرد. نظام سلطه شناخته شد، شناسانده شد. بسیاری از ملّتها، نظام سلطه را نمیشناختند.
شما نگاه کنید به غزّه! غزّهی منطقهی محدودِ کوچک، رژیم صهیونیستیِ تا دندان مسلّح و دارای پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد؛ غزّه رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد! این شوخی است؟ این همان رشحهای از بعثت است؛ این همان ایمان و عقل است؛ این همان تلاوت آیات قرآن است؛ این دل بستن به خدا است؛ این همان اعتقاد به «اِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» است. حزباللهِ سرافراز خسارتی در حدّ فقدان شخصیّتی مثل سیّدحسن نصرالله میبیند؛ این شوخی نیست! ما مگر چند انسان بزرگ در دنیا در قدّوقوارهی سیّدحسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) ــ این شهید بزرگوار ــ داریم؟ یک چنین شخصیّتی از بین حزبالله رفت؛ دشمن و دوست خیال میکردند حزبالله تمام شد؛ حزبالله نشان داد که نهفقط تمام نشده، در یک مواردی انگیزهاش بیشتر هم شده و توانست در مقابل رژیم صهیونیستی بِایستد؛ این همان [رشحهی بعثت] است. این مال مسلمانها بود.
در غیر مسلمانها وجدانها تکان خورد. آماری که به من دادند، در حدود ۳۰ هزار تظاهرات ضدّ صهیونیستی، ۳۰ هزار تظاهرات ضدّ صهیونیستی در ۶۱۹ شهر جهان در طول این مدّت به راه افتاد! مردم بیدار شدند؛ وجدانها بیدار شد؛ این مقاومت است؛ این مقاومت رشحهای از بعثت است. در خود آمریکا عدّهای جمع شدند ــ که آمریکایی بودند ــ گفتند: «مرگ بر آمریکا»؛ در خود آمریکا! این همان تحوّل ادراکی است؛ این همان چیزی است که انبیای عظام به آن همّت گماشتند، و بزرگترین و مهمترین و شگفتانگیزترین نوع آن را رسول مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در زمان خود و تا آخر دنیا به وجود آورد، و امروز مقاومت هم دارد آن را نشان میدهد. بنابراین حواسمان به این حقایق باشد و این آیهی قرآن را فراموش نکنیم که «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین».
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی امروز یکشنبه ۷ بهمنماه ۱۴۰۳، در پایان مجلس روضهی شهادت امام کاظم علیهالسلام که با حضور مسئولان ستاد مرکزی اعتکاف برگزار شد، بر اهمیت تثبیت حالات معنوی اعتکاف در جوانان تأکید کردند.
رهبر انقلاب در این مراسم پس از ارائه گزارش حجتالاسلام والمسلمین سیّدعلیرضا تکیهای مسئول ستاد مرکزی اعتکاف کشور ضمن تشکر از دستاندرکاران مراسم اعتکاف امسال فرمودند:
«دستتان درد نکند؛ خدا خیرتان بدهد انشاءالله؛ خدا قبول کند از شما این زحمتی را که کشیدید و اعتکاف را رواج دادید. اعتکاف در زمان ما اصلاً نبود، خیلی معمول نبود. در مشهد که من اصلاً ندیده بودم هیچ کس اعتکاف کند. در قم، در مسجد امام [حسن عسکری (علیه السّلام)]، در آن شبستان بالا، شاید مثلاً پنج شش تا از این بینِ ستونها را پرده میکشیدند و در هر پردهای دو نفر یا سه نفر از طلبهها آنجا معتکف میشدند. در همهی قم که منحصر میشد به همان مسجد امام [حسن عسکری (علیه السّلام)]، مجموعاً شاید مثلاً ۲۰ نفر یا ۲۵ نفر معتکف میشدند. [امّا حالا] اینهمه جوان، اینهمه مرد، زن، نوجوان، در همه جای کشور، در همهی مساجد، [معتکف میشوند؛] این نعمتِ خیلی بزرگی است.
منتها کاری کنید که این جوانی که سه روز میآید آنجا توجّه پیدا میکند و حال و توسّل و تضرّع و تغییر در او به وجود میآید ــ قهراً [اینجوری است] دیگر؛ جوانها زود [اُنس میگیرند] ــ این بماند، این تثبیت بشود؛ یعنی این حالت، ثبات پیدا کند. خب مثلاً پای منبر آقا مینشینیم، تا نشستهایم خوب است، تأثیر [دارد]؛ امّا بعد که رفتیم بیرون باید بماند آن مطلب، آن روحیه، آن حالت، آن اجتناب از گناه، تا وقتی که باز یک مطلب دیگری پیش بیاید که طبعاً باز تقویت کند. لذا در برنامههای اعتکاف، این نکته را باید در نظر گرفت.»