جلسه هم اندیشی دانش پژوهان مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی در جوار قبور مطهر شهدای بهشت زهرای تهران برگزار شد.
در این جلسه یک روزه که با حضور مسئولین و دانش پژوهان این مرکز برگزار شد، اقدامات صورت گرفته، اهداف و برنامه های پیش رو توسط مدیریت و معاونین مرکز برای دانش پژوهان به دقت و تفصیل بیان شد.
در ادامه جلسه مسئولین پای صحبت دانش پژوهان نشسته و یک به یک سوالات و انتقادات را با صبر و حوصله گوش داده و سپس به ارائه پاسخ پرداختد.
اقامه نماز جماعت و زیارت قبور مطهر شهدا و شرفیابی به حرم مطهر حضرت امام خمینی رحمه الله نیز پایان بخش این جلسه پربار بود.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
جلسهی بسیار مفید و شیرینی بود این جلسهی امروز ما. یک بخش، بخش کارهای انجامگرفته، ابتکاراتِ بهصحنه واردشده، موفّقیّتها، پیروزیها و امیدآفرینیها بود که به نظر من، ما احتیاج داریم به شنیدن این سخنها؛ در فضای مأیوسکنندهای که دشمنان با اغراض ویژهی خودشان سعی میکنند در محیطهای ویژهای از کشور مثل محیط جوانان و دانشگاهیان تزریق کنند، این سخنان، این گزارشها، این حرفها مایهی حیات و مایهی امید و حرکت و پیشرفت است. یک بخش دیگر، گلایهها است که این گلایهها را هم مکرّر از مجموعههایی مثل شما شنیدهایم و موظّفیم به آنها توجّه کنیم و این گلایهها را برطرف کنیم.
در مورد بخش اوّل، یعنی خبرهای خوش و پیشرفتها و ارائهی آنچه اتّفاق افتاده، به نظر من ما یک کار مهمّ رسانهای نیاز داریم. آیا این پیشرفتهایی را که شما اینجا گزارش دادید و ما شنیدیم، همهی جوانهای ما میدانند؟ دانشجویان ما میدانند؟ کسانی که مایلند در کشور فعّالیّت کنند، اثر بگذارند، تواناییهایش را در خودشان میبینند، آنها میدانند که میتوان مثلاً فرض کنید در چند سال قبل از این، یک واحد کوچکی را در فلان شهر کوچک به وجود آورد، بعد از مدّتی آن را به چند ده برابر افزایش داد و پیش رفت؟ اینها را خبر دارند؟ ما در زمینهی نشان دادن آنچه وجود دارد، آن پیشرفتها، آن تحقّق آرزوها، کمکاریم؛ یک کار رسانهای لازم است که این یک فصل جداگانهای است؛ باید بنشینند در این زمینه بحث کنند، فکر کنند. در مورد گلایهها هم حالا عرض خواهم کرد.
خب، این دیدار امروز، پنجمین دیداری است که ما با شما، با مجموعهی کارآفرینان و سرمایهگذاران در این چند سال داشتهایم. از سال ۹۸ شروع کردیم این جلسه را؛ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و حالا هم ۱۴۰۳. بسیاری از شماها در این جلسات در سالهای قبل هم حضور داشتید. سال ۹۸، در اوج تحریمها و تهدیدهای مضاعف در مورد تحریم و فشار و مانند اینها، ما این جلسه را تشکیل دادیم تا از کسانی که در کشور دامن همّت به کمر زدند و تولید را و پیشرفت کشور را وجههی همّت خودشان قرار دادند، تشکّر کنیم و به آنها بگوییم که شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید؛ سال ۹۸، ما این عنوان را دادیم به دوستانی که حضور داشتند و گفتیم شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید. امروز از جملهی مهمترین بخشهای جنگ ما، جنگ اقتصادی است. گفتیم رشد تولید باید پیگیری بشود. هر سال که این جلسه تشکیل شده، مشاهده کردیم و اطّلاع پیدا کردیم ــ نهفقط گزارش صِرف ــ مطّلع شدیم که بخش خصوصی، خلّاقیّتش افزایش پیدا کرده، قویتر شده. قبلاً دغدغهی ما این بود که بخش خصوصی را وارد میدان کنیم، امروز ملاحظه میکنیم که بخش خصوصی با تجربهای که خودش از ورود در میدان پیدا کرده، با انگیزه، با شوق به دنبال گسترش تولید و سرمایهگذاری است؛ معنای این حرف این است که ما در این پنج سال پیش رفتیم.
دیروز من نمایشگاه را دیدم. البتّه آنچه در این نمایشگاه چیده شده بود و نشان داده میشد، در واقع جزء کوچکی از آن واقعیّتی بود که در کشور وجود دارد؛ در عین حال، همین نمایشگاه ــ نمایشگاهی که من دیروز دیدم ــ نشان داد که بخش خصوصی کشور به رغم فشارهای خارجی، به رغم تحریم، به رغم تهدید به تحریمهای بیشتر، که ملاحظه میکنید، توان این را داشته که سطح قابل قبولی از پیشرفت را به دست بیاورد. این نمایشگاه نشاندهندهی پیشرفت بود، نشاندهندهی حرکت روبهجلو بود. ما چرا این نعمتهای بزرگ موجود خدا را قدرشناسی نمیکنیم؟ کشور دارد حرکت میکند، جلو میرود. بخش خصوصی، در زمینهی اقتصاد، یکی از مثالها و مصداقهای پیشرفت کشور است. اگر به عرصهی علم و تحقیق وارد بشویم، آنجا هم با یک چنین واقعیّتی روبهرو خواهیم شد. در بخشهای مختلف کشور این پیشرفتها را میبینیم. البتّه عیوب، نواقص، مشکلات کم نیست که آن به ما برمیگردد. حالا آقایان وزرا اینجا حضور دارند، آقای دکتر عارف هم هستند؛ من خواهم گفت آنچه را به عهدهی ما است.
کشوری که با تحریم دستوپنجه نرم میکند، باید این خط را دنبال کند و این یکی از اصول کارهایش باشد؛ امروز چند کشور در دنیا هستند که مورد تحریم قدرتها هستند؛ البتّه تحریم از نگاه آنها؛ همان چیزهایی که آنها تحریم کردند، به شکلهای مناسب و درست و بهرغم آنها برای این کشورها در دسترس قرار میگیرد. امّا در عین حال آن چیزی که وظیفهی یک کشوری است که مورد تحریم است، این است که به ظرفیّت داخلی خودش هر چه بیشتر چشم بدوزد، توجّه کند، خود را از آن بهرهمند کند. من پیشنهاد میکنم مسئولین کشور بیایند این نمایشگاه را ببینند؛ قبلاً هم در دورهی گذشته همین درخواست را کردیم؛ [مسئولین] اگر ندیدند بیایند ببینند. رؤسای محترم قوا، مسئولین مختلف بیایند ببینند این نمایشگاه را. سال گذشته من همین درخواست را کردم، رئیسجمهور شهید، آقای رئیسی ــ خدا رحمتش کند ــ بعد از یکی دو روز آمد اینجا این نمایشگاه را دید؛ بیش از آنچه من در این نمایشگاه توقّف کرده بودم ــ شاید دو برابر ــ توقّف کرد، و بیش از من خوشحال و خرسند شد؛ یقین دارم مسئولین کشور، رؤسای قوا و مسئولین مختلف همین حالت را پیدا خواهند کرد.
یک نکتهی شیرینی وجود دارد که هم در نمایشگاه دیده میشد و هم در صحبتهای امروز تکرار میکردند، هم من از خارج هم میدانستم و اطلاع داشتم، و آن، این است که در یک مواردی ــ که کم هم نیست ــ مشاهده میکنیم سرمایهگذار خصوصی بیش از آنکه دغدغهی درآمدهای شخصی برایش اهمّیّت داشته باشد، پیشرفت کشور برایش اهمّیّت دارد؛ این خیلی مهم است؛ این را ما در حرفهای امروز هم مشاهده کردیم. بله، درآمد و گسترش زندگی خصوصی هم برایشان مطرح است امّا به اندازهی آن، در مواردی بیش از آن یا چند برابر آن، برایشان پیشرفت کشور مهم است؛ اینکه کشور بتواند از این مشکلات خارج بشود.
نکتهی اساسیای که در عرایض من بوده، امروز هم روی همان نکته میخواهم تکیه کنم، این است که نظام تصمیمگیریِ اجرائی کشور باید به بخش خصوصی کمک کند؛ این الزام است: باید کمک کند. مهمترین کمک هم این است که موانع را از سر راهشان بردارد؛ موانع را بردارد. من متأسّفانه مشاهده میکنم در یک جاهایی دستگاههای دولتی یا دستگاههای نظارتی نقش سرعتگیر را ایفا میکنند؛ یعنی به جای اینکه کمک کنند به پیشرفت و توسعهی شرکت، موانعی ایجاد میکنند که این در واقع مانع پیشرفت آن میشود.
یک مسئله، همین مسئلهی واردات است که چند نفر از آقایان این مسئله را گفتند؛ این حرفی است که من بارها تکرار کردهام؛ خب این را دنبال کنید. آقای دکتر عارف از وزرای محترم، از وزیر محترم صمت بخواهند. انسان شرمنده میشود که یکی از آقایان گفتند: رقم مالی واردات [محصول مشابه] کارخانه، حدود چهل درصد بیشتر از رقم واردات تولید آن کارخانه است؛ یعنی رقیب برای کارگر ایرانی، برای کارخانهی ایرانی، برای سرمایهگذار ایرانی. انسان واقعاً خجالت میکشد! وقتی جنس ایرانی میتواند مشکل کشور را برطرف کند، چرا ما اجازه بدهیم، راه را باز کنیم برای اینکه به قیمت به زانو درآمدن سرمایهگذار ایرانی، سرمایهگذار خارجی بهرهمند بشود و پیش برود؟ این ضرر زدن به کشور است؛ این چیز کوچکی نیست؛ این را باید دنبال بکنیم. آنچه من [به آن] تاکید میکنم این است: باید دستگاههای دولتی کمک کنند، موانع را برطرف کنند؛ این موانع گاهی قانون است، قانون را اصلاح کنند؛بعضی از مقرّرات دولتی است، آنها را تغییر بدهند. البتّه من به سهلانگاری در مقابل بدعملها توصیه نمیکنم؛ بعضی هستند به عنوان سرمایهگذار، به عنوان کارآفرین وارد میدان میشوند لکن واقعیّت این نیست که آنها سرمایهگذارند؛ آنها میخواهند سوءاستفاده بکنند که [این] در قضیّهی تخصیص ارزهای ترجیحی و مانند اینها ملاحظه شد و سوءاستفادههای زیادی انجام گرفت؛ من این را توصیه نمیکنم. مراقبت را زیاد کنید امّا کمک را هم افزایش بدهید؛ کمک به آن کسانی که به معنای واقعی کلمه کارِ درست انجام میدهند؛ موانع را از سر راهشان بردارید.
یک مصداق مهم برای برداشتن موانع، عمل به سیاستهای اصل ۴۴ است. وقتی ما سیاستهای اصل ۴۴ را چند سال قبل از این اعلام کردیم، همه ــ یعنی همهی افراد از مسئولین و افراد وارد و مطّلع که با بنده ارتباط داشتند ــ [آن را] تأیید کردند؛ بعضی در مطبوعات، بعضی در رسانهها تأیید کردند، بعضی به خود ما گفتند که این راهحلّ مشکلات اقتصادی کشور است و گرهها را باز میکند. امّا متأسّفانه بسیاری از مسئولین ذیربط به این سیاستها عمل نکردند؛ هنوز هم ما دچار این مشکل هستیم. سیاستهای اصل ۴۴ بایستی عمل بشود. به نظر من، یکی از علل تنزّل اقتصادی ما در دههی ۹۰ همین بود. علل مختلفی بود؛ یکی از عللش همین بود که به این سیاستها عمل نشد؛ مکرّر هم ما توصیه میکردیم [امّا] توجّهی نمیشد.
در مورد رشد اقتصادی هشت درصد، من بحمدالله اطّلاع پیدا کردم تعدادی از صاحبنظران در این زمینه، در قالب کارگروههای متعدّد تخصّصی، چند ماه کار کردند، ظرفیّتها را شناسایی کردند، تواناییها را شناسایی کردند، طرحهای سرمایهگذاری را تعریف کردند، راهحلّ مشکلات را هم احصاء کردند. مسئولان دولتی جدّاً باید دنبال کنند. این کارها انجام گرفته؛ این کارگروهها نشستند کار کردند، تلاش کردند، راهحلّ مشکلات را پیدا کردند، ولی اجرای آنها و عمل به آنها به عهدهی مسئولین است تا بتوانند انشاءالله این رشد اقتصادی هشت درصد را تأمین کنند. نگویند نمیشود؛ آن را معلّق به یک امر نشدنی نکنند که این به فلان قدر سرمایهگذاری خارجی احتیاج دارد! خب معلوم است [با چنین نگاهی] این تحقّق پیدا نمیکند. این کسانی که نشستند روی این مسئله کار کردند، معلّق نکردند این رشد هشت درصد را به یک امر نشدنی؛ آنچه آنها پیشنهاد میکنند، کارهایی است که در داخل میتواند انجام بگیرد، [منتها] کمک لازم دارد؛ باید دولت کمک کند. به نظر من این کار کاملاً ممکن است. البتّه رشد هشت درصدی معجزه نمیکند و اتّفاق مهمّی در یک سال پیش نمیآید؛ رشد بالا باید استمرار پیدا کند، عواید آن و محصول آن باید عادلانه تقسیم بشود تا در وضع کشور تغییراتی ایجاد کند و محسوس باشد برای مردم که این کار اتّفاق افتاده.
یکی از امکانات و ظرفیّتهایی که در اختیار ما است، همین حضور اخیر ما در اجتماعاتی مثل بریکس و مانند آن است؛ از این باید حدّاکثرِ استفاده را کرد. این کار، حضور و ورود مسئولان دیپلماسی کشور را هم میطلبد؛ باید وارد بشوند، کمک کنند. این یک فرصت بزرگی است برای کشور. بخصوص سامانهی مالی بریکس و تبادلهایی که بنا است با ارزهای کشورهای عضو انجام بگیرد، اگر انجام بشود، بدون تردید کمک بزرگی خواهد کرد. امروز یکی از مشکلات ما آویزان شدن به دلار است؛ این را آن کشورها هم فهمیدهاند. البتّه بعضی از اعضای این صندوق مالی به خاطر جهات سیاسی و مانند اینها جرئت نمیکنند در عمل وارد بشوند. بایستی تحرّک دیپلماسی کرد، باید [آنها را] وادار کرد تا این کار اتّفاق بیفتد و انجام بشود. در داخل کشور، آقای رئیسجمهور محترم هم گفتند و این فکر را دنبال میکنند، بنده هم کاملاً تأیید میکنم که همّت کنند تا آنجایی که ممکن است، دلار را از مبادلات تجاری حذف کنند؛ این کار بزرگی است، این کار مهمّی است؛ در کارزار اقتصادی، این یک حرکت بسیار قاطع و تعیینکننده است. البتّه عکسالعمل ایجاد خواهد کرد، لکن دست شما قویتر است اگر چنانچه بتوانید این کار را انجام بدهید. و برای تخصیص ارز، بانک مرکزی میدان را برای ارزهای دیگر باز کند.
عرایض فراوانی در زمینهی مسائل بخش خصوصی بنده دارم که سالهای قبل گفتهام و مایل نیستم تکرار کنم. مهم همین است که دستگاههای دولتی به بخش خصوصی کمک کنند. بخش خصوصی احساس کند که پشتش گرم است به کمکهای دولتی؛ احساس کند که مانعتراشی نمیشود و کارش روان و سهل است. دیروز در این نمایشگاه، یک نفر از آقایان به من گفت که سال گذشته من به شما گفتم که برای مجوّز فلان تأسیس مثلاً، سه سال ما را معطّل کردهاند. پارسال این را به من گفت، من هم روز بعدش، مثل امروز، سخنرانی داشتم اینجا، همین را مطرح کردم. گفتم: خب چرا سه سال معطّل میکنید؟ کاری که میتواند در ظرف ده روز، حدّاکثر یک ماه انجام بگیرد، چرا سه سال معطّل میشود؟ حل کنید برود. این آقا دیروز گفت: سه سالِ پارسال با امسال شده چهار سال! یعنی در این یک سال هم انجام ندادهاند. خب این را باید حل کرد دیگر؛ [اینطور] نمیشود که. من واقعاً شرمنده شدم. باید اینها را حل کرد. حرف زیاد است؛ حرف میزنیم، میگوییم، تکرار میکنیم، تأکید میکنیم، [ولی] باید عمل کنیم؛ اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات. ایمان، لازم است امّا در کنارش عمل صالح هم لازم است. این مال مقامات اخروی و دنیوی و دین و شرع و شریعت است، [ولی] در کارهای زندگی هم همینجور است. باور به یک حقیقت لازم است؛ [یعنی] اینکه شما باور کنید که باید به بخش خصوصی کمک کرد، این، لازم است و بدون این باور کار پیش نمیرود، امّا این باور کافی نیست؛ در کنارش بایستی عمل صالح هم باشد؛ ایمان و عمل صالح. این عرایض امروز ما در مورد مسئلهی این جلسه.
راجع به غزّه یک کلمه عرض کنم. گفتیم مقاومت زنده است و زنده خواهد ماند؛ غزّه پیروز شد. مقاومت نشان داد که زنده خواهد ماند. آنچه در مقابل چشم دنیا دارد اتّفاق میافتد، شبیه افسانه است. واقعاً اگر در تاریخ، ما میخواندیم، خدشه میکردیم، باور نمیکردیم که یک دستگاه جنگی عظیمی مثل آمریکا به کمک یک دولت ظالم خونخواری مثل رژیم صهیونی بیاید، این رژیم آنقدر سفّاک و بیرحم باشد که از کشتن پانزده هزار کودک در ظرف حدود یک سال و چند ماه اِباء نداشته باشد، آن قدرت هم آنقدر بیاعتنای به مفاهیم انسانی و بشری باشد که به این رژیم سفّاک بمبهای سنگرشکن بدهد تا خانهی آن کودکها و بیمارستانی را که در آنجا بستری هستند بمباران کند؛ این اگر در تاریخ بود مطمئنّاً باور نمیکردیم، میگفتیم لابد یک گوشهای از آن یک اشکالی داشته.
امروز مقابل چشم ما این اتّفاق افتاد؛ یعنی آمریکا همهی امکاناتش را به رژیم صهیونی داد ــ که اگر نمیداد، رژیم صهیونی در همان هفتههای اوّل به زانو درمیآمد ــ اینها هم یک سال و سه ماه هر چه توانستند جنایت کردند؛ بیمارستان، مسجد، کلیسا، خانه، بازار، محلّ اجتماعات، هر جا دستشان رسید را زدند؛ در کجا؟ در یک قطعه زمین کوچک مثل غزّه؛ در یک قطعه زمین کوچک مثل غزّه! هر چه توانستند جنایت کردند؛ هدفی هم معیّن کردند؛ آن رئیس رژیم صهیونی ــ آن روسیاهِ بدبختــ گفت که میخواهیم حماس را نابود کنیم و باید نابود بشود؛ و اینها حتّی نقشهی ادارهی بعد از جنگ غزّه را هم کشیدند! تا این حد مطمئن بودند. حالا همان رژیم صهیونی ظالم و سفّاک آمده با همان حماس که میخواسته نابودش کند، سر میز مذاکره نشسته و شرایط او را قبول کرده برای اینکه آتشبس تحقّق پیدا کند؛ یعنی آنچه اتّفاق میافتد، این است. اینکه میگوییم مقاومت زنده است یعنی این. اینکه میگوییم: «وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیّاً وَ لا نَصیرا» یعنی این. فقط مال آن زمان هم نیست، چون بعدش میگوید: سُنَّةَ اللَهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَهِ تَبدیلاً؛ این سنّت الهی است؛ باید اینها پیروز میشدند و شدند. هر جا از طرف بندگان خوب خدا مقاومت باشد، پیروزی در آنجا حتمی است. آن متوهّمِ خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده؛ آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده. صدّام هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده حمله را شروع کرد. ریگان هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده آن کمکهای آنچنانی را به رژیم صدّام انجام داد؛ آنها و دهها متوهّم دیگر به درک واصل شدند و رژیم [جمهوری] اسلامی روزبهروز رشد پیدا کرد؛ من به شما عرض میکنم به فضل الهی این تجربه این بار هم تکرار خواهد شد.
نشست دورهای دانش پژوهان نیمه حضوری ورودی سال ۱۴۰۲ رشتههای معارف انقلاب اسلامی و تاریخ انقلاب اسلامی مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی در سالن همایش هایاین مرکز در مدت دو روز برگزار شد.
سخنرانی اساتید گرامی دکتر کوشکی، دکتر وقوفی و حجت الاسلام والمسلمین اسکندری، جلسات پرسش و پاسخ با مسئولین مرکز، برخی از برنامه هایی بودند که در این نشست اجرا شد.
زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام، زیارت قبور مطهر شهدا و روایتگری راوی دفاع مقدس و حضور در مسجد مقدس جمکران، از دیگر برنامههای معنوی بود که با حضور گرم دانش پژوهان برگزار شد.
قابل ذکر است که در روز آخر این نشست دانش پژوهان با حضور در محضر استاد اخلاق و عرفان حوزه علمیه قم، آیت الله بهشتی پور حفظه الله گوش جان سپردند به کلام گهربار ایشان و از خرمن علم و عمل این استاد اخلاق خوشه چینی کردند.
به مناسبت فرار رسیدن میلاد با سعادت نهمین اختر تابناک امامت حضرت امام جواد علیه السلام، جشن میلاد و مراسم تلبس جمعی از طلاب مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی با حضور آیت الله بهشتی پور، استاد اخلاق حوزه های علمیه در مسجد حضرت امام حسین علیه السلام قم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم پس از قرائت دعای مبارک و نورانی توسل، آیت الله بهشتی پور به ایراد سخنرانی پرداخته و با بیان دلنشین خود نکات بسیار مهم اخلاقی را متذکر شدند. پس از اتمام سخنرانی، طلاب با دستان مبارک ایشان ملبس به لباس مقدس روحانیت گردیدند. مدیحه سرایی کربلایی جواد برزگر پایایان بخش این مراسم نورانی بود.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خوشامد عرض میکنم به همهی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آوردهاید و این فضای حسینیّهی ما را با نفَس گرم خودتان، با دل نورانی خودتان، با یاد شهیدان عزیز خودتان، منوّر و معطّر کردهاید. علاوهی بر مناسبت نوزدهم دی ــ که مناسبت مهمّی است و دربارهاش عرض خواهم کرد ــ نفْس دیدار با مردم مؤمن، شجاع، فعّال قم برای ما ارزشمند است. از خدای متعال میخواهیم که این مردم عزیز را همیشه در سایهی تفضّلات خود و الطاف خود محفوظ و موفّق بدارد.
بزرگداشت حادثهی نوزدهم دی ۵۶ از دو نظر لازم و ضروری است: اوّلاً از این نظر که روز نوزدهم دی سال ۵۶ یکی از قلّههای تاریخ کشور ما است؛ یعنی هر کسی در آینده به تاریخ کشور نگاه کند، یکی از برجستهترین نقاط این تاریخ، همین روزی است که شما به مناسبت آن در اینجا اجتماع کردهاید؛ چون این روز بود که یک حرکت عظیمی را در کشور به راه انداخت و این حرکت عظیم به یک انقلاب عظیمی منتهی شد که دنیا را تکان داد، نقشهی سیاسی دنیا را تغییر داد؛ [لذا] قلّه است. جهت دوّم برای لزوم پاسداشت نوزدهم دی این است که ما باید از نوزدهم دی درس بگیریم. این حوادث، این ایّامالله، برای درس گرفتن هستند؛ هم درس بگیریم، هم عبرت بگیریم. لذاست که این اجتماع هر سالهی شما ــ چه اینجا، چه در خود قم ــ یک حرکت لازم و معتبر و انشاءالله اثربخشی است. من در این بخش دوّم، یعنی درسها و عبرتهای مربوط به حادثهی نوزدهم دی، چند مورد را یادداشت کردهام که به شما عرض کنم.
یک مورد این است که رژیم آمریکا و استکبار جهانی چگونه ایرانی را میپسندیدند. امروز هم که شما میبینید هر کسی از یک گوشهای ــ داخل، خارج ــ یک حرفی میزند، بدانیم آمریکا ایران را چه جور میپسندد و چه جور آرزو میکند، چه جور میخواهد؛ این را در این مسائل مربوط به قضیّهی قم میشود فهمید.
چند روز پیش از نوزدهم دی،(۱) کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، تهران بود؛ در یک جلسهی رسمی بنا کرد از محمّدرضا تعریفهای مبالغهآمیز کردن و گفت ایران، امروز، به برکت این آقا جزیرهی ثبات است؛ یعنی ایران سال ۵۶ در چشم رئیسجمهور آمریکا یک ایران مطلوب به حساب میآمد. ایران سال ۵۶ چه جوری بود؟ من حالا سه چهار مورد از شاخصها را عرض میکنم.
از لحاظ سیاست خارجی، مطیع محض آمریکا بود. آن روز بیش از پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران حضور داشتند در ارتش و بیرون ارتش و دستگاههای اطّلاعاتی و دیگر دستگاهها که با پول ایران، از خزانهی ایران حقوق میگرفتند و آنطوری که تحقیق کردند، پولی که این مستشارها میگرفتند از مجموعِ بودجهی آموزشوپرورشِ آن روز بیشتر بود؛ این یک نمونه است. کار سیاست خارجیِ رژیمِ مطلوبِ آمریکا این بود که مطیع محض باشد و منافع آمریکا را و منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند. حالا خدا خواست، انقلاب شد وَالّا اگر حادثهی انقلاب پیش نمیآمد، تا چند سال بعد از آن، همهی دشتهای حاصلخیز کشور مثل دشت قزوین ــ که در اختیار صهیونیستها قرار گرفت ــ در اختیار آنها قرار میگرفت. این دشت قزوین داده شد به صهیونیستها. کار سیاست خارجی این بود. این سیاست خارجی.
سیاست داخلی؛ سیاست داخلی رژیم عبارت بود از سرکوب مطلق هر حرکتی در داخل کشور؛ دیکتاتوری شدید. همهی مجموعههایی که داعیهی مبارزهی با نظام آن روز ــ رژیم سلطنتی ــ را داشتند، با فشار و سرکوب رژیم منزوی شده بودند؛ از جبههی ملّی بگیرید ــ که جبههی ملّی یک مجموعهی سیاسیای بودند، سیاسیکار بودند ــ تا نهضت آزادی؛ یک سر قضیّه اینجا، تا چریکهای فدائی خلق که کمونیست بودند و مسلّح بودند و در جنگلها بودند، همه سرکوب شده بودند. من به شما عرض بکنم که جز حرکت تابع امام بزرگوار ــ حرکت دینی و نهضت دینی که فعّال بود در سرتاسر کشور، از [سال] ۵۳ و ۵۴ به بعد تا [سال] ۵۶ و تا پیروزی انقلاب ــ هیچ سازمانی، هیچ تشکیلاتی در سطح کشور وجود نداشت که بتواند حرفی بزند، اعتراضی بکند؛ همه را سرکوب کرده بودند. این سیاست داخلی رژیم بود.
اقتصاد کشور؛ آن روز جمعیّت کشور حدود ۳۵ میلیون [نفر] بود. روزی نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند ــ توجّه دارید مبالغ را! ــ ما امروز وقتی که یک میلیون و پانصد هزار بشکه نفت میفروشیم، دولتهایمان افتخار میکنند. آن روز نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند، صادر میکردند، پولش میآمد داخل کشور و میرفت در جیب یک طبقهی خاص؛ شکاف طبقاتی در کشور به شکل هولناکی خودش را نشان میداد. این ضریب جینی که اهل اقتصاد میدانند که شاخص شکاف طبقاتی است، در دوران آنها ۵۱ درصد بود، یعنی بالاترین رقم! این شکاف طبقاتی بین مردم. طبقات فقیر رهاشده [بودند]؛ پول کشور صرف کشور نمیشد، صرف مردم نمیشد، صرف آبادانی نمیشد، صرف راههای درست نمیشد؛ سطح زندگی مردم پایین [بود]. این هم از اقتصاد.
[از لحاظ] علم و فنّاوری؛ کشور از عقبافتادهترین کشورهای دنیا در علم و در فنّاوری بود؛ در ردیفهای آخر، [بین] کشورهای عقبافتاده [بود]. علم و فنّاوری ما این بود.
از لحاظ فرهنگی؛ گسترش فساد و ابتذال، دوری روزافزون از ارزشهای اخلاقی و دینی و مذهبی، ترویج فرهنگ غربی، ترویج بیحیائی به طور روزافزون در کشور، حتّی بیش از کشورهای اروپایی، که آن روز قضاوت کسانی از خودهایشان در مطبوعات ما همین بود که اینجا وضع زنهای کشور در پوشش و لباس و حجاب و حیا و مانند اینها از کشورهای اروپایی بدتر است! این هم وضع فرهنگی.
خب، ایران این بود؛ آن وضع سیاستش، آن داخلیاش، آن خارجیاش، آن اقتصادش، آن علمش، آن فرهنگش، این [ایران] را رئیسجمهور آمریکا میپسندید و تعریف میکرد و تمجید میکرد و محمّدرضا را به خاطر ایجاد یک چنین ایرانی بالا میبرد که حتّی خودهایشان هم میگفتند ــ دُوروبَریهایش ــ که نطق او مبالغهآمیز بود، امّا این مبالغه را کرد. اینها برای ایران این [وضع] را دوست داشتند، این را آرزو میکردند؛ امروز هم برای کشور این را آرزو میکنند؛ کارتر این آرزو را به گور برد، اینها هم این آرزو را به گور خواهند برد.
درس دوّم از حادثهی نوزدهم دی: خطای محاسباتی دستگاه آمریکا. این کسانی که به ظواهر آمریکا دل میبندند و عظمت معنوی ملّت خودشان را از یاد میبرند، خدا را از یاد میبرند و آمریکا در نظرشان جلوه میکند، توجّه کنند: «خطای محاسباتی آمریکا». روز دهم دی سال ۱۳۵۶، کارتر آمد اینجا، نطق کرد و تمجید کرد و سفارش کرد و گفت اینجا «جزیرهی ثبات» است و مانند اینها، روز نوزدهم دی، یعنی نُه روز بعد از آن، حادثهی قم اتّفاق افتاد؛ خطای محاسباتی [داشتند]. اینجور میفهمیدند و اینجور غلط محاسبه میکردند. مردم قم هم به نیابت از ملّت ایران قیام کردند؛ مردم قم با انگیزهای آمدند وارد میدان شدند که آن انگیزه، در سرتاسر کشور وجود داشت؛ بعد نشان داده شد و همه دیدند. آن روز قمیها بودند که توانستند پیشرو این حرکت بشوند و نشان بدهند.
انقلاب اسلامی از دل مهمترین سنگر استکبار بیرون آمد؛ این خطای محاسباتی آمریکا است؛ آنها فکر نمیکردند: وَ ظَنُّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا.(۲) مثل حضرت موسیٰ؛ حرکت موسوی در دل خانهی فرعون و کاخ فرعون آغاز شد که به نابودی کاخ فرعون و فرعونیان انجامید. اینجا ایرانِ دوران پهلوی، قلعهی مستحکمِ منافعِ آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید؛ و آمریکاییها نفهمیدند و آمریکاییها فریب خوردند و آمریکاییها خواب ماندند و آمریکاییها غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از آن هم تا امروز، در طول این چند دهه، آمریکاییها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند، اشتباه کردند. مخاطب این حرف من، بیشتر، آن کسانی هستند که مرعوب سیاستهای آمریکایند: مرعوب نباشند.
آمریکاییها در این چهل و چند سال، در اغلب سیاستهایی که علیه جمهوری اسلامی به کار بردند اشتباه کردند. مثلاً تحریم کردند؛ برای چه تحریم کردند؟ تحریم کردند که اقتصاد ایران را به زانو دربیاورند دیگر؛ ما بیشترین پیشرفت علم و فنّاوری را در همین دورانِ تحریم کردیم؛ بیشترین نفوذ منطقهای را در همین دوران انجام دادیم؛ ما بیشترین جوان آمادهبهکار در زمینههای گوناگون را، در همین دوران تحریم در مقابل خودمان مشاهده کردیم. محاسبهی آمریکا غلط از آب درآمد؛ خواست ایران را فلج کند، ایران فلج [نشد]. بله؛ البتّه تحریم ضررهایی به کشور زد؛ اینجور نبود که ضرر نزند، ضرر زد؛ انشاءالله ملّت ایران به حساب این ضررها هم یک روزی خواهد رسید.
خلاصهی حرف من در این درسِ دوّمِ حرکتِ قمیها این است که آن دیوار بتونی استکبار غرب از جایی ترک خورد که بیشترین امید را به آنجا داشت؛ از ایران. [انقلاب اسلامی] حقیقتاً حصار غرب را متزلزل کرد؛ این دیوار بتونیای که با تبلیغات و با پول و با رشوه و با انواع و اقسام جنایات درست کرده بودند ــ و هنوز هم البتّه وجود دارد؛ و این دیوار باید خراب بشود ــ اوّلین تَرک را انقلاب اسلامی در آن به وجود آورد. این، درس دوّم ماجرای قم شما.
درس سوّم این است که ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان را، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیّت ببخشیم ــ این جزو درسهای نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمیها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟ اینها که بر همهچیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرفداران امام زیر شکنجه بودند، در زندانها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛ آنها فهمیده بودند که غلبهی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سختافزاری ممکن نیست، ابزارهای نرمافزاری هم لازم است. آنها چیست؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن. اینکه بنده اینهمه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است]. میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرفداران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همهچیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمیآشفت و این حرکت عظیم را به وجود میآورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری میکردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام میآمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد، خستگی آدمهای خسته برطرف میشد، میدان مبارزه گرمتر میشد. قیام قمیها این نقشه را باطل کرد.
اگر شما قمیها روز نوزدهم دی آن حرکت را انجام نمیدادید، این مقالهنویسی و اهانت کردن ادامه پیدا میکرد؛ اوّل به یک صورت، بعد به شکلهای پیچیدهتر؛ از شخص امام بزرگوار به روحانیّت، از روحانیّت به اصل دین سرایت میکرد و پیش میرفت. قمیها جلوی این حرکت را گرفتند، نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. امروز هم همینجور است. امروز هم آمریکاییها خوب فهمیدهاند که با ابزارهای سختافزاری نمیشود کارها را پیش برد. ببینید در غزّه اینهمه آدم کشتند، تانک آمد، توپ آمد، بمب آمد، مسلسل آمد، ریزپرنده آمد، عناصری را به شهادت رساندند امّا نهضت را نتوانستند از بین ببرند. در لبنان، از حزبالله کسی مثل سیّدحسن نصرالله را به شهادت رساندند، عناصر زیادی را از بین بردند ــ اینها کارهای سختافزاری است ــ امّا نتوانستند حزبالله را از بین ببرند و نمیتوانند و نخواهند توانست؛ لذا باید کار نرمافزاری کنند، باید تبلیغات کنند. این، برای من و شما مردم ایران، امروز یک شاخص مهم است. کار نرمافزاری عبارت است از: دروغ، دروغپردازی، فاصله انداختن بین واقعیّت با فکر و تصوّر افکار عمومی. شما رو به قوّت میروید، او تبلیغ میکند که شما دارید ضعیف میشوید؛ خودش دارد ضعیف میشود، تبلیغ میکند که دارد قوی میشود؛ شما تهدیدناپذیر میشوید، او میگوید من با تهدید شما را از بین میبرم. تبلیغات این است. یک عدّهای هم تحت تأثیر قرار میگیرند.
امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاههای تبلیغاتی ما، برای دستگاههای فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پردهی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمیها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد. این درس سوّم.
خب حالا در این زمینهی استفادهی از درسهای نوزدهم دی، یک چیز دیگر هم دنبالهی همین مسئله عرض بکنم و آن، این است که ذات استکبار تغییر پیدا نکرده. کسی خیال نکند که آمریکای امروز با آمریکای آن روز فرق دارد، رژیم صهیونیستیِ امروز با رژیم صهیونی آن روز فرق دارد؛ نه، همان[جور] هستند؛ روشها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده. آن روز با مقاله این کار را میکردند، امروز وسایل و ابزارهایشان هزار برابر متنوّعتر و گستردهتر و تواناتر شده؛ ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم؛ باید توجّه کنیم، دقّت کنیم؛ باید امنیّتسازی کنیم، مصونیّتسازی کنیم، حرف دشمن را باور نکنیم. کلید قضیّه این است: حرف دشمن را باور نکنیم. اگر دیدید در تبلیغات دشمنان حرفی وجود دارد که احساس میشود برای تحت تأثیر قرار دادن شما است، [آن] حرف را رد کنید؛ بدانید دروغ میگوید، بدانید دروغ میگوید! اگر نشانههای فریب را در یک سخنی دیدید، بیدرنگ آن را کنار بگذارید. عید نوروز میشود، رئیسجمهور آمریکا به مردم ایران تبریک میگوید! این تبریک راست است؟ خب معلوم است این یک فریب و یک دروغگویی بزرگ [است]؛ اینها حاضرند میلیونها [نفر] از مردم ایران را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید دربارهی غزّه از آن طرف پول میدهند، سلاح میدهند به دشمن، از آن طرف [دیگر] هم گاهی اظهار میکنند که نه، مثلاً خوب است که این کارها انجام نگیرد. سخن دشمن را نباید باور کرد. خب، حالا این راجع به درسهای نوزدهم دی.
دو سه مطلب دیگر هم عرض میکنیم. یک مطلب این است که ببینید برادران عزیز، خواهران عزیز! ایران ــ کشور شما ــ یک قلّهی راهبردی است در دنیا، هم از لحاظ امکانات طبیعی، هم از لحاظ امکانات انسانی، هم از لحاظ موقعیّت جغرافیایی و جغرافیای سیاسی؛ یک کشور برخورداری است از این جهات؛ این خدایی است، کار خدا است. مردمش، نیروی انسانیاش از متوسّط دنیا جلوترند؛ امکانات طبیعیاش از متوسّط دنیا بیشتر است؛ موقعیّت جغرافیاییاش از بسیاری از کشورهای دنیا حسّاستر است؛ از لحاظ جغرافیای سیاسی هم همینجور، وسط دنیای اسلام قرار گرفته؛ قلب دنیای اسلام است. خب این کشور، این منبع عظیم راهبردی، از اواسط دههی ۱۳۲۰ شمسی یعنی از حدود هشتاد سال پیش، این منبع ثروت که ایران شما باشد، دهها سال در مشت آمریکا بود، متعلّق به آمریکا بود، [در] دست آمریکا بود؛ انقلاب شما آمد این را از دست آمریکا بیرون کشید؛ تلخکامی آمریکا از این قضیّه فراموششدنی نیست. بعضیها میگویند: شما که نسبت به آمریکا، نه حاضرید مذاکره کنید، نه حاضرید ارتباط برقرار کنید، [پس] چرا با کشورهای اروپایی ارتباط دارید؟ خب آنها هم مثل آمریکایند، چه فرقی میکند؟ خب همانطور که آنها سفارت دارند، این هم داشته باشد. نه، فرق هست [بین اینها]. فرقش این است که آمریکا اینجا تملّک کرده بود، از کف او و قبضهی او بیرون کشیده شد؛ کینهی او نسبت به کشور و انقلاب، کینهی شتری است و به این آسانیها دستبردار نیست. این فرق میکند با فلان کشور اروپایی. بله، آن کشور اروپایی هم دوستِ عزیزکردهی ملّت ایران نیست؛ این را ما میدانیم، بلدیم، امّا این با آن خیلی فرق دارد. با انقلاب اسلامی، آمریکا یک ثروت عظیم، یک امکان عظیم سیاسی و اقتصادی را از دست داده، بعد هم در این چهل و چند سال چقدر خرج کرده برای اینکه بتواند مجدّداً ایران را از چنگ انقلاب اسلامی بیرون بیاورد و در اختیار خودش قرار بگیرد و نتوانسته. کینهی او با جمهوری اسلامی با کینهی فلان کشور دیگر فرق دارد؛ خیلی فرق دارد. علّت اینکه ما بین آمریکا و دیگر کشورهای غربی تفاوت قائل میشویم، این است: آمریکا در ایران شکست خورده و درصدد است که این شکست را جبران کند، لذا هر جور بتواند دشمنی میکند. این نکتهی اوّل.
نکتهی دوّم؛ یکی از خواستههای استکبار به طور کلّی ــ از جمله در رأسِ استکبار، دولت آمریکا ــ از مسئولان همهی کشورها، از جمله از مسئولان جمهوری اسلامی این است که وقتی راجع به مسائل گوناگون کشور فکر میکنند، طرّاحی میکنند، نقشهکشی میکنند، یک نگاهی هم به منافع آمریکا داشته باشند، ملاحظهی آمریکا را هم بکنند؛ این درخواست آنها است. ما که خب مستقیم ارتباطی نداریم [امّا] از طُرق مختلف این را به مسئولان ما تفهیم میکنند. در این سالهای متمادی ما نمونههای متعدّدش را دیدیم که بیایند واسطه بشوند در فلان قضیّهی اقتصادی، فلان قضیّهی فرهنگی، فلان مسئلهی سیاست خارجی، که شما که میخواهید این کار را بکنید، این را تغییر بدهید، به این نحوه عمل کنید که آمریکا هم یک سودی ببرد؛ این یکی از خواستههای آمریکا است! من عرض میکنم این تهدیدِ مردمسالاری است؛ اگر مسئولان کشور ما در هر دورهای به این توقّع بیجای آمریکاییها گوش فرابدهند، مردمسالاری کشور و جمهوریّت کشور را تهدید کردهاند. چرا؟ برای خاطر اینکه مردم به ما رأی دادند، ما را سر کار آوردند، برای اینکه برای منافع آنها کار بکنیم؛ نهاینکه منافع آمریکا را مورد نظر قرار بدهیم.
آن کسانی که در مسائل فرهنگی، در مسائل اقتصادی، در مسئلهی تورّم، در مسئلهی تولید، در مسئلهی ارز، در مسائل فرهنگی، در مسئلهی حجاب و غیره تصمیم میگیرند، توجّه داشته باشند که ملاحظهی خواستهی آمریکا، مواضع آمریکا و مواضع صهیونیستها را نکنند، ملاحظهی منافع کشور را بکنند، ملاحظهی منافع جمهوری اسلامی را بکنند. خوشبختانه، مواضع صریح و شجاعانهی رئیسجمهور محترممان در مورد رژیم صهیونیستی دل مردم را شاد کرد، مردم خوشحال شدند. ایشان، صریح و قاطع، هم در مورد رژیم صهیونیستی، هم در مورد تحرّکات آمریکا و پشتیبانیهای آمریکا موضع قاطع گرفت؛ این خیلی خوب بود. باید مراقبت بکنند؛ مسئولین کشور، در این زمینه بایستی مراقب باشند و تسلیم خواستهی کسانی نشوند که از بُن دندان با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی دشمنند و ایران را ویران میخواهند و آرزو میکنند.
مسئلهی بعد، مسئلهی «امید» است؛ امید. ما بایستی به هدایت الهی امیدوار باشیم، به کمک الهی امیدوار باشیم، به نیرویی که خدا به ملّتها داده امیدوار باشیم. درست نقطهی مقابل آن کاری که دشمن میخواهد بکند که امید را از دل جوانهای ما خارج کند، آنها را مأیوس کند، همهی کسانی که در زمینههای تبلیغاتی مخاطبی دارند، میتوانند حرف بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگترین و اوّلیترین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دلها زنده کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند. این کاری بود که امام بزرگوار خیلی به آن توجّه داشت. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی نوزدهم دی، روز نوزدهم دی این حادثه اتّفاق افتاد، مردم قم قیام کردند و قیام قم سرکوب شد؛ مردم را زخمی کردند، شهید کردند، خیابانها را خونین کردند؛ این مال نوزدهم دی است. پیام امام بزرگوار، در دوّم بهمن ــ یعنی دوازده روز بعدش ــ از نجف آمد؛ در پیام امام این عبارت هست که من یادداشت کردهام: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیهی قوی و شجاعت بیمانند، نوید پیروزی میدهم.»(۳) مردم در خیابانهای قم سرکوب شدند؛ چه کسی گمان پیروزی میبَرد؟ امام میگوید من به شما نوید پیروزی میدهم! امام بشارت میدهد که شما با این کارتان، با این حرکتتان، ایران را زیرورو کردید، سیاست جهانی را تغییر دادید. این، نوید پیروزی امام است.
چه کسی آنوقت باور میکرد که این حرکت به جایی برسد که یک قدرت بزرگِ خطشکنی مثل جمهوری اسلامی در این منطقه سرپا بیاید که برای همهی اهداف خباثتآلود غرب تا آنجایی که میتواند اختلال ایجاد کند و مانع بشود، جلوی خیلی از تجاوزها را بگیرد، جلوی خیلی از سیاستها را بگیرد؛ چه کسی باور میکرد؟ آن روز چه کسی باور میکرد که روزی فرابرسد که پرچم آمریکا در کشورهای غربی آتش زده بشود، حتّی در خود واشنگتن آتش زده بشود؟ چه کسی خیال میکرد؟ آن روز امام گفت من به شماها نوید پیروزی میدهم. این معنایش همین است که ما بایستی هرگز نگذاریم چراغ امید خاموش بشود.
امروز در همین مسئلهی اقتصادی هم ــ که حالا ما مشکلات اقتصادی داریم ــ آن کسانی که واردند، مطّلعند، کارشناسند، اینها افق را امیدوار میبینند. وقتی مثلاً فرض کنید در سیاستها گفته میشود، [رسیدن به] رشد هشتدرصدی اقتصاد کشور، یک عدّهای حرفهایی میزنند که معنایش این است که این ممکن نیست. در نمایشگاه فعّالان اقتصادی که رئیسجمهور رفت آنجا، فعّالان اقتصادی گفتند و ثابت کردند و رئیسجمهور حرف آنها را تکرار کرد، گفتند ما رشد هشتدرصدی را میتوانیم تأمین کنیم، بدون احتیاج به خارج. بنابراین ما در همهی زمینهها باید امیدوار باشیم، منتها امیدواری بدون تلاش معنی ندارد. امیدوار باشیم و تلاش کنیم؛ امیدوار باشیم و به لوازم پیشرفت عمل کنیم؛ امیدوار باشیم و بدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و چگونه باید به دنبال آن حرکت بکنیم. این امیدواری [است].
مطلب آخری که میخواهم عرض کنم این است که حوادث گوناگون ــ چه حوادث ما، چه حوادث منطقه مثل حوادث سوریه ــ نباید مسئلهی فلسطین را در یادها کمرنگ کند. مایهی اصلی مقاومت، مقاومت در مقابل حرکتِ خباثتآلودِ رژیم صهیونی است. مقاومت این است. مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبهروز قویتر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم؛ از مقاومت در غزّه، از مقاومت در کرانهی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن. ما از هر نقطهای که در مقابل حرکت خباثتآلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ سفر جیمی کارتر به ایران در دهم دی ۱۳۵۶
(۲ سورهی حشر، بخشی از آیهی ۲؛ «… و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لی] خدا از آنجایی که تصوّر نمیکردند بر آنان درآمد …»
(۳ صحیفهی امام، ج ۳، ص ۳۱۶؛ پیام به ملّت ایران به مناسبت قیام نوزدهم دی مردم قم و نوید پیروزی (۱۳۵۶/۱۱/۲)
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار خانواده سردار و جمعی از خانوادههای «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، با تبیین برخی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج قاسم سلیمانی گفتند: باید با درس گرفتن از این خصوصیات در مسیر هدف اصلی مکتب سلیمانی یعنی «تحقق اسلام و قرآن» حرکت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تأکید بر پیروزی دیر یا زود ملت سوریه بر اشغالگران و استمرار مقاومت یمن، فلسطین و لبنان، به تجلیل از شهیدان مدافع حرم پرداختند و گفتند: سلیمانی، ایران را هم حرم میدانست و اگر آن خونهای پاک نبود، امروز از حریم و حرم و هیچیک از عتبات مقدس خبری نبود.
رهبر انقلاب حضور مشتاقانه هزاران زائر از ایران و دیگر کشورها بر مزار شهید سلیمانی را نشانه عزت خدادادی و نتیجه اخلاص او دانستند و گفتند: بفرموده قرآن، عزت فقط در دست خداست که باید این حقیقت معرفتی را درک کرد و در سبک و جهتگیریهای زندگی بکار گرفت.
ایشان سردار سلیمانی را مبارزی بزرگ و رفیق عزیز و صمیمی خود خواندند و پیشقدمی و حضور شجاعانه، سریع و به موقع در میدان را از ویژگیهای بارز سردار نامیدند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور حاج قاسم از اوایل دهه ۸۰ در میدان مبارزه با شرارتهای آمریکا در افغانستان و عراق، افزودند: هدف اصلی آمریکا از اشغال این دو کشور، ایران بود اما آن مرد شریف و صادق بدون ترسیدن از ابّهت ظاهری آمریکا وارد میدان شد و در نهایت، آن اشغالگریها به شکست آمریکا و خنثیشدن آن توطئه بزرگ انجامید.
ایشان با یادآوری پرهیز سردار سلیمانی از بیان یا نگارش جزئیات نقشآفرینی بیبدیل او در آن حوادث گفتند: البته اطلاعات زیادی در این زمینه وجود دارد که باید به صورت اسناد ماندگار در معارف سیاسی کشور درآید و به نسلهای بعد منتقل شود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دفاع جمع معدودی از جوانان بیدفاع و بیسلاح عراقی در حرم امیرمومنان(ع) هنگام حمله اشغالگران آمریکایی، گفتند: سردار با احساس تکلیف، همان اول و بسرعت با آن جوانان ارتباط گرفت و آنان را نجات داد که البته مرجعیت هم در آن مسئله، حرکت فوقالعاده و بسیار مؤثری انجام داد.
ایشان هدف آمریکاییها از اشغال عراق را جانشینی صدام خواندند و گفتند: آمریکاییها آمده بودند که بمانند اما سردار و همراهانش در یک فرایند سخت و پیچیده و طولانی و در یک جنگ ترکیبیِ سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فرهنگی، در مسیر حاکم شدن مردم عراق بر سرنوشت خود نقش اساسی برعهده داشتند.
رهبر انقلاب، شکست توطئه آمریکایی داعش را از دیگر نتایج حضور سریع، به موقع و تعیینکننده حاج قاسم در میدان خواندند و گفتند: در مقابله با تروریسم تکفیری، جوانان عراقی به معنای حقیقی کلمه درخشیدند اما در خنثی شدن آن توطئه که حیات و ممات منطقه به آن وابسته بود، سلیمانی با ابتکار عمل، شهامت، جان برکفی و قدرت، نقشی بینظیر ایفا کرد.
ایشان راهبرد همیشگی سردار در فعالیتهای جهادی را «احیای جبهه مقاومت» دانستند و افزودند: ویژگی بارز سلیمانی این بود که از ظرفیتها و جوانان آماده بکار و نیروهای میهنی سوریه، لبنان و عراق برای احیای مقاومت، به بهترین وجه استفاده میکرد.
رهبر انقلاب با اشاره به فتوای مرجعیت درباره لزوم ایستادگی در مقابل داعش گفتند: هزاران جوان با آن فتوای مهم به میدان آمدند اما سازماندهی و سلاح نداشتند که سردار با کمک مجاهدان بزرگ عراقی بویژه شهید ابومهدی که انسان بسیار بزرگ و با ارزشی بود، آن جوانان را سازماندهی کرد و سلاح و آموزش داد.
ایشان دفاع از حریمهای مقدس را اصل ثابت همه دوران جهاد و مبارزه حاج قاسم برشمردند و گفتند: سردار از ایران هم به عنوان حرم دفاع میکرد که این منطقِ دفاع از حریمها و حرمهای مقدس بسیار مهم و ضروری است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: برای سردار، دفاع از عتبات عالیات، زینبیه، مرقدهای صحابه امیرمومنان در شام و در عراق و بالاخص مسجدالاقصی، اصل مهم بود و به همین علت شهید هنیّه در مراسم تشییع سردار، او را «شهید قدس» نامید.
رهبر انقلاب، خصوصیت بسیار مهم دیگر شهید سلیمانی را تحلیل مسائل کشور با دیدگاه جهانی و پرهیز از نگاه بسته و محدود به مسائل خواندند و گفتند: او معتقد بود که هر حادثه مهمِّ منطقهای و جهانی در مسائل کشور ما نیز تأثیرگذار است و با این نگاه و محاسبه، خطر را از بیرون از مرزها تشخیص میداد و برای پیشگیری و علاج آن اقدام میکرد.
ایشان، ویژگیها و خصوصیات ممتاز شهید سلیمانی را در قالب «مکتب سلیمانی»، قابل بررسی دانستند و افزودند: این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مقوله مهم دفاع از حرم که خونهای پاکی به پای آن ریخته شده، گفتند: عدهای از روی «فقدان فهم و شناخت و تحلیل درست» از مسائل، اینگونه تصور و بیان میکنند که با وقوع حوادث اخیر منطقه، خونهای ریخته شده در راه دفاع از حرم، هدر رفته که این تصور و بیان آن، خطا و اشتباهی بزرگ است؛ چرا که اگر مبارزه شجاعانه حاج قاسم و مدافعان حرم نبود امروز خبری از اعتاب مقدسه چه زینبیه و چه حتی کربلا و نجف نبود.
ایشان گفتند: در دورهای، قدری در سامرا غفلت شد و تکفیریها به کمک آمریکا گنبد و ضریح امامان عسگریَین را ویران کردند و اگر جان برکفیِ جوانان مؤمن نبود، سایر اعتاب مقدسه و قبلههای دل مسلمانان نیز به همان سرنوشت اندوهبار دچار میشد اما مدافعان عزیز و سرافراز حرم جلوی دشمن را گرفتند و به او تودهنی زدند.
رهبر انقلاب، حقیقت دفاع از حرم را علاوه بر دفاع از مکانی مقدس، دفاع از صاحب آن مکان و مکتب امامان بزرگوار خواندند و گفتند: در فرهنگ قرآنی هر خونی که هر جا در راه حق و خدا ریخته شود حتی اگر پیروزی حاصل نشود، هدر نمیرود و نزد پرورگار با ارزش است؛ همچنانکه خون جناب حمزه در جنگ احد و بالاتر از همه خون حضرت سیدالشهداء(ع) در کربلا هدر نرفت.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته پیروزی هم قطعی است و نباید به این جوله و تحرک کنونی باطل نگاه کرد؛ چرا که اینها که امروز جولان میدهند روزی زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد.
رهبر انقلاب حوادث سالهای اخیر و فعالیتهای نمایان شهید سلیمانی و یاران او از جمله حرکت دفاع از حرم را نشانه سرزندگی، طراوت و ثمربخشی شجره طیبه انقلاب خواندند و گفتند: همچنانکه در دهه ۶۰، جوانان برای جلب رضایت والدین و رفتن به جبهههای جنگ به پای آنها میافتادند، در دهه ۸۰ و ۹۰ نیز جوانانی همچون شهید حججی پای مادر را برای کسب اجازه جهاد میبوسیدند که اینها نشان میدهد جمهوری اسلامی بعد از ۴۶ سال همچنان زنده است.
ایشان با اشاره به آمادگی میلیونها جوان ایرانی برای فدا کردن جان خود در راه دفاع از اسلام، گفتند: مدافعان حرم نشان دادند که با وجود سرمایهگذاریها و هزینههای سنگین بدخواهان، پرچم مقاومت همچنان در اهتزاز است و دشمن نتوانسته و نخواهند توانست پرچم مقاومت را در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و ایران پایین بکشد.
حضرت آیتالله خامنهای، حفظ عوامل اقتدار را برای استمرار ایستادگی و اقتدار ملی هر کشوری ضروری دانستند و گفتند: مجموعه جوانان مؤمن و آماده فداکاری، مهمترین عوامل ثبات و اقتدار یک کشورند و نباید چنین جوانانی را از صحنه خارج کرد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته در کشور ما این موضوع تا حد زیادی مورد توجه است اما کشورهای دیگر هم باید به آن توجه کنند؛ چرا که با خروج جوانان مؤمن و فداکار از عرصه، وضعیتی مشابه سوریه و هرج و مرج و اشغال خاک آن در حمله بیگانگانی همچون امریکا، رژیم صهیونیستی و بعضی کشورهای متعرض دیگر، ایجاد خواهد شد.
ایشان استمرار حضور اشغالگران متجاوز در سوریه را ناممکن دانستند و گفتند: سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقبنشینی خواهند شد.
رهبر انقلاب با اشاره به ساخت پی در پی پایگاههای آمریکایی در سوریه، گفتند: متجاوز باید از خاک متعلق به یک ملت خارج شود و گرنه او را اخراج میکنند؛ بنابراین پایگاههای آمریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه پیروزی نهایی از آنِ مؤمنان است، گفتند: لبنان نماد مقاومت است و اگرچه زخم خورده اما خم نشده و در نهایت پیروز خواهد شد همچنانکه یمن نیز نماد مقاومت است و پیروز خواهد بود و انشاءالله دشمنان متجاوز و در رأس آنها آمریکای طمّاع و جنایتکار مجبور خواهند شد دست از سر مردم منطقه بردارند و با ذلت از منطقه خارج شوند.
رهبر انقلاب همچنین در ابتدای بیانات خود، ماه رجب را ماه دعا، عبادت و توسل الی الله خواندند و با اشاره به ادعیه سرشار از مضامین و مفاهیم بلند الهیِ این ماه، افزودند: باید از فرصت رجب برای اتصال دلها، جانها و نیتها به دریای بیکران رحمت الهی استفاده کرد و از خداوند، همت، توان و توفیق بندگی خواست.
در این دیدار، خانواده سردار سلیمانی، جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در سال گذشته، خانواده شهدای مراسم تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی در سال ۹۸ و شماری از خانواده مجروحان و شهدای حوادث اخیر لبنان حضور داشتند.
در نگاه رهبر انقلاب اسلامی برخورداری از عنصر «بصیرت» به مثابهی برخورداری از نعمت چشم در انسان است یعنی آن چیزی که به اتکاء آن راه از بیراهه بازشناخته میشود. در نگاه ایشان حتی ایمان و احساس مسئولیت نیز بدون بصیرت ثمربخش نیست.
سایت مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامیدر این مطلب ۲۰ جملهی برگزیده از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی «بصیرت»، اهمیت و ابعاد آن و چگونگی کسب و تقویتش را بازخوانی میکند:
ملاک انقلابی بودن، تقوا، شجاعت، بصیرت، صراحت است. ۱۳۹۵/۳/۶
در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمعبندی ذهنی برای خودتان بهوجود آورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهمّ است. هر ضربهای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
اگر ما بصیرت نداشته باشیم، اگر ما بینش درست، چشم باز، هوشیاری لازم نداشته باشیم، نه درست منافع حقیقیمان را تشخیص میدهیم، نه درست راه رسیدن به این منافع را تشخیص میدهیم، نه درست آدمی را که باید این بار بزرگ را بر دوش بگیرد، میشناسیم. وقتی بصیرت نبود مثل انسانی است که چشم ندارد، راه را نمیبیند. ۱۳۹۸/۸/۸
جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، یا اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی. خیلیها در این حوادثی که در همین فتنهی سال ۸۸ اتّفاق افتاد لغزیدند؛ آدمهای بدی نبودند [امّا] لغزیدند بهخاطر کم بودن بصیرت. ۱۳۹۴/۸/۲۰
بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است. ۱۳۹۳/۹/۶
اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همهی نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کجراهه او را میرساند و میکشاند. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
این جملهی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را من بارها در سخنرانیها گفتم: الا وَ لا یَحمِلُ هَذَا العَلَم اِلّا اَهلُ البَصَرِ و الصَّبر. اوّل اهل بَصَر، کسانی که دید درستی دارند، بصیرت دارند، صحنه را میفهمند. بصیرت را روزبهروز باید زیاد کرد. ۱۳۹۴/۹/۴
بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بىبصیرت و بدون روشنبینى که دوست را نمىشناسد، دشمن را نمىشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. ۱۳۹۳/۹/۶
وقتی بصیرت باشد، انسان میتواند محیط پیرامون خود و محیطهای دور و نزدیک را بشناسد؛ بصیرت یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی میشود که واقعاً جاذبهای ندارد. ۱۳۹۵/۸/۲۶
بصیرت یعنی چه؟ بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنهها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست؛ بصیرت به این معنا است. ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او دربارهی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد. ۱۳۹۵/۸/۲۶
شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهاى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است. ۱۳۹۳/۹/۶
بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراههها و کجراههها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسهی خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبلهنما و قطبنماست. قطبنما لازم است؛ بخصوص وقتی دشمن جلوی انسان هست. اگر قطبنما نبود، یک وقت شما میبینید بیسازوبرگ در محاصرهی دشمن قرار گرفتهاید؛ آن وقت دیگر کاری از دست شما برنمیآید. ۱۳۸۹/۸/۴
پروای از خدای متعال تقواست. اگر این را کنار گذاشتیم و ترس مردم جایگزین شد، آنوقت فرقانی هم که خدای متعال گفته، پیدا نخواهد شد؛ «ان تتّقوا اللَّه یجعل لکم فرقانا»؛ این فرقان ناشی از تقواست؛ روشن شدن حقیقت برای انسان، دستاورد تقواست. ۱۳۸۸/۷/۲
هرچه مخلصانهتر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اللَّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»؛ خدا ولی شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر میبینید. ۱۳۸۹/۹/۴
حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود. ۱۳۸۹/۸/۴
ما به مسائل جهانى و مسائل منطقهاى و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتى را عطا میکند که اولاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونى بازیابى کنیم و بفهمیم در چه وضعى قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم میدهد که براى آینده چه باید بکنیم. ۱۳۹۳/۶/۱۳
بیبصیرتی را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهای مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی – که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمیخواهم – از بین ببرید. ۱۳۸۸/۵/۵
اگر مردمی، امتی از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد. ۱۳۹۰/۹/۶
به مناسبت فرا رسیدن میلاد سراسر نور حضرت بی بی جان فاطمه زهرا علیهاالسلام، مراسم جشن با شکوهی با حضور دانش پژوها نیروهای ستادی و با حضور گرم خانوادههای محترم این عزیزان در سالن همایشهای مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی برگزار شد.
قابل ذکر است در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین تراشیون، کارشنان برتر مسائل خانواده به ایراد سخنرانی پرداخته و مداحان اهل بیت علیهم السلام نیز مدیحه سرایی کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در خجسته سالروز میلاد سیّده زنان دو عالم حضرت صدیقه کبری(س)، در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل بیت(ع) و قشرهای مختلف مردم، حضرت فاطمه زهرا(س) را الگوی کامل همه بشریت برای «قیام در راه حق، ایستادگی، شجاعت، صراحت و قوت منطق و استدلال» خواندند و با اشاره به تلاش دشمنان برای هراسافکنی، اختلافافکنی و یأسافکنی در جامعه، تأکید کردند: خاصیت پیروان شیطان، گزافهگویی و دروغپردازی است و چاره آن، جهاد تبیین و بیان حقایق و ارائه منطق قابل قبول.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به محقق نشدن هیچیک از اهداف رژیم صهیونیستی برای نابود کردن حماس و حزبالله، گفتند: ملتهای شرافتمند منطقه، به فضل الهی رژیم منحوس را ریشهکن میکنند و فردایی بهتر را برای منطقه رقم خواهند زد.
رهبر انقلاب اسلامی با بیان نکاتی درباره مسائل منطقه از جمله مسئله سوریه، گفتند: یک گروه اغتشاشگر با کمک، نقشه و برنامهریزی دولتهای خارجی توانست از از ضعفهای درونی سوریه استفاده کند و این کشور را به هرج و مرج بکشاند.
ایشان با اشاره به سخنان چندی قبل خود مبنی بر برنامه دوگانه آمریکا برای کشورهای منطقه یعنی «مسلط کردن یک حکومت فردیِ مستبدِ سازشگر با سلطه» و اگر ممکن نبود، «ایجاد اغتشاش و هرج و مرج در آن کشور»، افزودند: برنامه آنها در سوریه به ایجاد اغتشاش و هرج و مرج منتهی شد و اکنون آمریکا، رژیم صهیونیستی و همراهان آنها با احساس پیروزی، همچون اصحاب شیطان دچار گزافهگویی و حرف مفت زدن شدهاند.
حضرت آیتالله خامنهای، سخنان یک مقام آمریکایی را با مضمونِ پنهانِ «کمک و حمایت از هر کسی که در ایران اغتشاش کند»، نمونهای از گزافهگوییهای دشمنان دانستند و افزودند: احمقها گویا بوی کباب شنیدهاند اما ملت ایران هر کسی که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، زیر گامهای خود لگدمال خواهد کرد.
ایشان در بیان نکتهای دیگر ناظر به تحولات منطقه، با اشاره به تظاهر عنصر صهیونی به پیروزی و رجزخوانی و گزافهگویی، گفتند: بدبختها، شما کجا پیروز شدید؟ آیا این پیروزی است که چهل و چند هزار زن و کودک را با بمب کشتید اما نتوانستید حتی یکی از اهداف اعلامی خود در ابتدای جنگ را محقق کنید؟ آیا حماس را نابود و اسرای خود را در غزه آزاد کردید؟ آیا با وجود به شهادت رساندن شخصیتی عظیم همچون سیدحسن نصرالله، توانستید حزبالله لبنان را از بین ببرید؟
رهبر انقلاب، مقاومت در منطقه اعم از حزبالله، حماس و جهاد اسلامی را زنده و بالنده خواندند و خطاب به صهیونیستها گفتند: بنابراین شما پیروز نیستید بلکه شکست خوردهاید.
ایشان پیشروی صیهونیستها در خاک سوریه و اشغال مناطقی از آن را ناشی از نبود مانع و مقاومت حتی یک سرباز در مقابل آنها خواندند و گفتند: این حرکتِ بدون مانع، پیروزی نیست البته بدون تردید جوانان غیور و شجاع سوری شما را از آنجا بیرون خواهند کرد.
نکته سوم حضرت آیتالله خامنهای درباره تحولات منطقه، ناظر به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران با ادعای از دست دادن نیروهای نیابتی در منطقه بود.
ایشان با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد، گفتند: یمن، حزبالله، حماس و جهاد میجنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی اگر هم روزی بخواهد اقدامی کند احتیاجی به نیروی نیابتی ندارد، افزودند: مردان مؤمن و شرافتمند در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و انشاءالله در آینده نزدیک در سوریه، در حال مبارزه با ظلم و جنایت و رژیم منحوس و تحمیلی صهیونیستی هستند، جمهوری اسلامی نیز مبارزه میکند و به خواست پروردگار این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد.
ایشان این سخنان را نه یک بیان سیاسی بلکه حقایقی ملموس و تجربهشده خواندند و با اشاره به سربرآوردن مجموعه قوی و پولادین و شرافتمندِ حزبالله از دل اغتشاشات و جنگهای داخلی دهه ۶۰ لبنان خاطرنشان کردند: از دل آن تهدیدها و ناامنیها، فرصت بزرگی همچون حزبالله لبنان سربرآورد و اتفاقاتی همچون شهادت بزرگان آن همچون سیدعباس موسوی نیز نه تنها آن را ضعیف نکرد بلکه قویتر کرد و امروز و فردای مقاومت نیز همینگونه خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای ایجاد فرصتها از دل تهدیدها را در گرو هوشیاری، احساس مسئولیت و عمل به وظایف دانستند و با تأکید بر اینکه فردای منطقه از امروز آن بهتر خواهد بود، گفتند: پیشبینی میکنیم مجموعهای قوی و شرافتمند در سوریه نیز سربرآورد چرا که امروز جوانان سوری چیزی برای از دست دادن ندارند و مدرسه، دانشگاه، خانه و خیابان آنها ناامن است بنابراین باید با قوت اراده در مقابل طراحان و مجریان ناامنی بایستند و بر آنها فائق آیند.
ایشان همچنین در بخش نخست سخنانشان در تبیین شخصیت بانوی دو عالم، افزودند: سراسر زندگی آن حضرت بویژه مدت کوتاه حیاتشان پس از رحلت پیامبر(ص)، تبیین مستمر حقایق و مبانی محکم دین بود و این، الگو و قلهای است که اگرچه نمیتوان به آن رسید اما باید مدام به سمت آن حرکت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان معانی حدیثی از پیامبر خاتم مبنی بر اینکه «محبت و دوستی حضرت فاطمه(س) صد جا بدرد انسان میخورد که آسانترین آن هنگام مرگ و در قبر است»، افزودند: معنای آسان این حدیث، فواید بیشماری است که دوستی و ارادت به حضرت صدیقه کبری(س) به همراه میآورد اما معنای سخت حدیث آن است که اگر انسان کارهایی کند که محبت آن حضرت به او جلب شود، صد جا فایده و ثمره بینظیر دارد.
ایشان الگو قرار دادن خصوصیات حضرت فاطمه(س) را، راه جلب محبت آن شخصیت یگانه خواندند و گفتند: یکی از مهمترین این خصوصیات، تبیین مستمر حقایق است که مداحی در حقیقت ادامه آن جهاد تبیین است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حدیث دیگری از رسول اکرم که «مؤمن گاهی با جان یا شمشیر و گاهی با زبان جهاد میکند»، گفتند: جهاد زبان گاهی اهمیت و تأثیرش از جهاد با جان نیز بیشتر است.
ایشان مداحان را جهادگرانِ با زبان دانستند و افزودند: مداحی یک رسانه تمامعیار و یک هنر ترکیبی است که ابعاد آن در شکل و محتوا، لفظ و معنا، شعر و آهنگ و صدا، مدیریت جمعیت و چهره به چهره شدن با مردم، نمود پیدا میکند.
رهبر انقلاب تبیین مسائل روز را نیازی حقیقی دانستند و با اشاره به برنامهریزی پنهان و آشکار و هزینه کردن دشمن برای شبههافکنی و تحریف حقایق، گفتند: مداحان از جمله کسانی هستند که میتوانند با «جهاد تبیین، آگاهیبخشی، امیدآفرینی و تحرکآفرینی»، پاسخ مناسب و مؤثر به دشمن دهند.
حضرت آیتالله خامنهای سهگانه «هراسافکنی، اختلافافکنی و یأسآفرینی» را مثلث اهداف ضداسلامی-ضدایرانی دشمن دانستند و گفتند: حیله و کار اصلی شیطان، ایجاد ترس و هراس است و اصحاب ادب و شعر و تفکر باید با منطق دلنشین، «شجاعت و آگاهی و ایستادگی» را به مردم منتقل کنند.
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تبریک عرض میکنم ایّام ولادت حضرت صدّیقهی طاهره (صلوات الله علیها) را و خوشحالم که بحمدالله این جلسه امسال هم تشکیل شد. و به نظر من، این جلسه یکی از جلسات بسیار خوب و استثنائیای است که این در حسینیّه تشکیل میشود؛ [جلسهای با] این جمعیّت عظیم از بانوان و دختران عزیز ما، با این احساسات پُرشور و با این بیانات بسیار خوبی که گویندگان محترم، سخنرانها، خانمها بیان کردند، حقّاً و انصافاً یک جلسهی بهیادماندنی است.
مطالب خیلی خوبی گفته شد. من همین حالا به مسئولین دفترمان از همین جا سفارش میکنم ــ بخش بررسی دفتر ــ که مطالب این خانمها را مورد ملاحظهی جدّی قرار بدهند. بعضی از اینها کارهای خود ما است، مربوط به من یا دفتر ما است؛ بعضیها، اکثر، مربوط به دستگاههای دولتی و امثال اینها است؛ آنچه مربوط به خود ما است انجام بگیرد، آنچه مربوط به دستگاهها است تعقیب بشود.
بحث «الگوی سوّم زن» که زن مسلمان انقلابی است، که در صحبتها بود؛ بحث مسئلهی خانواده در فضای مجازی، که بسیار دقیق و خوب بیان شد؛ بحث حلّ مسئلهی جمعیّت از طریق نهاد خانواده که این خانم بیان کردند و روی مسئلهی جمعیّت و مسئلهی افزایش باروری و ولادت و مانند اینها تکیه کردند ــ البتّه گفتند خودشان دو فرزند دارند، که کم است(۲) ــ بحثهای مربوط به هنر، بخصوص سینما و نمایشنامههای ایرانی که یک خانمی اینجا بیان کردند، مهم است؛ بحث تسهیلگری در امر ازدواج خیلی مهم است؛ واقعاً یکی از مشکلات کنونی ما همین است و این مطالبی هم که این دخترخانم بیان کردند، مطالب خیلی خوبی است. دنبال باید بشود این کارها؛ این مسائل مهم است. من خانم عائدهی سُرور را قبلاً هم اینجا دیده بودم؛ همان روزی بود که خبر شهادت فرزند دوّمشان به ایشان رسیده بود. ما اینجا در حسینیّه جلسهای داشتیم، این خانم را اینجا دیدم. به ایشان تبریک میگویم این روحیه را و تسلیت میگویم فقدان فرزندانشان را.
من چند مطلب را اینجا آماده کردهام که تا هر مقداری که حالا وقت باشد انشاءالله بگویم؛ چند جمله دربارهی حضرت صدّیقهی کبریٰ (سلام الله علیها)، بعد دو سه نکته دربارهی مسئلهی زن ــ که یک مسئلهی مهمّ امروز بشری و انسانی است در سرتاسر جهان ــ از نظر اسلام، بعد هم دو سه جمله راجع به آنچه امروز در منطقه میگذرد، عرض خواهم کرد.
دربارهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) آنچه من میتوانم عرض کنم، این است که این بزرگوار، این بانوی جوان از شگفتیهای آفرینش است. اگر ابعاد وجودی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را انسان بتواند احصاء کند و ببیند، یقین میکند که این یک پدیدهی شگفتانگیزی است در آفرینش عالم؛ یک چنین موجودی [است]. دختر جوانی که در اوایل جوانی ــ یعنی ایشان طبق یک روایتی در هجدهسالگی شهید شدهاند، طبق یک روایت هم تا بیست سال و بیستودو سال و مانند اینها هم گفتهاند؛ به هر حال آنچه دربارهی این بزرگوار از طرف پیغمبر یا دیگران گفته شده، مربوط به یک دختر هفده هجده ساله است ــ از لحاظ معنوی و رتبهی هویّت ملکوتی و جبروتی به جایی برسد که خشم او موجب خشم خدا بشود، خشنودی او مایهی خشنودی خدا بشود. این روایت را، هم شیعه نقل کرده، هم سنّیها نقل کردهاند؛ در روایت کتب شیعه اینجور است که «اِنَّ اللهَ یَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یَرضیٰ لِرِضاها»؛(۳) این عبارت کتابهای ما است. در کتب اهل سنّت، همین روایت خطاب پیغمبر به خود فاطمهی زهرا است که پیغمبر به فاطمه فرمود: یا فاطِمَةُ! اِنَّ اللهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضیٰ لِرِضاک؛(۴) با خشنودی تو خدا خشنود میشود، با خشم تو خدا خشمگین میشود. خیلی چیز عجیبی است! اینجور نیست که بگوییم این بندهی بلندمرتبه هر جایی که خدا خشمگین است او هم خشمگین میشود؛ نه، عکس قضیّه است؛ هر جا او خشمگین بشود، خدا خشمگین میشود. عظمت را ببینید!
در سختیها، غمگسار پیغمبر؛ در جهاد، همراه امیرالمؤمنین؛ در عبادت، خیرهکنندهی چشم فرشتگان؛ در سیاست، سُرایندهی آن خطبههای فصیح و بلیغ و آتشین. در خطبههای فاطمهی زهرا ــ چه آنچه در مسجد بیان کردند، در مقابل مهاجر و انصار، چه آنچه با زنان مدینه در میان گذاشتند ــ هم سیاست هست، هم معرفت هست، هم شکایت هست، هم منقبت [هست]؛ همهچیز ــ یک چیز فوقالعادهای است ــ آن هم در بهترین و عالیترین الفاظ، شبیه خطبههای نهجالبلاغه؛ تربیتکنندهی امام حسن، تربیتکنندهی حسینبنعلی، تربیتکنندهی زینب؛ ببینید! این خصوصیّات کنار هم که قرار میگیرد، حقّاً و انصافاً یک شگفتی عظیمِ عالمِ وجود را به انسان نشان میدهد. کودکیِ او الگو است، جوانی او الگو است، ازدواج او الگو است، سیرهی زندگی او الگو است؛ همهی اینها برترین الگوهایی هستند که نشاندهندهی قلّهی زن مسلمان محسوب میشوند؛ این قلّه است. اسلام، زنان مسلمان را، [همهی] زنان را به سمت این قلّه دعوت میکند؛ درست است که همه نمیتوانند برسند، لکن میتوانند به آن سمت حرکت کنند. ضمناً این، زیباترین و شیواترین و گویاترین سخن دربارهی الگوی زن مسلمان است که حالا این خانمها تعبیر کردند به «الگوی سوّم». فاطمهی زهرا یک الگو است. این چند کلمهای در مورد حضرت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها).
و امّا در مورد مسئلهی زن. خب امروز در دنیا مسئلهی زنان از جنبههای مختلف مطرح است. هر مجموعهای هر گوشهای از دنیا با یک انگیزهای، با یک جهتگیریای دربارهی مسئلهی زن بحث میکنند و حرف میزنند. در این مسئلهی زن هم، سرمایهداران عالم و سیاستمداران عالم ــ که همان سیاستمداران هم متّکی به آن سرمایهدارانند ــ مثل همهی مسائل سبْک زندگی دخالت میکنند. امروز و دیروز، سیاستمداران عالم و سرمایهداران عالم ــ همانهایی که منشأ استعمار در دنیا بودند ــ در همهی مسائل مربوط به سبْک زندگی بشر دخالت میکنند؛ رسانه هم دارند ــ مؤثّرترین رسانههای دنیا در اختیار آنها است ــ و زبان رسانه را هم بلدند. انگیزهی آنها، انگیزهی دخالت سرمایهداران عالم و استعمارگران در مسئلهی زن، یک نگاه نظری و فلسفی نیست. اینجور نیست که آنها یک نظریّهی فلسفیای در مورد زن دارند و میخواهند آن را ترویج کنند؛ نه، این نیست. یک احساس انسانی هم نیست؛ اینجور نیست که اینها احساس میکنند که زن در مواردی در دنیا ضعیف واقع شده، میخواهند حمایت کنند، احساسات انسانیشان به جوش میآید؛ نه، این هم نیست. انجام یک وظیفهی اجتماعی و مردمی هم نیست؛ اینها انگیزهی دخالت سیاستمداران و سرمایهداران نیست. انگیزه چیست؟ انگیزه، دستاندازی سیاسی و استعماری است. وارد میشوند برای اینکه مقدّمهای باشد و پوششی باشد در جهت دستاندازی بیشتر، دخالت بیشتر، گسترش بیشتر منطقهی نفوذ خودشان. این انگیزهی در واقع جنایتکارانه را، انگیزهی فسادانگیز را در زیر یک ظاهر فلسفی، در زیر یک ظاهر نظری، در زیر یک ظاهر انساندوستانه پنهان میکنند. این، بیصداقتیِ غربیها است؛ بیصداقتیِ سرمایهداران غربی است که امروز بر دنیا مسلّطند. این بیصداقتی، در قضایای مختلف دیده شده؛ همین بیصداقتی را، این دروغگویی را، این ریاکاری را ما در مسائل گوناگونی، در عملکرد فعّالان سیاسی و اقتصادی غربی دیدهایم.
یک نمونهاش [اینکه] در حدود یک قرن پیش، مثلاً بحث آزادی زن و استقلال مالیِ زن را مطرح کردند، که زن استقلال مالی داشته باشد یا آزادی داشته باشد؛ ظاهر خوبی داشت امّا باطنش چه بود؟ باطنش این بود که کارخانجاتشان احتیاج به کارگر داشت، کارگر مرد کافی نبود، میخواستند زنها را برای کارگری بیاورند، آن هم با دستمزد کمتر از مردان؛ این باطن قضیّه بود. این بیشتر در اروپا و در مجموعههای غربی شکل گرفت؛ این فقط مخصوص آمریکا هم نبود. این را در زیر یک ظاهر و یک پوشش انساندوستانهای پنهان کردند، به عنوان اینکه زن استقلال مالی داشته باشد، آزادی داشته باشد، بتواند از خانه بیرون بیاید، بتواند کار کند؛ یعنی این بیصداقتی را آنجا هم بشریّت دید.
یک نمونهی دیگر که البتّه ربطی به مسئلهی زن ندارد، مسئلهی آزادی بردگان در آمریکا است؛ در اواخر قرن نوزدهم ــ در حدود ۱۸۶۰ ــ آمریکاییها [توسّط] آبراهام لینکلن که آن وقت رئیسجمهور آمریکا و از حزب جمهوریخواه بود، شعار آزادی بردگان را دادند؛ ظاهر قضیّه این بود که بردگان باید آزاد بشوند ــ کمک هم میکردند و بردگان را از جنوب به صورت قاچاق میبردند به طرف شمال آمریکا [چون] بین شمال و جنوب جنگ بود ــ امّا باطن قضیّه این نبود؛ باطن قضیّه این بود که جنوبیها در کار کشاورزی بر کار مسلّط بودند، [آنجا] زمینهای کشاورزی بود و بردگان در این زمینها به صورت مجّانی کار میکردند؛ بَرده بودند، با [حقوق] بخور و نمیر. شمالیها تازه به صنعت دست پیدا کرده بودند و احتیاج به کارگر داشتند؛ کارگر به اندازهی لازم وجود نداشت، مایل بودند از این بردگان به عنوان کارگر در کارخانهشان استفاده کنند؛ راهش این بود که بگویند شماها آزادید، بیایید اینجا در کارخانه کار کنید! در واقع، از بردگی کشاورزی و مزرعه، آنها را به بردگی کارخانه کشاندند؛ باطن قضیّه این بود. این بیصداقتیِ غربیها است.
امروز هم همینجور است. در این جنجالهای موجود دنیا در زمینهی زن، مسئلهی فمینیسم، مسئلهی حقوق زن، مسئلهی آزادی زنان و حقوق زنان، ظواهر کار است؛ پشت اینها سیاستهایی هست، انگیزههای ناسالمی وجود دارد. حالا [اینکه] آن انگیزهها چیست، بعضیاش را امروز ما میدانیم، بعضی را هم بعداً خواهیم دانست، بعداً کشف خواهد شد؛ لکن انگیزه، انگیزهی انسانی و بشری نیست. این بیصداقتی، امروز هم وجود دارد. انگیزهها صرفاً سیاسی است، صرفاً استعماری است، وسیلهی نفوذ است که البتّه حالا بحث در این باره مربوط به این جلسهی کنونی ما نیست.
خب حالا ما در قبال یک چنین وضعیّتی در دنیا هستیم که کسانی دربارهی مسئلهی مهمّ «زن» بحث میکنند، ولی صداقت ندارند در این بحث. ما به عنوان مسلمان، دربارهی مسئلهی «زن» میخواهیم حرف بزنیم، بحث کنیم، منطق ارائه بدهیم، بین خودمان آن منطق را جا بیندازیم و بر طبق آن منطق عمل کنیم. این وظیفهی ما است و امروز باید این کار انجام بگیرد؛ البتّه از اوّل انقلاب باید انجام میگرفته و مبالغ زیادی هم کار شده، لکن کار را باید تمام کرد، باید کامل کرد. من چند نکته را در این زمینه عرض میکنم.
اگر ما بخواهیم یک منشوری از دیدگاه اسلام دربارهی زن تنظیم بکنیم که موادّی داشته باشد این منشور، به گمان من، اوّلین موضوعی که در این منشور باید بیاید مسئلهی «زوجیّت» است. یعنی چه؟ یعنی زن و مرد زوجند، مکمّل یکدیگرند، زن و مرد برای هم خلق شدهاند. این در قرآن بصراحت بیان شده: وَ اللَهُ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً؛(۵) این خطابِ «جَعَلَ لَکُم» ــ برای شما قرار داد ــ خطاب به مردها نیست، خطاب به بشر است؛ زن و مرد. وَ اللَهُ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً؛ ای افراد بشر! خدا از جنس خود شما برای شما زوج قرار داده است. حالا «زوج» فقط به مرد گفته نمیشود؛ در قرآن، کلمهی «زوج»، هم برای مرد به کار رفته، هم برای زن. من آیهاش را هم یادداشت کردهام؛ [آیهای] که «زوج» دربارهی «زن» به کار رفته: یا آدَمُ اسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّة؛(۶) زوج، اینجا دربارهی همسرِ زن هست؛ فردِ زن. در یک جای دیگری [میفرماید:] «قَد سَمِعَ اللَهُ قَولَ الَّتی تُجادِلُکَ فی زَوجِها»؛(۷) اینجا «زوج» دربارهی «مرد» به کار رفته. بنابراین، از جنس شما، زوج برای شما آفریدیم. البتّه این مخصوص بشر هم نیست. این را هم من در حاشیهی بحث بگویم که البتّه باید اهلش این را دنبال کنند.
در اسلام، بنا بر نظریّهی اسلام، بنای عالم خلقت و تاریخ بشر و تاریخ عالم بر تلائم(۸) و ازدواج و پیوند است؛ درست نقطهی مقابل آنچه در دیالکتیک هِگِل و مارکس و مانند اینها وجود دارد که بنای عالم را بر تضاد میدانند. آنها میگویند شیئی به وجود میآید، ضدّ او به وجود میآید، از این تضاد یک شیء سوّمی به وجود میآید که باز برای آن هم ضدّی به وجود میآید تا آخر؛ تاریخ اینجوری پیش میرود. اسلام میگوید نه، شیئی به وجود میآید، شیئی برای همراهی و ائتلاف با او به وجود میآید که از همراهی این دو، از ائتلاف این دو، از زوجیّت این دو، شیء سوّمی به وجود میآید؛ تاریخ اینجوری پیش میرود. که البتّه عرض کردم این را بایستی اهلش فکر کنند، دنبالش کنند، سررشتهای را بگیرند و پیش بروند ببینند به کجا میرسند؛ مسئلهی مهمّی است.
خب پس در مورد انسان خدای متعال زن و مرد را زوج آفریده؛ یعنی مکمّل یکدیگر. معنای زوجیّت، لازمهی زوجیّت این است که یک واحد تشکیل بشود، وَالّا زوجی نیست. دو واحد اگر چنانچه در کنار هم قرار گرفتند، با هم متّحد و مؤتلف شدند، یک واحد سوّم به وجود میآید که آن عبارت است از خانواده؛ یعنی مسئلهی خانواده اینجور مبنای فکریِ اسلامی دارد. خانواده یک سنّت الهی است، یک سنّت آفرینش است. اینکه مرد و زنی با هم سلامعلیک کنند یا بیش از سلامعلیک، از کنار هم عبور کنند، این، زوجیّت نیست. زوجیّت یعنی تشکیل یک واحد سوّم؛ تشکیل خانواده؛ این معنای زوجیّت است. البتّه روی خانواده، هم در اسلام تکیه شده، خوشبختانه در ایران هم خانوادهی سنّتی ایرانی یکی از نشانههای مهمّ قوّت و عمق فرهنگی ملّت ایران است. خب پس بنابراین اوّلین مادّهی منشور اسلامی عبارت است از مسئلهی تشکیل خانواده، مسئلهی زوجیّت، مسئلهی مکمّل هم بودن زن و مرد که مکمل هم هستند.
موضوع دوّم این است که این زوج، این دو فرد برای رسیدن به حیات طیّبه ــ که رسیدن به «حیات طیّبه» هدف آفرینش انسان است ــ این زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند؛ هیچکدام از دیگری برتر نیست. البتّه انسانها یک جور نیستند؛ در بین زنها، در بین مردها بعضی تواناییهای بیشتری دارند، بعضی [از نظر توانایی] کمترند، امّا بین زن و مرد، به عنوان زن و به عنوان مرد، هیچ تفاوتی در رسیدن به حیات طیّبه وجود ندارد؛ این هم در قرآن هست: مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثیٰ وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة؛(۹) زن و مرد اگر عمل صالح کنند، ایمان داشته باشند، یکسانند؛ این در سورهی نحل است. یا در آن آیهی شریفهی سورهی احزاب که من چند بار دیگر در جمع خانمها این آیه را خواندهام: «اِنَّ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ وَ القانِتینَ وَ القانِتاتِ وَ الصّادِقینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرینَ وَ الصّابِراتِ وَ الخاشِعینَ وَ الخاشِعاتِ وَ المُتَصَدِّقینَ وَ المُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمینَ وَ الصّائِماتِ وَ الحافِظینَ فُرُوجَهُم وَ الحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَهَ کَثیراً وَ الذَّاکِرات»(۱۰) ــ ده خصوصیّت بین زن و مرد است ــ در حرکت معنوی به سمت خدا، به سمت حیات طیّبه، به سمت تعالی انسانی در عوالم ملکوت و عوالم معنویِ روحانیِ توحیدیِ بالا هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ این هم یک اصل دیگری از اصولی که در این منشور باید گنجانده بشود.
موضوع بعدی این است که با اینکه در ظاهر زن و مرد از لحاظ جسمی تفاوت وجود دارد ــ این قدش بلندتر است، صدایش کلفتتر است ــ امّا از لحاظ تواناییهای فکری و روحی در هر دو جنس استعدادهای بینهایت وجود دارد و تفاوتی با همدیگر ندارند. یعنی در علم، زن و مرد هر دو میتوانند مسابقه بدهند؛ اینجور نیست که مردها عالِمتر از زنها باشند؛ نه، زنهای بزرگی، والایی، دارای مقامات برجستهای از لحاظ علمی در تاریخ بودهاند؛ امروز البتّه صدها برابر بیشتر، هم در دانشگاه، هم در حوزه وجود دارند. از لحاظ علم، از لحاظ هنر، از لحاظ نوآوریهای فکری و عملی، از لحاظ اثرگذاری اجتماعی و فکری و سیاسی، از لحاظ فعّالیّتهای اقتصادی این تواناییها در هر دو جنس ــ در زن و در مرد ــ وجود دارد. پس بنابراین زن میتواند و در مواردی میباید در این عرصهها ورود کند؛ میتواند وارد این عرصهها بشود، در یک جاهایی هم لازم و واجب است که در این عرصهها وارد بشود؛ در سیاست، در اقتصاد، در مسائل بینالمللی، در مسائل علمی، در مسائل فرهنگی و هنری، در همهجا. این هم یک موضوع که در منشور اسلامیِ مربوط به زن این معنا قطعاً وجود دارد.
موضوع بعدی این است که زن و مرد در محیط خانواده، نقشهای متفاوتی دارند؛ این دلیل برتری نیست. مثلاً هزینهی خانواده، به عهدهی مرد است؛ [این] دلیل برتری نمیشود. فرزندآوری، به عهدهی زن است؛ این دلیل برتری نمیشود. اینها هر کدام یک امتیاز است؛ یک امتیازی است که [زن و مرد] دارند. حقوق زن و مرد بر این پایهها محاسبه نمیشود؛ حقوق یکسانی دارند. این هم در قرآن هست: وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنّ.(۱۱) حقوق زن و مرد در خانواده یکسان است؛ یعنی اگر از لحاظ حقوقی به خانواده نگاه کنیم، دو فردی که از لحاظ حقوقی یکسان هستند دارند با هم زندگی میکنند، یکدیگر را تکمیل میکنند. البتّه زن از لحاظ عاطفی، یک خصوصیّاتی دارد؛ پیغمبر در مورد زنان فرمود: اَلمَراَةَ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛(۱۲) در داخل خانه، به زن مثل گل باید نگاه کرد. از گل باید مراقبت کرد، از طراوت او، از بوی خوش او فضا را باید معطّر کرد و استفاده کرد؛ این از لحاظ عاطفی است [امّا] از لحاظ حقوق یکسانند. این هم یک نقطه در این منشور.
یک نقطهی دیگر در این منشور این است که زن و مرد از لحاظ ارتباطات معاشرتی، محدودیّتهایی دارند؛ این جزو خصوصیّاتی است که اسلام روی آن تکیه دارد. البتّه این بیبندوباریهایی هم که امروز در غرب وجود دارد، همیشه نبوده؛ اینها مال [عصر] جدید است؛ شاید دو قرن پیش، سه قرن پیش. انسان وقتی میخواند بعضی از کتابها را، بعضی از رمانهای مربوط به قرن ۱۸ را، قرن ۱۹ را و توصیف زن اروپایی را انسان آنجا مشاهده میکند، میبیند ملاحظات زیادی وجود داشته که امروز آن ملاحظات در بین غربیها نیست. اسلام روی این ملاحظات تکیه دارد؛ اسلام روی مسئلهی حجاب، مسئلهی عفاف، مسئلهی نگاه تکیه دارد. این هم یکی از خصوصیّاتی است که در این منشور باید بیاید.
یک مسئلهی بسیار مهم، ارزش معنوی «مادری» است. مادری افتخار است. امروز من میبینم بعضیها به تبع همان سیاستهایی که اشاره کردم ــ [یعنی] سیاستهای سرمایهداران و استعمارگران و بدخواهان جوامع مستقل، بخصوص جامعهی ما ــ «مادری» را بد تصویر میکنند؛ اگر کسی بگوید فرزندآوری برای خانوادهها لازم است، طعنه میزنند، مسخره میکنند که «شما زن را برای بچّه میخواهید، برای فرزندآوری میخواهید». مادری یک افتخار است؛ اینکه شما یک موجودِ انسانی را با زحمت زیاد، چه در درون خودتان، چه در بیرون، در اوایل زندگیاش پرورش بدهید، زحماتش را تحمّل کنید، او را به عنوان یک انسان پرورش بدهید، افتخار کوچکی است؟ این خیلی بااهمّیّت است، خیلی باارزش است. برای همین هم هست که در اسلام، روی «مادر» تکیه شده.
از پیغمبر سؤال میشود «مَن اَبَرّ»؛ یک نفری آمده سؤال میکند: به چه کسی خوبی کنم، نیکی کنم، ترجیح دارد؟ فرمود «اُمَّک»؛ به مادرت. گفت «ثُمَّ»؛ بعدش به چه کسی؟ باز فرمود به مادرت. دفعهی سوّم پرسید بعد به چه کسی؟ حضرت فرمود به مادرت. سه بار گفت به مادرت! گفت بعد به چه کسی؟ گفت بعد به پدرت؛(۱۳) یعنی پدر مرتبهی چهارم است. یا یک نفر آمده بود میخواست برود جهاد ــ [البتّه] نیرو به قدر کافی وجود داشته در این داستان و در این قضیّه ــ گفت مادرم راضی نیست، فرمودند خدمتِ مادرت را بکن، ثوابش از آن جهاد بیشتر است. (۱۴) البتّه عرض کردم این وقتی است که مَنبِهِالکفایه وجود داشته باشد. مسئلهی «مادری» این است.
اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»،(۱۵) «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است. شما بهشت میخواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد. به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد. این هم یک مادّه است.
خب حالا اینها چند نکته راجع به مسئلهی «زن» و نگاه به زن در اسلام. البتّه این منشور را اگر کسی بخواهد تهیّه کند، شاید مثلاً سی مادّه یا چهل مادّه ــ مادّههای مهم ــ در این منشور وجود داشته باشد که من چند موردش را عرض کردم.
ما در کشورمان، بر اساس این نگرش، خوشبختانه شاهد رشد زنان مؤمن و دانا و فعّال، از اوّل انقلاب تا امروز بودهایم. البتّه در اواخر سالهای مبارزات، یعنی آن ماههای آخر یا سال آخر، آنجا هم حضور زنان یک حضور تعیینکننده بود؛ لذا امام (رضوان الله علیه) به هیچ وجه کوتاه نیامدند. بعضیها بودند که با حضور زنان در راهپیمایی مخالف بودند، امام بشدّت رد میکردند این فکر را، این نگاه را، این نظر را. حضور زنان مؤثّر بود؛ واقعاً مؤثّر بود. زنها که وارد میدان شدند، مردها ــ حتّی آن بیتفاوتها ــ احساس کردند که باید وارد میدان بشوند. زنها که وارد میدان شدند، همسرانشان و فرزندان جوانشان احساس کردند که وظیفه دارند وارد میدان بشوند. به یک معنا، انقلاب را زنها پیروز کردند.
بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی هم، در بخشهای مختلف، زنها وارد میدان شدند. حالا مطالبی را این خانمها بیان کردند؛ مطالب، بسیار متین و دقیق و حاکی از فکر برجسته و پخته بود. یقیناً در بین این جمعیّت صدها نفر یا بیشتر از این قبیل صاحبان فکر حضور دارند و در کشور قطعاً جمعیّت زیادی از بانوان، در مراتب علمی، فکری، نوآوری، ابتکار، اجتهاد درخشندهاند؛ یعنی واقعاً کار شده. زن ایرانی توانست از هویّت کشور، فرهنگ کشور صیانت کند؛ توانست از سنّتهای تاریخی و اصیل کشور صیانت کند؛ با متانت خودش، با حیای خودش، با عفّتی که به خرج داد. در دانشگاه وارد شد، در فعّالیّتهای سیاسی وارد شد، در فعّالیّتهای بینالمللی وارد شد، امّا فاسد نشد؛ [این] خیلی مهم است. تحت تأثیر عوارضی که ما میبینیم امروز در بسیاری از کشورهای غربی، زنها دچار آن عوارضند، قرار نگرفت و به آن عوارض دچار نشد. زن ایرانی تا امروز اینجور حرکت کرده، بعد از این هم انشاءالله به همین ترتیب حرکت خواهد کرد. در حوادث بزرگ، زنان ما درخشیدند؛ در جنگ درخشیدند، در دفاع از حرم درخشیدند، در مبارزات سیاسی درخشیدند، در مراکز تحقیقاتی درخشیدند؛ در دانشگاهها همینطور، در حوزهها همینجور. آن وقتها که در حوزهی علمیّه بودیم، یادم نمیآید که زنی به مرتبهی اجتهاد فقهی رسیده باشد، [امّا] امروز خوشبختانه زنهایی که مجتهدند، به اجتهاد فقهی رسیدهاند کم نیستند. بنده حتّی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمیدهند، باید خانمها از مجتهد زن تقلید کنند. بنابراین در دوران انقلاب، پیشرفت بانوان در کشور ما، پیشرفت بسیار خوبی است. ما اینهمه دانشمند زن، هیچ وقت نداشتیم؛ اینهمه استاد دانشگاه زن، هیچ وقت نداشتیم؛ اینهمه شاعر زن، اینهمه نویسندهی زن، اینهمه هنرمند زن، آن هم با تدیّن، هیچ وقت نداشتیم. امروز خوشبختانه همهی اینها را داریم؛ منتها توجّه کنیم که دشمن هم بیکار نیست، دشمن هم مشغول طرّاحی است.
دشمنان نظام جمهوری اسلامی خیلی زود فهمیدند که با شیوههای سختافزاری نمیشود انقلاب را شکست داد؛ رفتند سراغ شیوههای نرمافزاری. فهمیدند که با جنگ و بمباران و نیروهای فتنهگر و قومیّتگرایی و مانند این چیزها ایران اسلامی را نمیتوانند از پا دربیاورند، نمیتوانند به زانو دربیاورند، رفتند سراغ شیوههای نرم. شیوههای نرم، تبلیغات است، وسوسهها است، بیصداقتیهایی است که در شعارهایشان وجود دارد که انسان مشاهده میکند: اسم میگذارند، نام میگذارند به عنوان دفاع از زن، به عنوان دفاع از جامعهی زنان، به عنوان دفاع از یک گروه زن، به عنوان دفاع از یک زن؛ به عنوان دفاع از یک زن در یک کشور اغتشاش راه میاندازند. از شیوههای نرمافزاری استفاده میکنند. دختران ما، بانوان ما، اساتید ما، دانشجویان ما، همهی جامعهی زنان بایستی در این زمینه خودشان را موظّف بدانند. یکی از خانمها الان اینجا گفتند: «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم،(۱۶) مخصوص مردها نیست؛ شامل زنها هم میشود»؛ کاملاً درست است. یکی از امور مسلمین که باید به آن اهتمام ورزید، عبارت است از همین وسوسهها و تدابیر موذیانه و شیوههای دشمنیِ روشهای نرم و جنگ نرم برای انحراف از ارزشها در بسیاری از مسائل و عمدتاً مسائل مربوط به بانوان و زنان، که این را متوجّه باشید. این هم چند جمله راجع به زن.
یک کلمه راجع به مسئلهی منطقه بگویم. در منطقه با این حرکتی که در سوریه انجام گرفت و با جنایتهایی که رژیم صهیونیستی دارد انجام میدهد و جنایتهایی که آمریکا دارد انجام میدهد و کمکهایی که بعضی دیگر به اینها میکنند، خیال کردند که قضیّهی مقاومت تمام شد؛ اینها سخت در اشتباهند. روح سیّدحسن نصرالله زنده است، روح سنوار زنده است؛ شهادت، اینها را از عرصهی وجود بیرون نبُرد؛ جسم اینها رفت، روحشان باقی است، فکرشان باقی است، راهشان ادامه دارد. شما ببینید روزانه به غزّه دارد حمله میشود و شهید میگیرند، روزانه! باز هم ایستادهاند، باز هم مقاومت میکنند؛ لبنان مقاومت میکند. البتّه رژیم صهیونیستی به خیال خودش دارد خودش را از طریق سوریه آماده میکند که نیروهای حزبالله را به خیال خود محاصره کند و ریشهکن کند، امّا آن کسی که ریشهکن خواهد شد اسرائیل است. ما در کنار مبارزین فلسطین ایستادهایم، در کنار مبارزان مجاهد فیسبیلاللهِ حزبالله ایستادهایم و از اینها حمایت میکنیم؛ هر چه بتوانیم به اینها کمک میکنیم؛ و امیدواریم انشاءالله اینها ببینند آن روزی را که دشمن خبیثشان در زیر پاهای آنها لگدمال میشود.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، شش نفر از فعّالان حوزهی زنان و دختران به بیان مطالب و دیدگاههای خود پرداختند. همچنین، خانم عائده سُرور (مادر دو شهید از اعضای حزبالله لبنان)، به نمایندگی از بانوان محور مقاومت، مطالبی در باب ادامه و پیروزی مقاومت بیان کرد.
(۲ خندهی حضّار
(۳ امالی صدوق، مجلس شصتویکم، ص ۳۸۴
(۴ اسدالغابه، ج ۶، ص ۲۲۴
(۵ سورهی نحل، بخشی از آیهی ۷۲؛ «و خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد …»
(۶ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۳۵؛ «ای آدم! خود و همسرت در این باغ سکونت گیر[ید] …»
(۷ سورهی مجادله، بخشی از آیهی ۱؛ «خدا گفتار [زنی] را که دربارهی شوهرش با تو گفتگو میکرد، شنید …»
(۸ هماهنگی، همراهی
(۹ سورهی نحل، بخشی از آیهی ۹۷ (۱۰ سورهی احزاب، آیهی ۳۵؛ «مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان عبادتپیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند …»
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مردم، با «تبیین لایههای مختلف حوادث سوریه، ترسیم منطق حضور ایران در این کشور، تشریح روند آتی تحولات منطقه و بیان درسها و عبرتهای قضایای سوریه»، تأکید کردند: این حوادث محصول یک نقشه آمریکایی-صهیونیستی است و گستره مقاومت با یافتن استحکام و انگیزه بیشتر در مقابل فشارها و جنایتها، به حول و قوه الهی همه منطقه را فراخواهد گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نقش آشکار یک دولت همسایه سوریه در حوادث این کشور، گفتند: با وجود این، قرائن متعددی وجود دارد که نشان میدهد توطئهگر، نقشهکش و اتاق فرمان اصلی، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
ایشان رفتار صهیونیستها و آمریکاییها با رخدادهای اخیر سوریه را یکی از این قرائن خواندند و افزودند: اگر اینها نقشهکش حوادث سوریه نبودهاند، چرا برخلاف دیگر کشورها ساکت ننشتند و با بمباران صدها مرکز زیرساختی، فرودگاه، مراکز تحقیقاتی، مراکز تربیت دانشمند و نقاط دیگر سوریه، عملاً در حوادث جاری دخالت کردند؟
رهبر انقلاب با اشاره به اعلام رسمی آمریکا مبنی بر حمله به ۷۵ نقطه سوریه در یکی دو روز اول حوادث، گفتند: صهیونیستها هم علاوه بر هدف قراردادن صدها نقطه، سرزمینهای سوریه را اشغال و تانکهای خود را به دمشق نزدیک کردند و آمریکا که در حوادث مرزیِ بسیار کوچکتر در دیگر کشورها حساسیت فراوانی از خود نشان میدهد، نه فقط اعتراض نمیکند بلکه کمک هم کرده است. آیا این واقعیات نشاندهنده دست آنها در حوادث سوریه نیست؟
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح یکی از قرائن دیگرِ دخالت آمریکا و رژیم صهیونیستی در قضایای سوریه، گفتند: در روزهای آخر قرار بود برخی کمکها و امکانات برای مردم یک منطقه سوریه –بخصوص زینبیه- ارسال شود اما صهیونیستها همه مسیرهای زمینی را مسدود کردند و هواپیماهای آمریکایی و رژیم صهیونی با پروازهای گسترده، نگذاشتند این کمکها از راه هوا هم منتقل شود. اگر آنها صاحب قضیه نیستند و با قرار گرفتن در پشت سر فلان گروه تروریستی یا مسلح با سوریه نمیجنگند، چرا از کمک به مردم سوریه جلوگیری کردند؟
رهبر انقلاب اهداف مهاجمانی را که از شمال و جنوب دنبال تصرف سرزمینهای سوریه هستند، متفاوت خواندند و افزودند: در این میان آمریکا دنبال محکم کردن جای پای خود است اما زمان نشان خواهد داد که هیچ یک، به اهداف خود نمیرسند و بدون شک مناطق تصرفشده سوریه بدست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد.
ایشان در ترسیم روند تحولات آتی منطقه با تأکید بر اینکه آمریکا به توفیق الهی بدست جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد، گفتند: عوامل استکبار خیال میکنند جبهه مقاومت بعد از سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، ضعیف شده است اما سخت در اشتباهند؛ چرا که اصولاً درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند.
حضرت آیتالله خامنهای مقاومت را نه یک سختافزارِ قابل شکستن و فرو ریختن، بلکه یک ایمان، تفکر، مکتب اعتقادی و تصمیم قلبی خواندند و افزودند: به همین علت، مقاومت با فشارها قویتر میشود و انگیزه افراد و عناصر آن با دیدن خباثتها، شدیدتر و دامنه آن گستردهتر خواهد شد.
ایشان قویتر شدن حزبالله، حماس، جهاد اسلامی و دیگر نیروهای فلسطینی را زیر بار فشارهای ۱۴ ماهه اخیر، نشانه این واقعیت برشمردند و افزودند: فشار مصیبتها و از دست دادن سید حسن نصرالله بسیار سنگین بود اما قدرت و مشت حزبالله محکمتر شد و دشمن هم با مشاهده این واقعیت، بدنبال آتشبس آمد.
رهبر انقلاب با یادآوری جنایات بیسابقه رژیم آدمکش در غزه و شهادت اشخاص برجستهای مانند یحیی سنوار، گفتند: دشمن خیال میکرد مردم غزه زیر بمبارانها، علیه حماس قیام میکنند اما برعکس شد و مردم بیشتر از قبل طرفدار حماس و جهاد اسلامی و بقیه گروههای مجاهد فلسطینی شدند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید براینکه فراگیرشدن گستره مقاومت در همه منطقه، نتیجه قطعی فشارها و جنایات دشمنان خواهد بود، افزودند: آن تحلیلگر نادان و بیخبر که این حوادث را باعث ضعیفشدن ایران میداند، بفهمد که ایران قوی و مقتدر است و مقتدرتر نیز خواهد شد.
ایشان مقاومت را واقعیتی ریشهدار در ایمان و باور ملتها خواندند و افزودند: مقاومت به معنای ایستادگی در مقابل آمریکا و هر سلطهگر دیگر، و مخالفت با وابستگی و نوکری آمریکا، برای ملتها یک عقیده بسیار مهم است و همین باور در ماههای اخیر باعث طرفداری پرشور ملتهای منطقه و به تعبیری ملتهای جهان از فلسطین و ابراز تنفر از صهیونیستها شد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به گذشت بیش از ۷۵ سال از غصب فلسطین، گفتند: این مسئله باید در این مدت طولانی از یادها میرفت اما امروز ایستادگی ملت فلسطین و ملتهای منطقه بر سر مسئله فلسطین، ده برابر بیشتر از زمان غصب این سرزمین است و باور مشترک ملتها به مقاومت، این شعله را افروختهتر کرده است.
ایشان همسویی با رژیم صهیونیستی را خط قرمز ملتها دانستند و افزودند: صهیونیستها و همدستانشان بدانند؛ براساس سنت الهی، جنایت پیروزی نمیآورد و امروز این سنت الهی و تجربه تاریخی در غزه و ساحل غربی رود اردن و لبنان در حال تکرار است.
رهبر انقلاب با اشاره به حضور ایران در سوریه در سالهای قبل، گفتند: نکتهای که اغلب بخصوص جوانان از آن بیاطلاعند این است که قبل از کمک ما به دولت سوریه، یعنی در مقطع حساس دفاع مقدس و در شرایطی که همه به نفع صدام و علیه ما کار میکردند، دولت سوریه با کمکی حیاتی به ایران و در حرکتی بزرگ و تعیینکننده، خط لوله انتقال نفت از عراق به مدیترانه را مسدود و صدام را از درآمد آن محروم کرد.
ایشان علت دیگر حضور جوانان و برخی فرماندهان ایرانی در سوریه و عراق را مقابله با فتنه داعش خواندند و افزودند: داعش بمب ناامنی بود و آنها به دنبال ناامن کردن سوریه، عراق و سپس حضور در ایران و ناامن کردن کشور ما به عنوان هدف اصلی و نهایی بودند.
حضرت آیتالله خامنهای جلوگیری از سرایت ناامنی به ایران را علت مهم عزم جمهوری اسلامی برای مقابله با داعش برشمردند و خاطرنشان کردند: مسئولان ما خیلی زود متوجه شدند که اگر جلوی داعش گرفته نشود، ناامنی سراسر ایران را فراخواهد گرفت همچنانکه نمونههایی از فجایع تروریستی آنها را مردم در حوادث مجلس، حرم شاهچراغ و کرمان مشاهده کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به فرمایشی از امیرالمؤمنین که نباید گذاشت دشمن به خانه برسد چرا که ملتی که در خانه خود با دشمن درگیر شود ذلیل میشود، گفتند: بر این اساس بود که نیروهای ما و سردار شهید سلیمانی و همکاران او به عراق و سوریه رفتند و با سازماندهی و مسلح کردن جوانان آن کشورها، در مقابل داعش ایستادند و کمر آن را شکستند.
ایشان با اشاره به هدف داعش برای تخریب اعتاب و اماکن مقدسه در کربلا، نجف، کاظمین و دمشق مشابه اقدام آنها در انهدام گنبد حرم مطهر سامرا، گفتند: در مقابل دشمنی آنها با اعتاب مقدسه، معلوم بود که جوانان مؤمن، غیور و محبّ اهلبیت اجازه تعرّض نمیدهند و بیتفاوت نمیمانند.
حضرت آیتالله خامنهای، نوع حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و عراق را حضوری «مستشاری» یعنی تشکیل قرارگاههای مرکزی، تعیین راهبردها و تاکتیکها، حضور در میدان جنگ در مواقع ضروری و از همه مهمتر بسیج جوانان آن مناطق خواندند و افزودند: حضور ما در سوریه و عراق به معنی اعزام لشکرهایی از ارتش و سپاه برای جنگیدن به جای ارتش آنها نبود؛ چرا که این کار نه منطقی است و نه افکار عمومی آن را قبول میکند.
رهبر انقلاب با اشاره به درخواستهای پُر شمار جوانان و بسیجیان بیتاب و مشتاق برای اعزام به سوریه در آن مقطع گفتند: عمده حضور نیروهای ما در آن مناطق، مستشاری و در مواقع اندک و ضروری به شکل حضور نیروهای غالباً داوطلب و بسیجی بود.
ایشان، آموزش، سازماندهی و مسلح کردن گروهی چند هزار نفره از جوانان سوری برای مقابله با داعش به دست شهید سلیمانی را از اقدامات برجسته آن سردار سرافراز خواندند و با اظهار تأسف از انحلال آن گروه با تصمیم مسئولان نظامیِ سوری پس از چند سال، گفتند: بعد از خاموش شدن فتنه داعش، نیروهای ما عمدتا از سوریه بازگشتند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه جنگ اصلی باید به وسیله ارتش سوریه انجام میشد، افزودند: در کنار ارتش نیروهای بسیجی دیگر کشورها امکان جنگ دارند اما اگر ارتش، ضعف و بیهمتی نشان دهد، کاری از نیروهای بسیجی برنمیآید که متأسفانه همین اتفاق در سوریه رخ داد.
ایشان افزودند: البته لازمه حضور در هر نقطهای، همراهی و موافقت دولت آنجا است همانطور که در عراق و سوریه به درخواست دولتهای آنها حاضر شدیم و اگر درخواستی نکنند راه بسته است و امکان کمک نخواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: وضعیت و مصائب کنونی سوریه نتیجه ضعف و کاهش روح مقاومت و ایستادگی است که ارتش سوریه از خود نشان داد.
رهبر انقلاب با مقایسه ضعف ارتش سوریه با روحیه بالای مسئولان ارشد نیروهای مسلح ایران و اصرار آنها برای کسب اجازه حضور در میدان و کمک به مقاومت، گفتند: امروز ملت ایران به ارتش و سپاه خود افتخار و مباهات میکند. البته در دوران طاغوت ارتش به قدری ضعیف بود که در مقابل تهاجم خارجی ایستادگی نکرد و در جنگ دوم، دشمن تا تهران پیشروی و آن را تصرف کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در بیان چند نکته در خصوص حوادث سوریه و جبهه مقاومت گفتند: همه بدانند قضایا اینگونه باقی نخواهد ماند که گروهی بیایند در دمشق و به خانههای مردم تعرض کنند و رژیم صهیونی هم با بمباران و توپ و تانک پیشروی کند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: قطعاً جوانان غیور سوری بهپا خواهند خاست و با ایستادگی و حتی دادن تلفات، به این وضع فائق خواهند آمد، همچنانکه جوانان غیور عراق پس از اشغال آن به دست آمریکا، با کمک و سازماندهی و فرماندهی شهید عزیز ما توانستند دشمن را از خانه و خیابانهای خود بیرون کنند. البته این کار در سوریه ممکن است زمان طولانی ببرد اما نتیجه، حتمی و قطعی است.
ایشان در بیان درسها و عبرتهایی از حادثه سوریه برای مسئولان و آحاد ملت، گفتند: درس اول، غفلت نکردن از دشمن است. در سوریه دشمن با سرعت، عمل کرد اما آنها باید از قبل پیشبینی و جلوگیری میکردند همچنانکه دستگاه اطلاعاتی ما از چند ماه قبل گزارشهای هشدار دهندهای به مسئولان سوری منتقل کرده بودند.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: نباید از دشمن غافل شد و آن را حقیر شمرد یا به تبسّم او اعتماد کرد؛ چرا که گاهی با لبخند و لحن خوش حرف میزند اما با خنجری در پشت، منتظر فرصتی برای ضربه زدن است.
ایشان پیروزی و شکست و فراز و فرود شخصی و ملی را واقعیت زندگی خواندند و گفتند: مهم اینست که در فرازها مغرور نشد، چون غرور جهل میآورد و در شکستها منفعل و مأیوس نشد، همچنانکه جبهه مقاومت از پیروزی مغرور و از ناکامیها منفعل نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: در ۴۶ سال پس از انقلاب، حوادث بزرگ و سختی را پشت سر گذاشتهایم همچنانکه روزی هواپیماهای صدام فرودگاه تهران را بمباران و در دل مردم ترس ایجاد میکردند اما در مقابل همه حوادث گوناگون و تلخ، جمهوری اسلامی حتی یک لحظه دچار انفعال نشد.
رهبر انقلاب خطر انفعال را گاهی از خود حادثه بیشتر دانستند و گفتند: از مؤمن نباید انفعال سر بزند و دچار این احساس شود که کاری از او ساخته نیست و باید تسلیم شود. همانطور که در پیروزیها نیز قرآن توصیه به شکر و استغفار از کوتاهیها و پرهیز از غرور میکند. بنابراین در پیشرفتها و موفقیتها، غرور سمّ است و در کوتاهیها و مشکلات نیز انفعال، زهر است که باید مراقب هر دوی اینها باشیم.
ایشان با اشاره به عدهای که کارشان خالی کردن دل مردم و ترساندن آنها است، گفتند: برخی در خارج از کشور و با رسانههای فارسیزبان این کار را میکنند که جور دیگری باید با آنها برخورد کرد اما در داخل کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود بهگونهای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان، ملت ایران را آماده به کار خواندند و تأکید کردند: به توفیق الهی، ریشه صهیونیسم و عوامل خبیث غربی در این منطقه کَنده خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف بسیجی، این پدیده بینظیر را برخاسته از فرهنگ، هویت ملی و تاریخ ایران خواندند و با اشاره به ضرورت تقویت و کیفیسازی فعالیتهای بسیج، گفتند: مکتب و تفکر و اندیشه بسیجی بر دو پایه «خداباوری» و «خودباوری» استوار است و این دو خصوصیت ممتاز، عامل غلبه قطعی بر سیاستها و نقشههای استکبار جهانی خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین فردای جبهه مقاومت را چندین برابر قویتر و گستردهتر از امروز دانستند و با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی با وجود استمرار جنایات جنگی در غزه و لبنان، پیروز میدان نخواهد شد، تأکید کردند: حکم بازداشت نتانیاهو کافی نیست و باید حکم اعدام او و این سران جنایتکار صادر شود.
ایشان بسیج را ذاتاً یک شبکهسازی فرهنگی، اجتماعی و نظامی برشمردند و با اشاره به ماندگاری آن به علت اصالت و ریشه داشتن در هویت تاریخی و ایرانی، گفتند: امام حدود ۳ هفته بعد از تسخیر لانه جاسوسی و چنگ و دندان نشاندادن آمریکا، با تشکیل بسیج در ۵ آذر ۱۳۵۸، آن تهدید بزرگ را به فرصتی بزرگ تبدیل کرد و این شجره طیبه را در زمین اجتماعی، فرهنگی و نظامی کشور نشاند.
رهبر انقلاب، بُعد نظامی را تنها یکی از ابعاد بسیج خواندند و افزودند: بسیج در درجه اول یک مکتب و اندیشه و تفکر است که با تکیه بر دو منطق و پایه اساسی یعنی «ایمان و خداباوری» و «اعتماد بهنفس و خودباوری» به نقشآفرینی برجسته و ثمردهی در عرصههای مختلف پرداخته و خواهد پرداخت.
ایشان خصوصیات بسیج از جمله شهامت، ابتکار، سرعت عمل، دید وسیع، دشمنشناسی و حساسیت در مقابل تحرکات گوناگون را ناشی از دو پایه مستحکم آن دانستند و افزودند: معنا و نتیجه خداباوری، تسلیم در مقابل پروردگار و «توکل و تکیه و امید» به او و یقین به وعدههای صادق الهی است.
حضرت آیتالله خامنهای، خداباوری در فرد بسیجی و سازمان بسیج را باعث ایمان به این حقیقت دانستند که همه اجزای بینهایت عالم وجود، لشکر خداست و اگر بنده خدا باشیم این لشکر به صلاحدید پروردگار و براساس سنتهای الهی به کمک ما میآیند؛ همچنانکه در دورههای مختلف و در عرصههای گوناگون شاهد آن بودهایم.
رهبر انقلاب در تبیین آثار و نتایج خودباوری و اعتماد بهنفس نیز به کشف تواناییها وظرفیتهای وجودی انسان مانند نظیر قدرت تصمیمگیری و اراده و عمل، قدرشناسی از این ظرفیتها و بکارگیری آنها اشاره کردند و گفتند: کشف این تواناییها و بکارگیری آنها، درست نقطه مقابل نقشههای استکبار است.
رهبر انقلاب انکار تواناییهای ملتها و تحقیر آنها را از سیاستهای همیشگی سلطهگران برشمردند و افزودند: براساس آیات قرآن، فرعون، ملت خود را تحقیر و خفیف میکرد تا به اطاعت از او بپردازند. البته فرعون نجیبتر از سلاطین امروز آمریکا و اروپا بود؛ چرا که اینها ملتهای دیگر را هم تحقیر میکنند تا منافع و منابع آنها را چپاول کنند.
ایشان عوامل داخلی استکبار را مکمل فشارهای بیرونی و روحی و روانی سلطهگران خواندند و افزودند: این عوامل همچنانکه در ماجرای ملیشدن صنعت نفت رخ داد، همزبان با اربابان خود، تاریخ و هویت و توانایی ملت را انکار میکنند تا راه سلطهگران هموار شود.
حضرت آیتالله خامنهای بسیج را نقطه مقابل این تحقیر ملی خواندند و با اشاره به تحقیر ایران به خصوص در دوره قاجار و پهلوی افزودند: بعد از جنگ جهانی اول، هیأت اعزامی ایران را به کنفرانس پاریس حتی راه ندادند؛ البته انقلاب ورق را برگرداند و عزت ملی را احیا کرد.
ایشان تفکر بسیج را حصارشکن دانستند و گفتند: خودباوری ناشی از روحیه بسیجی، سلاح نرمافزاری بسیار خطرناک نظام سلطه را برای تحقیر، انفعال و ناامیدی ملت خنثی میکند و این روحیه و تواناییهای ناشی از آن، بدون تردید در کشور و اعضای جبهه مقاومت بر همه سیاستهای آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی غلبه خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به زمینهسازی امام بزرگوار برای ایجاد تفکر بسیج از سال ۱۳۴۱ و ایجاد خودباوری، خداباوری و امید به پیروزی در مردم، گفتند: پس از پیروزی انقلاب نیز امام از بسیج، سدّی در برابر ضربههای گوناگون ساخت و بسیج در همه میادین نظامی، اجتماعی، علمی، سازندگی، ایمنسازی کشور و صحنههای سیاسی و بینالمللی نقشآفرینی کرد.
ایشان قدرت اجتماعی و علمی را باعث ایجاد قدرت سیاسی برای کشور خواندند و افزودند: اگر ملتی با اتحاد، عزم، ایستادگی و به میدان آوردن نیروهای فعال، تواناییهای علمی و اجتماعی از خود بروز دهد، قدرت سیاسی نیز کسب میکند و میتواند در صحنه بینالملل هم حرف خود را محکم پیش ببرد.
رهبر انقلاب از خنثیسازی توطئه خباثتآلود آمریکا در اواخر دهه ۸۰ در قضیه تأمین اورانیوم ۲۰ بهعنوان نمونهای از نقشآفرینی روحیه بسیجی یاد و خاطرنشان کردند: در شرایطی که کشور برای تولید دارو به اورانیوم ۲۰درصد نیاز مبرم داشت، آمریکاییها با وجود توافقی که برای فروش آن با وساطت دو رییسجمهور معروف آن روز دنیا انجام شده بود، در میانه مذاکرات شروع به حیلهگری کردند اما دانشمندان بسیجی ما از جمله شهید شهریاری، اورانیوم ۲۰ درصد را در کمال ناباوری آمریکاییها تولید کردند و آن توطئه که برای تسلیم ایران طرحریزی شده بود، خنثی شد.
حضرت آیتالله خامنهای، بسیاری از افتخارآفرینیها و بنبست شکنیهای متکی به روحیه و فرهنگ بسیجی را خارج از سازمان بسیج دانستند و گفتند: حفظ این مکتب و فرهنگ بسیجی بسیار مهم است و بسیجیان در هر کاری که فعال هستند، باید این روحیه، آمادگی برای کار و حساسیت در برابر مسائل را حفظ کنند و از دست ندهند.
ایشان از جمله مشکلات جوانان کشورهای مختلف دنیا را احساس بیهودگی و ناتوانی در برابر موانع، بنبستهای ذهنی و در نتیجه اقدام به خودکشی دانستند و گفتند: تفکر بسیجی با شناخت از خود و با اعتماد به تواناییهایش، بنبست شکن است و با اراده و همتی که دارد مرعوب های و هوی سلطهگران نمیشود و در مقابل جنجالهای تبلیغاتی مستکبران همچون آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره مسائل مختلف، لبخند تمسخر میزند.
رهبر انقلاب برخورداری از آرمان و هدف را امتیاز دیگر تفکر بسیجی دانستند و افزودند: بسیجی، با ایمان به هدف خود یعنی ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی و استقرار عدالت، بدون ترس از مرگ و با آرزوی شهادت پیش میرود؛ همچنانکه نمونههای درخشانی از شوق جوانان به جهاد و شهادت در دفاع مقدس و دفاع از حرم دیده شد.
ایشان تأکید کردند: به علت همین ویژگیهاست که بسیجی ایرانی یقین دارد سرانجام یک روز رژیم صهیونیستی را از بین خواهد برد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر ضرورت تقویت روزافزون بسیج و کیفیسازی و عمقیابی فعالیتها گفتند: پرچم بسیج که پرچم دفاع از حقیقت و حقوق ملت است، همواره باید در اهتزاز بماند که لازمه آن عمقبخشی به معارف بسیجی، افزایش کیفیت و پرهیز از نگاه سطحی به مسائل با مطالعه و مباحثه و تشکیل حلقههای درسی و تحقیقی است.
ایشان با اشاره به آمادگی همیشگی بسیج برای نقشآفرینی بهعنوان بازوی فعال دستگاههای اجرایی، یک بُعد از تقویت بسیج را استمرار با قوت این فعالیتها دانستند و افزودند: بسیج همواره به دولتها کمک کرده و بازوی فعال آنها بوده است اگرچه برخی دولتها قدرشناس نبودند.
رهبر انقلاب آگاهی از نقشه آمریکا برای کشورهای منطقه و ایستادگی در مقابل آن را یکی دیگر از عوامل تقویت بسیج در زمینه سیاسی خواندند و گفتند: قواره مطلوب آمریکا برای تأمین منافع خود در منطقه، ایجاد «استبداد و دیکتاتوری» یا «هرج و مرج و آنارشیسم» در کشورهاست.
ایشان ایستادگی بسیج در مقابل این دوگانه را ضروری خواندند و افزودند: هر کدام از این دو وضعیت که در کشور پیش آید، دست دشمن در کار است و بسیج باید در مقابل آن بایستد.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان با اشاره به مسائل جاری فلسطین و لبنان گفتند: احمقها خیال نکنند که بمباران خانه و بیمارستان و اجتماعات مردم نشانه پیروزی آنها است؛ در دنیا هم هیچکس این را پیروزی نمیداند.
رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه دشمن در غزه و لبنان با وجود همه جنایات جنگیاش پیروز نشده و نخواهد شد، افزودند: حکم بازداشتی هم که برای نتانیاهو صادر کردند کافی نیست و باید حکم اعدام او و این سران جنایتکار صادر شود.
ایشان جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان را بر عکس خواست جنایتکاران، باعث تقویت و تشدید مقاومت دانستند و افزودند: جوان غیور فلسطینی و لبنانی از هر صنفی وقتی میبیند چه در میدان مبارزه باشد چه نباشد، در معرض بمباران و خطر مرگ است راهی جز مبارزه و مقاومت برای خود باقی نمیبیند؛ بنابراین احمقهای جنایتکار در واقع به دست خود در حال توسعه جبهه مقاومت هستند.
حضرت آیتالله خامنهای توسعه جبهه مقاومت را الزامی قطعی و تخلفناپذیر خواندند و تأکید کردند: جبهه مقاومت هر چه امروز گسترش یافته است فردا چندین برابر گسترش خواهد یافت.
در ابتدای این دیدار سردار غلامرضا سلیمانی رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان گزارشی ظرفیتها و توانمندیهای بسیجیان، بر آمادگی قشرهای مختلف بسیجی برای خدمترسانی به کشور تأکید کرد.