به گزارش معاونت گفتمان سازی مرکز تخصصی تمدئن نوین اسلامی، در دیدار اخیر امام خامنه ای حفظه الله با کارگزاران حج، ایشان از عبارت «حج برائتی» استفاده کردند که در وهله کنونی منطقه و بعد از عملیات غرورآفرین «وعده صادق»، از اهمیت به سزایی برخوردار است. به همین جهت از استاد معظم جناب حجت الاسلام والمسلمین شیروی استاد درس «معارف حدیثی» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی درخواست کردیم تا گوشه ای از ابعاد مهم این سخنرانی را برای ما تبیین کنند که در قالبت کلیپ تصویری تقدیم نگاه پرمهر شما عزیزان می گردد.
حج برائتی، بازدارنده نه بلکه تهاجم است به نظام سلطه
امام خامنه ای حفظه الله اخیرا در دیدار با جمعی از کارگزاران حج، از عبارت «حج برائتی» استفاده نمودند که با توجه به وضعیت کنونی که آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل به دنبال عادی سازی روابط بین کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی بودند، به نوعی نه بازدارنده بلکه یک تهاجم به نظام سلطه و کشور عربستان بود که شما به عنوان کشوری که در آن حج برگزار می شود اولا باید حج برائی را بپذیرید و ثانیا اجرا کنید چون حجی که در آن برائت از مشرکین حال حاضر عالم اتفاق نیفتد، حج واقعی نیست.
شاید شما هم بعد از دیدن این تیتر مثل خودم که اولین بار به ذهنم خطور کرد، تعجب کرده باشید ولی به شما قول میدهم بعد از خواندن این چند خط کوتاه، احتمالا این تیتر رو تایید میکنید.
ما در مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی روزهای دوشنبه برای کلاس «انقلاب های معاصر در جهان» از قم به تهران می رویم تا از محضر دانشمند فرزانه دکتر منوچهر محمدی استفاده کنیم.(این رو تو پرانتز عرض کنم که به علت کهولت سن، جناب استاد توانایی آمدن به قم را ندارند و به همین دلیل ما به تهران می رویم).
این کلاس واسه من بیشتر از اینکه خوندن و نوشتن و گوش دادن اهمیت داشته باشه(هرچند که اینها اهمیت بالایی دارن و باید با بهترین کیفیت حاصل شوند)، شخصیت و روحیه « خدمت گزاری و سربازی انقلاب» استاد کلاس ارزش داره. اینکه استاد کلاس کسی باشه که در کشوری مثل آمریکا درس بخواند ولی شیفته و مرید بزرگترین دشمن آمریکا شود، اینکه سالها برای انقلاب زحمت بکشد ولی به اندازه سر سوزنی طلبکار نباشد، اینکه پس از سالها تدریس و تألیف، خودش را شاگرد و تابع نظرات رهبر بداند، اینکه از پاریس به جای همراهی امام، سربازی امام را با خودش به ایران بیاورد، خصوصیاتی هستند که خیلیها که خود را انقلابی میدانند یا از ابتدا نداشتند یا در گذر سالهای پس از انقلاب آنها را در بازار دنیا به ثمن بخسی فروختند.
به اینجا که رسیدم یاد این جمله سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی افتادم که گفت: «برخی مردمان ،امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را …میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند!! اما امام حاضر را باید فرمان برند!»، و چه عجیب شهید آوینی در همین یک جمله چندین دهه رشته کردنهای مدعیان انقلابیگری را رشته کرد. با همین سنجه است که میتوان به عظمت و بزرگی کاری که استاد محمدی ها توفیق انجام آن را داشتند پی برد، یعنی نه تنها امام گذشته را عاشقند بلکه امام حاضر را نیز تابعند. یادم هست یکبار استاد خاطرهای را از زمان مسئولیتش در یکی از دولت های گذشته اینگونه نقل کردند: «وقتی دیدم جناب رئیس جمهور با فرمان امام خامنهای حفظهالله مخالفت کرده و به نشانه اعتراض قهر کرده و خانه نشین شدند، نامه سرگشادهای به او نوشته و مراتب اعتراض خود را صریحا اعلام کردم، چند روز پس از آنکه نامه به دستشان رسید، مسئولیت را از بنده گرفتند». سرباز راستین ولایت بودن این هزینه ها را هم برای استاد داشته و دارد.
بله دوستان وقتی شما در کلاس، استادی داشته باشید که انقلاب اسلامی و خدمت به انقلاب در تار و پود وجودی او تنیده شده باشد و ولایت پذیری خود را نه با لسان که با جان ثابت کرده باشد و از هزینه دادن در این راه هیچ باکی ندارد، حقا که آن کلاس فقط کلاس درس نیست بلکه یک کارگاه آموزش عَملی «سربازی ولایت» هست. امیدوارم خدای متعال در دفتر تقدیر همه شما از اینچنین اساتیدی قرار بده.
این را هم در آخر مطلب گفته باشم؛ ما بعد از اتمام کلاس مستقیم مسافر بزرگراه تهران قم نیستیم، بلکه از برکت همین کلاس و نفس گرم استاد، بعضی وقتها خدای متعال توفیق میدهد و مهمان بیدارترین و زنده ترین سربازان انقلاب اسلامی «شهدا» میشویم.
مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی با رویکرد «اجتهادی و معرفتی» با تکیه بر «اندیشه و آثار امامین انقلاب اسلامی» در سال تحصیلی 1403 اقدام به پذیرش طلبه در رشته
– معارف انقلاب اسلامی
– تاریخ انقلاب اسلامی
و با اعطای رسمی مدرک «سطح ۳» دارد.
امتیازات تحصیل:
1)محوریت اندیشه و آثار امامین انقلاب اسلامی
2)رویکرد اجتهادی و طرح بین رشته ای علوم اسلامی
3)بهره مندی از اساتید متخصص و مجرب
4)اهتمام بر تقویت عمومی مباحث فقهی و معارفی
5)پشتیبانی از فرصت های مطالعاتی
6)حمایت ویژه از فعالیت های پژوهشی
7)زمینه سازی تدریس در مجموعه های مرتبط
8)اعطای دانشنامه تخصصی رسمی
9)برنامه های علمی و فرهنگی مرتبط برای خانواده ها
شرایط پذیرش سطح 3:
– ارائه مدرک سطح 2
– قبولی در مصاحبه علمی
– تعهد حضور در کلاس و مسائل آموزشی
منابع مصاحبه علمی:
– تفسیر سوره حمد حضرت امام خمینی «5 جلسه سخرانی ایشان»
– مکاسب « بحث ولایت فقیه»
– کتاب دو امام مجاهد
مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی با رویکرد «اجتهادی و معرفتی» با تکیه بر «اندیشه و آثار امامین انقلاب اسلامی» در سال تحصیلی 1403 اقدام به پذیرش طلبه در رشته «تاریخ اسلام» و با اعطای رسمی مدرک «سطح ۲» دارد.
امتیازات تحصیل:
1)محوریت اندیشه و آثار امامین انقلاب اسلامی
2)رویکرد اجتهادی و طرح بین رشته ای علوم اسلامی
3)بهره مندی از اساتید متخصص و مجرب
4)اهتمام بر تقویت عمومی مباحث فقهی و معارفی
5)پشتیبانی از فرصت های مطالعاتی
6)حمایت ویژه از فعالیت های پژوهشی
7)زمینه سازی تدریس در مجموعه های مرتبط
8)اعطای دانشنامه تخصصی رسمی
9)برنامه های علمی و فرهنگی مرتبط برای خانواده ها
امتیازات اختصاصی سطح 2:
1)مشاوره تخصصی تحصیلی
2)آمادگی ورود به درس خارج و اجتهاد
3)مهارت های تدریس و امکان تدریس استادیاری در سطح مقدمات
4)آموزش مهارت های مطالعاتی و پژوهشی (متن خوانی، تند خوانی و روش پژوهش و…)
شرایط پذیرش سطح 2:
– ارائه مدرک سطح 1
– قبولی در مصاحبه علمی
– تعهد حضور در کلاس و مسائل آموزشی
منابع مصاحبه علمی:
– کتاب دو امام مجاهد
– اصول فقه مظفر
– ادبیات عرب( سطح 1)
به گزارش معاونت مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، مسائل پیرامون عملیات وعده صادق ابعاد بسیار بزرگ و پیچیده ای دارد که برای رسیدن به یک فهم درست ناچار هستیم که با یک دید وسیع تری به این واقعه بنگریم. در یادداشت پیش رو که توسط استاد درس «مدیریت تحول» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی به نگارش درآمده، سعی شده با یک نگاه تاریخی و دقیق به تقابل جمهوری اسلامی ایران و رژیم غاصب فلسطین با استناد به آیات شریفه قرآن کریم پرداخته شود و در انتها نیز عملیات وعده صادق را مورد بررسی قرار گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
یهودیان (بنی اسرائیل) از قبل (از وقتی حضرت یوسف را به چاه افکندند و اگر نبود تقدیر الهی، او را میکشتند.) دشمنی خود را با ادیان اصیل الهی از جمله دین حضرت موسی و پیامبران بعدی او با کشتن این پیامبران نشان دادند تا جایی که به خیال خود حضرت عیسی را نیز به قتل رساندند. دین خدا را به انحراف کشاندند و آن را دستمایه اهداف مادیِ دنیوی خود قرار دادند. (قاعدتا آنانی که ایمان راستین داشته و عمل صالح آوردهاند از این بحث مستثنی هستند.)
تعدادی از یهود بر اساس آنچه در کتب خود داشتند به اطراف مدینه هجرت کردند. دلیل این هجرت چه بود؟
آیا برای یاری پیامبر خاتم؟
آیا برای در انحصار گرفتن این دین و ادامه سوء استفاده از ادیان الهی؟
آیا برای قتل آن حضرت و از بین بردن دین؟
به هر حال هر سه احتمال می تواند در گروه مهاجر مصداقهای داشته باشد؛ حوادث بعدی نشان داد که مصادیق احتمال دوم و سوم بیشتر بوده اند و لابد طرفداران احتمال اول مسلمان شده و در ادامه تاریخ در امت مسلمان هضم شده اند.
اما مشمولین احتمال دوم و سوم تا کنون هرگاه توانسته اند مستقیم و علنی و هرگاه نتوانستهاند به طور غیر مستقیم و با نفاق، نفوذ فرهنگی، اقتصادی و امنیتی اهداف خود را دنبال کرده اند.
با پا گرفتن جریان ناپاک صهیونیسم (توسط تئودور هرتسل، 1904-1860)، دشمنی این شیاطین انسی (و در هماهنگی با شیاطین جنی) با ایجاد امپراتوری رسانهای، هنری، علمی و اقتصادی شکل منسجم و جهانی به خود گرفت و نه تنها سعی در تسلط بر ادیان الهی من جمله مسیحیت و اسلام بلکه تلاش برای تسلط بر جهان بشری داشته اند.
بررسی پروتکلهای صهیون این نقشه شوم را به روشنی نشان می دهد.
ایجاد سرزمین یا کشور برای یهود آواره شده در جهان و تشکیل کشوری جعلی با غصب سرزمین فلسطین حتی اگر خدای ناکرده از بحر تا نهر هم محقق شود، گام های اولیه این نقشه شوم دراز مدت این شیاطین است. این ها هنوز کینه تخریب قلعه هایشان در صدر اسلام و فتح قلعه خیبر را در دل دارند و درصدد تسخیر دوباره آنند.
از زمان تشکیل رژیم جعلی و غاصب اسرائیل(بر اساس بیانیه بالفور 1917 و قطعنامه 29 نوامبر 1947مجمع عمومی سازمان ملل) و به ویژه پس از شکست رژیم های عرب در جنگ شش روزه، (سال ۱۹۶۷ میلادی)، با کمک امپراتوری رسانه ای صهیونیسم و غرب، و با تهدید و تطمیع در جبهه عرب (و امت اسلامی) این رژیم را در افکار عمومی جهان، شکست ناپذیر جلوه دادند.
نظام سلطه به رهبری شیطان بزرگ آمریکا که خود تحت سیطره صهیونیسم جهانی است، اسرائیل را به عنوان خط مقدم جبهه خود در نبرد بزرگ آخر الزمانی (آرماگدون) یا جنگ تمدن ها و یا نبرد غرب (آمریکا واروپا) با شرق و … در برابر عرب ها و مسلمانان قرار دادهاند و تا کنون متعهدانه با هزینه صدها میلیارد دلاری آن را پشتیبانی کردهاند. این سرزمین اشغالی را به صورتی پادگانی بزرگ و مدرن درآوردهاند و آخرین فنآوریهای نظامی، اطلاعاتی، کشتار جمعی و … را در آن متمرکز ساخته اند.
همه این اقدامات در زیر چتر گسترده رسانه ای طوری صورت گرفته که افکار عمومی جهان و به ویژه غرب و حتی جوامع عربی و اسلامی، وقایع را آن طور ببینند که آنها میخواهند. عناصر موثر سیاسی، اقتصادی و علمی، تحت تأثیر تحمیق، تطمیع یا تهدید در سکوتی مرگ بار فرو رفتهاند. اندک وجدان های بیدار نیز یا با ترور شخصیت حذف یا بایکوت شدهاند.
بزرگترین قدرت عربی با حکومت شبه انقلابی جمال عبدالناصر یعنی مصر، با کودتای خزنده انور سادات به تسخیر استکبار و صهیونیسم جهانی درآمد و اولین قرارداد صلح به وسیله انور سادات رییس جمهور مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ (۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸) و با میانجیگری ایالات متحده آمریکا در کمپ دیوید (یکی از استراحتگاههای ریاستجمهوری آمریکا) با حضور جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا در کاخ سفید به امضای نهایی رسید.
دیگر کشور جبهه عرب در برابر رژیم اشغالگر جمهوری عربی سوریه بود که با حکومت انقلابی (ملی، سوسیالیستی = بعثی) با اشغالگر صلح نکرده ولی توان بازپس گیری جولان اشغالی را هم نداشته است. لازم به یادآوری است که این کشور با درک ماهیت ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، از ابتدا و به طور کامل از دوستان ما بوده است.
کشورهای سلطنتی عربی، عربستان و اردن، خود در مظان اتهام کمک پنهانی به تشکیل رژیم اشغالگر هستند و در پی عادی سازی روابط.
رژیم اشغالگر، لبنان را حیاط خلوت خود می دانست.
عمان، یمن شمالی، کویت، امارات، قطر و بحرین در این معادله محلی از اعراب نداشتند و به هر حال جزء اذناب بلوک غرب به رهبری آمریکا محسوب می شدهاند.
لیبی، یمن جنوبی و عراق گرچه در جرگه کشورهای سوسیالیستی بلوک شرق (به رهبری شوروی منحله) قرار داشتند ولی توان اقدامی نداشتند و به تبع شوروی به دنبال درگیری با رژیم اشغالگر نبودند.
گروههای مقاومت چریکی فلسطینی با انگیزه های متفاوت ملی، عربی و کمونیستی و شاید اندکی اسلامی، گرچه مجاهدتهایی کردند ولی شاید حد اکثر تأثیرشان این بود که در پیمان کمپ دیوید و سپس سازشکاری مستقیم با رژیم اشغالگر (در پیمانهای اسلو 1 و 2)، اجازه حضور ذلیلانه در باریکه غزه و کرانه باختری رود اردن (تحت عنوان حکومت خودگردان فلسطین) پیدا کردند و رهبرشان یاسر عرفات، به وضع مشکوکی حذف شد.
ظهور حضرت امام آیت الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی (قدس الله نفسه الزکیه) در قرن چهاردهم هجری قمری (قرن بیستم میلادی) و احیای اسلام، صیحه آسمانی بود بر فرق صهیونیسم و این را صهیونیستها پیش از همه و بیش از همه حس کردند و لذا از ابتدای نهضت خمینی، یکی از سرسخت ترین دشمنانش بودهاند. بر این اساس هیچ گونه سازشی بین این دو امکان ندارد و این دشمنی تا نابودی یکی از این دو، ادامه خواهد داشت و روز به روز بر شدت آن افزوده خواهد شد.
صرف نظر از تضاد معرفتی، بنیانی و فکری اسلام ناب محمدی (اسلام انقلابی که امام مطرح فرمود) با یهود (به ویژه صهیونیسم)، درگیری بین نظام اسلامی ایران و رژیم صهیونسیتی اشغالگر قدس از ابتدا به صورت غیر مستقیم و غیر علنی اتفاق افتاده است. البته در تمام موارد درگیریها، این رژیم اشغالگر بوده که متکی به سلطه جهانی شیطان بزرگ، شروع کننده بوده است؛ از اشغال جنوب لبنان گرفته تا حمایت همه جانبه از داعش، از ترورها گرفته تا حمایت رسانه ای از دگر اندیشان و آشوبگران داخلی و…
پاسخ این شرارتها نوعا توسط گروههای مقاومت و گاهی با شیوههای غیر علنی و با کمکهای معنوی، سیاسی و مستشاری و … جمهوری اسلامی ایران، داده شده و منجر به اخراج رژیم اشغالگر از جنوب لبنان و شکست آن در درگیریهای 33 روزه و 11 روزه و نیز حذف داعش، شد.
حمله علنی و رسمی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه (که در عرف و حقوق بین الملل به عنوان بخشی از خاک کشور است.) در نوع خودش اولین بود و ان شاء الله در آینده معلوم خواهد شد که بزرگترین اشتباه آن رژیم بوده است.
پاسخ رسمی و علنی و مستقیم جمهوری اسلامی به این تجاوز، ابعاد وسیع راهبردی، عملیاتی، رهکنشی (تاکتیکی) و فنآورانه (تکنیکی) داشت که به طور مفصل توسط کارشناسان دو جبهه به آن پرداخته شده و همچنان موضوع بحث و بررسی به ویژه در محافل سیاسی و نظامی دو طرف خواهد بود. گرچه ابعادی از این عملیات توسط سپاه اعلام شده ولی قاعدتا همچنان ابعادی وجود دارد که مصلحت نیست در این زمان افشا شود. ولی این رزمایش و تمرین عملی مجاهدین سپاه، ابعاد وسیعی از نقاط ضعف و قوت دشمن و خودی را آشکار کرده که بررسی و تجزیه و تحلیل آنها، راهگشای مسیر مقابله آینده با این شیاطین خواهد بود.
انجام این عملیات اقتدار نظام اسلامی و جبهه حق را در برابر جبهه باطل شیاطین نشان داد. پرداختن به تعداد پرتابهها و تعداد اصابتها، انحراف از اصل ماجرا است. این بحث از طرف دشمن برای این مطرح میشود که شدت شکست و آبروریزی خود را کاهش دهد و اگر از طرف افراد خودی مطرح شود اگر نشانه خیانت نباشد، دلیل بر کم اطلاعی یا تحت تأثیر سیطره تبلیغلتی، عملیات روانی و شناختی دشمن قرار داشتن و خود کم بینی تاریخی است.
مهمترین اثر این عملیات شکستن افسانه شکستناپذیری اسرائیل و حتی استکبار جهانی به سرکردگی امریکا بود. اینها در مستحکمترین پادگان خود نتوانستند یک عملیات بسیار محدود، اعلام شده از قبل، با فرصت زمانی کافی، را خنثی کنند.
افسانه قدرت بازدارندگی رژیم اشغالگر با اتکا به توان اتمی خود و پشتیبانی امریکا، ناتو و قدرتهای ریز و درشت منطقه، درهم کوبیده شد.
همچنین، انجام این عملیات، اراده اقدام مستقیم جمهوری اسلامی ایران را در امتداد صبر راهبردی خود (که مورد تمسخر جاهلان قرار داشت.)، نشان داد. ارادهای که فعلا در هیچ کنشگر منطقهای دیگری وجود ندارد.
این عملیات و در تکمیل عملیات طوفان الاقصی، بیش از این که باعث سوراخ – سوراخ شدن گنبد آهنین دشمن شود، چتر گسترده امپراتوری رسانهای دشمن را (که همه ضعفهای او را میپوشاند و تواناییهای او را بزرگنمایی می کرد و عکس این کار را نسبت به حریفان خود انجام میداد.) به آتش کشید؛ به نحوی که حتی موفق نشدند موج بیداری ملت خودشان را در اثر نفوذ این اخبار، مهار کنند و هرچه بیشتر تلاش در جهت القای اخبار کذب و تحلیلهای منحرف کننده کردند نه تنها کمتر موفق شدند، بلکه این اقدام بیشتر به ضرر خودشان تمام شد. این موج بیداری می تواند و ان شاء الله، گسترش پیاپی و بهمن وار (دومینو وار) پیدا کند و ستونهای این امپراتوری را به لرزه درآورد و یا منهدم کند.
حرف آخر این که این عملیات میتواند آغاز فرایند پایان دادن به این جرثومه فساد در منطقه باشد ولی باید توجه داشت که راه پیچیده و دشواری در پیش است. و مگر این که (ان شاء الله) خداوند چیز دیگری تقدیر کند، درگیریهای نظامی و غیر نظامی بیشتری در راه است؛ باید آمادگی همهجانبه داشته باشیم و از خوشخیالی و غرور (من جمله غرور احساس حقانیت) بپرهیزیم.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز؛ چه زوّار و حجگزاران خوشبخت و سعادتمندی که امسال چشمشان به دیدار کعبهی منوّره و مرقد نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) و ائمّهی بقیع روشن خواهد شد، و چه عوامل برگزارکنندهی این حرکت عظیم کشوری و مردمی. از دستاندرکاران اجرای حج، بنده صمیمانه تشکّر میکنم؛ زحماتشان حقیقتاً ارزشمند است و برگزاری یک حجّ سالمِ باشکوهِ معنوی منطبق با ضوابط مطلوب اسلامی حج، حقیقتاً یک توفیق بزرگی است که بخش مهمّی از آن را شما عوامل اجرای حج بر عهده دارید. خداوند انشاءالله از شما قبول کند و شماها را محفوظ بدارد.
دربارهی حج زیاد صحبت شده است؛ بزرگان، دیگران، فرمودهاند، ما هم مطالبی عرض کردهایم، لکن در حج بیش از اینها حرف هست و بحث هست و نکته هست؛ کمااینکه در یک روایتی هم از امام معصوم (علیه السّلام) همین معنا نقل شده است که راوی به حضرت عرض میکند که ما سالها است از شما راجع به حج میپرسیم، شما همینطور مطالب جدیدی را بیان میکنید، حضرت هم تصدیق میکنند، پاسخ مناسبی میدهند.
آنچه من امروز میخواهم عرض بکنم، این است که حج یک فریضهی چندلایه و چندبُعدی و پُرمضمونی است؛ هم جنبهی معنوی آن، هم جنبهی مادّی آن دارای ابعاد گوناگون است، لکن به نظر این حقیر دو نکته در حج جزو نکات برجستهی حج است که یک نکته مربوط میشود به درون انسان، باطن انسان، روح انسان ــ که تولیدکنندهی علم و معرفت و عزم است ــ یک نکته هم مربوط میشود به زندگی اجتماعی.
آن نکتهای که مربوط به درون انسان و باطن انسان و تربیت انسان و پرورش عزم و ارادهی صحیح در انسان است، عبارت است از مسئلهی «ذکر». در حج، ذکر یک عنصر بسیار مهمّی است. شما نگاه کنید از اوّل تا آخر حج، از احرام و مقدّمات احرام تا انجام عمره، بعد احرام حج، بعد وقوف و بقیّهی اعمال حج، سر تا پا متضمّن ذکر و یاد خدا است. لذا در قرآن کریم در موارد متعدّدی در همین زمینهی حج، امر به ذکر شده است؛ همین آیاتی که تلاوت کردند، و از جملهی این آیات: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُرُوا اللَّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام»،(۲) «وَ اذکُرُوا اللَّهَ فی اَیّامٍ مَعدودات»،(۳) «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَذِکرِکُم آباءَکُم»،(۴) «فَاذکُرُوا اسمَ اللَّهِ عَلَیها صَوَافّ»؛(۵) همهاش ذکر؛ سر تا پا؛ چه در طواف، چه در سعی، چه در نماز طواف، چه در وقوف عرفات، چه در مشعر، چه در اعمال منیٰ. سر تا پای حج ذکر است، توجّه به خدا است. این ذکر، منشأ زندگی است؛ مهمّش این است. وقتی ما یاد خدا در دلمان بود و خشیت الهی بر اثر یاد خدا بر دل ما سایه افکند، این در حرکت زندگی ما، در ارادهی ما، در عزم ما، در تصمیمگیریهای بزرگ ما اثر خواهد گذاشت. ملّتی که احتیاج دارد به کارهای اساسی و بزرگ، آحادش باید با ذکر خدا مأنوس باشند.
ما گاهی سفارش میکنیم به حجّاج محترم و عزیزمان که در مکّه و مدینه به فکر آن چیزی باشید که جز در آن سرزمین گیر آدم نمیآید، نه به فکر آن چیزهایی که در همهجا هست؛ بازار همهجا هست، جنس و چیزهای چشمنواز و چشمگیر همهجا هست؛ آن [چیزی] که همهجا نیست کعبه است، مسجدالحرام است، طواف است، زیارت قبر مطهّر پیغمبر است؛ این است که فقط آنجا است؛ این چند روزی که آنجا هستید، این را دریابید؛ قدر این را بدانید. این تأکید ما به خاطر همین است که اگر ما متذکّر باشیم، یاد خدا باشیم، «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُم تُفلِحون»،(۶) دنبالِ ذکر، «فلاح» است. فلاح فقط رستگاری معنوی و روحی نیست؛ فلاح یعنی موفّقیّت، یعنی نجاح، یعنی در همهی کارها به هدف و مقصد دست یافتن؛ اینها ناشی از ذکر است؛ این یک عنصر اساسی حج، که مربوط به درون انسان است امّا سازندهی زندگی انسان است.
امّا آنچه مربوط به محیط اجتماعی است، مسئلهی «وحدت» است، مسئلهی یکپارچگی است، مسئلهی یکی دیدن است، مسئلهی ارتباط با آحاد مسلمان است؛ این مسئلهی خیلی مهمّی است در حج. مکرّر ما عرض کردهایم که خدای متعال به وسیلهی حضرت ابراهیم (علیه السّلام) نهفقط یک عدّهی خاصّی را، آحاد مردم را [به حج دعوت کرد]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ؛(۷) [میفرماید] ناس را، همهی مردم را، همهی آحاد بشر را دعوت کن برای حج. دعوت الهیِ همهی آحاد مردم در یک چند روز معیّن، در یک جای مشخّص، هر سال، معنایش چیست؟ معنایش این است که ارادهی الهی ــ ارادهی تشریعی الهی ــ بر این قرار گرفته است که آحاد مسلمانها به هم نزدیک بشوند، همدیگر را بشناسند، با هم همفکری کنند، با هم تصمیم بگیرند؛ خلأ بزرگِ امروزِ ما این است: «با هم تصمیم بگیرند». یک جا جمع بشوند که این جمع شدن یک خروجیِ مطلوبی برای عالم اسلام داشته باشد، بلکه برای بشریّت داشته باشد؛ ما دنبال این هستیم. البتّه مقدّمهاش تفاهم است، از ملّیّتها عبور کردن، از تفرّقهای مذهبی و فرقهای عبور کردن. مذاهب مختلفی در اسلام هستند که اینها در کنار هم، همه یک جور، همه با یک لباس، همه با یک حرکت، همه در یک نقطه [در حج گرد میآیند]؛ این اجتماع الهی است، این اجتماع اسلامی است، این، آن جنبهی بارز و روشن سیاسی حج است. این دو نکته در حج وجود دارد: هم نکتهی «ذکر»، هم نکتهی «اتّحاد و وحدت اسلامی». حالا البتّه در قرآن، در کلمات رسول مکرّم اسلام و بزرگان اسلام مسئلهی عدم تفرّق، مخصوص حج نیست؛ «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»(۸) و آیات متعدّد قرآن، از تفرّق و دشمنی با یکدیگر و مانند اینها نهی میکند مسلمانها را. خب، حالا این دو نقطهی برجستهی حج.
من اشاره کنم به اینکه در صحبت از حج باید نام مبارک جناب ابراهیم (علیه الصّلاة و السّلام) حتماً فراموش نشود. در قرآن درسهای زیادی از ناحیهی حضرت ابراهیم به ما داده شده که قرآن اینها را نقل میکند. یکیاش همین دعوت به حج است که «اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ»؛ و دستور به مردم که «وَ اتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبراهیمَ مُصَلًّى»؛(۹) جایی که او ایستاده، آنجا نماز بخوانید، آنجا را محلّ نماز قرار بدهید. یا «عَهِدنا اِلىٰ اِبراهیمَ وَ اِسماعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجود».(۱۰) از این تطهیری که [به آن] مأمور شدند، انسان احساس میکند که قبل از حضرت ابراهیم یک مشکلاتی در این محل وجود داشته است که این بزرگوار علاوه بر اینکه قواعد(۱۱) بیت و پایههای خانه را بالا میبردند، تطهیر هم میکردند از آن خبائثی که حالا خیلی در تاریخ و در روایات ما روشن و دقیق نیست که چه بوده. بر همین اساس بنده عرض میکنم امسال حجّ ما، «حجّ برائت» است، بنا بر تعالیمی که جناب ابراهیم به ما داده. البتّه از اوایل انقلاب برائت وجود داشته؛ از اوّل انقلاب در حج، برائت وجود داشته است، جاری شده است، باید هم بماند و باشد؛ لکن بالخصوص حجّ امسال، حجّ برائت است.
این حوادثی که حالا در غزّه پیش میآید و این حادثهی عجیب و عظیم، این آشکار شدن چهرهی خونآشام یک مجموعهی برخاستهی از تمدّن غربی، اینها چیزهایی است که توجّه به آن، مخصوص امروز و این روزها نیست؛ این در تاریخ خواهد ماند. آنچه امروز در غزّه و فلسطین دارد اتّفاق میافتد، این حملات وحشیانه و سگ هار صهیونیست و عناصر خونآشام صهیونیست از یک طرف، آن مظلومیّت و در عین حال مقاومت مردم مسلمان غزّه از یک طرف، هر کدام یک نشانهی عظیمی است در تاریخ، یک شاخصی است در تاریخ، که اینها میمانَد. اینها شاخصهای مهمّی است که راه را به آیندهی بشریّت نشان خواهد داد. ملاحظه میکنید که همین امروز، بازتاب این حادثه در جوامع غیرمسلمان، یک حادثهی شگفتانگیز و بیسابقه است. این اتّفاقی که الان در دانشگاههای آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر میافتد،(۱۲) اصلاً سابقه که ندارد هیچ، اگر کسی ادّعا میکرد که ممکن است یک روز چنین چیزی پیش بیاید، هیچکس باور نمیکرد؛ کسی حدس نمیزد که چنین اتّفاقی بیفتد! این نشاندهندهی آن است که اینها شاخص است.
خب، وظیفهی ما چیست؟ از حضرت ابراهیم یاد بگیریم. شما ملاحظه کنید، حضرت ابراهیم (علیه السّلام) جزو پیغمبرهای دلرحم است. پیغمبرها از لحاظ خصوصیّات اخلاقی همه یک جور نبودند. حضرت ابراهیم خیلی دلرحم [بوده]؛ مثلاً وقتی ملائکه میخواهند بروند دیار لوط را عذاب کنند، حضرت ابراهیم با اینها بحث میکند که اگر میشود مثلاً به آنها رحم کنید. یُجادِلُنا فی قَومِ لوط؛(۱۳) یعنی پیش ملائکهی الهی میخواهد وساطت کند، شفاعت کند که به آنها رحم کنید؛ یعنی یک چنین موجودی است ــ در بعضی از پیغمبرانِ دیگر اوضاع یک جور دیگر است؛ حالا حضرت ابراهیم را میخواهم عرض بکنم ــ یا در این آیهی شریفهی سورهی ابراهیم [میفرماید]: فَمَن تَبِعَنی فَاِنَّهُ مِنّی وَ مَن عَصانی فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛(۱۴) آنهایی که از من پیروی میکنند که خیلی خب پیروی میکنند، پیروان من هستند؛ [امّا] نمیگوید پروردگارا! آنهایی را هم که حرف من را گوش نمیکنند، اصلاحشان کن یا هدایتشان کن یا عذابشان کن؛ میگوید: فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛ از آنها هم بگذر، به آنها هم بخشش کن؛ یک چنین دل رحیم و رئوفی دارد. در مورد غیرمسلمانهایی که با اسلام سرِ ستیزهگری ندارند، در سورهی ممتحنه، بعد از آنچه از حضرت ابراهیم نقل میشود، این آیات است که آن هم معلوم میشود مربوط به حضرت ابراهیم است: لا یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین.(۱۵) یعنی اگر همدین شما هم نیست امّا با شما ستیزهگری ندارد، نسبت به او با عدالت برخورد کنید، با انصاف برخورد کنید، به او نیکی کنید؛ یعنی با غیرمسلمانی که با شما ستیزهگری ندارد، کاری به کار شما ندارد، شما را اذیّت نمیکند.
یعنی ابراهیم یک چنین شخصیّتی است؛ با عاصی آنجور، با غیرمسلمان اینجور. [امّا] ببینید همین ابراهیم نسبت به یک جماعت دیگری چه جوری برخورد میکند: قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَآؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاءُ اَبَداً حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَه؛(۱۶) ببینید، با یک جماعتی ــ جماعت دشمن ستیزهگر ــ اینجوری برخورد میکند! همان ابراهیمِ رحیم و رئوف و ودود که برای قوم لوط شفاعت میکند، برای عاصیها طلب مغفرت میکند و معتقد است به کفّاری که ستیزهگری ندارند باید نیکی کرد، همین ابراهیم در یک جا هم اینجور محکم میایستد و اظهار برائت میکند: اِنّا بُرَآءُ مِنکُم؛ ما برائت داریم از شما، وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء؛ بین ما و شما دشمنیِ آشکاری است، ما صریحاً با شما دشمنیم و دشمنی میکنیم. اینها چه کسانی هستند؟ آن کسانیاند که ستیزهگری میکنند. آنوقت، در همین آیهی سورهی ممتحنه، دنبالهی آن آیهای که قبلاً خواندم ــ که این هم باز مربوط میشود به فضای ذهنی حضرت ابراهیم ــ میفرماید: اِنَّما یَنهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم؛(۱۷) با آن کسانی که شما را به قتل میرسانند، با شما میجنگند، شما را از خانه و دیارتان بیرون میکنند یا کمک میکنند به کسانی که شما را از خانه و دیار بیرون کردند، حق ندارید ارتباط برقرار کنید و دست دوستی به اینها بدهید؛ حق ندارید! یعنی باید بینتان دشمنی باشد؛ همان [چیزی] که ابراهیم فرمود: بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء.
خب امروز در دنیا کیست که با مسلمانها دشمنی میکند، ستیزهگری میکند، آنها را میکشد ــ زنشان را، مردشان را، فرزندشان را ــ و آنها را از خانه و دیارشان بیرون میکند؟ چه کسی است؟ دشمن صهیونیست روشنتر از این در قرآن توصیف بشود؟ فقط هم دشمن صهیونیست نیست: وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم؛ کسانی که کمک میکنند به او. چه کسی کمک میکند؟ اگر کمک آمریکا نبود، رژیم صهیونیستی قدرت داشت و جرئت داشت که اینجور وحشیانه با مردم مسلمان، با زن و مرد، با کودک، در آن محیطِ محدود اینجور رفتار بکند؟ نمیشود با این دشمن با روی خوش برخورد کرد؛ نمیشود با آنها با ملایمت رفتار کرد؛ چه آن که مباشر قتل است، چه آن که معاون قتل و پشتیبان قتل است، چه آن که خانه را ویران میکند، چه آن که از ویرانکنندهی خانه پشتیبانی میکند: وَمَن یَتَوَلَّهُم فَاُولٰئِکَ هُمُ الظّالِمون؛(۱۸) اگر کسی با اینها دست دوستی داد، ستمگر است، ظالم است؛ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمین.(۱۹) نصّ قرآن، آیات قرآن اینها است. پس امسال برائت از همیشه بارزتر است. حجّ امسال، حجّ برائت است.
بایستی حجّاج مؤمن ــ چه ایرانی و چه غیرایرانی؛ از هر جا که هستند ــ بتوانند این منطق قرآنی را به همهی دنیای اسلام منتقل کنند. امروز فلسطین به این احتیاج دارد؛ به پشتیبانی دنیای اسلام احتیاج دارد. بله، جمهوری اسلامی منتظر این و آن نماند و نمیمانَد، لکن اگر چنانچه دستهای قویّ ملّتهای مسلمان و دولتهای مسلمان از اطراف بیایند و همراهی بکنند، تأثیرش خیلی بیشتر میشود؛ دیگر این حالت رقّتبار مردم فلسطین اینجور ادامه پیدا نمیکند؛ این وظیفه است.(۲۰) (شما که آمادهاید، خدا کاری کند دنیای اسلام آماده بشود؛ انشاءالله.)
راجع به وضع حجّاج محترم هم از زحماتی که چه بعثه، چه سازمان ــ هر کدام در نقش خودشان ــ و چه بقیّهی دستگاههای مربوط به سلامت و امنیّت و رفت و آمد و حمل و نقل و بقیّهی مسائل حجّاج [میکشند و] تلاش میکنند، ما تشکّر میکنیم؛ و تأکید میکنیم که برای آسایش حجّاج ایرانی و انجام یک حجّ مبرور و مقبول، هر چه میتوانند برنامهریزی کنند؛ این برنامهریزی لازم دارد. خب بحمدالله کارهای خوبی انجام گرفته و انجام میگیرد لکن برای اینکه این فاصلهی بین کاری که ما امروز میکنیم و کاری که انتظار داریم بتوانیم انجام بدهیم پُر بشود، باید انشاءالله برنامهریزی کنیم، خدای متعال هم انشاءالله به شما کمک خواهد کرد. از خداوند، تفضّلاتش را، رحمتش را، مغفرتش را برای امام بزرگوارمان، برای شهدایمان، برای گذشتگانمان مسئلت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدعبدالفتّاح نوّاب (نماینده ی ولیّفقیه در امور حج و سرپرست حجّاج ایرانی) و آقای سیّدعباس حسینی (رئیس سازمان حج و زیارت) مطالبی بیان کردند.
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۹۸؛ «… پس چون از عرفات کوچ نمودید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید …»
(۳ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۳؛ «و خدا را در روزهایی معیّن یاد کنید …»
(۴ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۰؛ «… همان گونه که پدران خود را به یاد میآورید، با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید …»
(۵ سورهی حج، بخشی از آیهی ۳۶؛ «… پس نام خدا را بر آنها در حالی که بر پای ایستادهاند ببرید …»
(۶ سورهی انفال، بخشی از آیهی ۴۵. و سورهی جمعه، بخشی از آیهی ۱۰
(۷ سورهی حج، بخشی از آیهی ۲۷؛ «و در میان مردم براى [اداء] حج بانگ برآور …»
(۸ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید …»
(۹ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «… در مقام ابراهیم، نمازگاهى براى خود اختیار کنید …»
(۱۰ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «… و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.»
(۱۶ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۴؛ «قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با او هستند سرمشقى نیکو است؛ آنگاه که به قوم خود گفتند: “ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستید بیزاریم؛ به شما کفر مىورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینهی همیشگى پدیدار شده، تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.” …»
به گزارش معاونت مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، با گذشت چندین هفته از عملیات غرورآفرین «وعده صادق» هنوز مختصات و ویژگیهای این عملیات، آنگونه که باید تبیین نشده و اذهان عمومی جهانی عظمت و بزرگی آن را درک نکرده. یادداشت پیش رو که توسط دکتر محمد حسین طاهری استاد درس «تاریخ تحلیلی پهلوی» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی نگاشته شده، تلاشی در همین راستا میباشد که در ادامه تقدیم نگاه پرمهر شما عزیزان می گردد.
مقدمه
اصول نظام محاسباتی حاکم بر فرآیند تولد و تکامل جبههی مقاومت، در شیوهی پاسخگویی جمهوری اسلامی ایران به تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی و حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق، رد پای روشنی داشت. از آوردگاههایی اینچنینی میتوان برای صورتبندی و آشکارسازی این منطق بهره گرفت و راستای تاثیرگذاری این نظام محاسباتی بر شکلگیری نظم جدید جهانی را دریافت. «ایستادن در نقطههای غیرقابلانکار قدرتآفرین»، «تغییرِ منطقِ موازنهی تکنولوژیهای هراسآفرین» و «بهرهگیری از قدرت بهت خبری» را سه مولفهی برجسته در این نظام محاسباتی میتوان شمرد که بازتاب آنها در عملیات وعدهی صادق قابل مشاهده بوده است.
الف. ایستادن در نقطههای غیرقابلانکارِ قدرتآفرین
منطق هزینه و فایدهی عملیات وعدهی صادق بهعنوان یک اقدام نظامی، از یک نظام محاسباتی دیرپاتر و موسعتر بهره گرفته است. این منطق مشخصکنندهی «روشِ» انتخابِ نقطههایی برای حضور موثر و تعیینکنندهی ما در منطقهی غرب آسیا بوده است، بهنحوی که هرگونه عکسالعمل نسبت به این حضور و تاثیر، زایندهی قدرت انکارناپذیر برای جبههی مقاومت و قلب تپندهی آن، یعنی جمهوری اسلامی ایران باشد. بهنظر میرسد که تهدید مناطق امن ژئوپلیتیک استعمار و ایجاد پایگاههای مقاومت در آن مکانها، از مهمترین مشخصههای این نقطهیابی است.
مدیترانه و سواحل فنیقیه، زادگاه استعمار باستان است. نخستین کشتیهای ماجراجو استعمار از سواحل این منطقه به راه افتادند و با لنگرانداختن در سواحل شمالی و جنوبی مدیترانه، نخستین حکومتهای چپاولگر -مثل کارتاژ- را تاسیس کردند. در دورهی مدرن، استعمار با حفر کانال سوئز نسخهی جدیدی از استعمارگری را پیریزی کرده، تا امروز پیش برده و رژیم صهیونیستی را نگهبان آن قرار داده است. حضور موثر در این گلوگاهها برای تغییر معماری ژئوپلیتیک استعمار یکی از الزامات براندازی این رویکرد غیرانسانی است.
در این راستا، جمهوری اسلامی ایران نهتنها هیچگاه حضور مستشاری خود در شامات و فلسطین را انکار نکرده، بلکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دههی گذشته به آمادگی این جبهه برای تجهیز کرانهی باختری نیز آشکارا تصریح فرمودند.[1] حضور موثر و تعیینکننده در متن کانونهای جغرافیاییِ مظلومیتِ آشکار و کنشی در جهتِ تغییرِ قطعیِ معادلات قدرت در آن نقطه، بیشک تابع روشی محاسبهشده و سنجیده برای مواجههی عمیق با نظام سلطهی جهانی است. طبعا این منطق، مهمتر از اقدام میدانی است؛ چراکه همواره قدرت زایش و تکرار در بطن آن، حاضر و مستتر است. حمله به مرکزی که مستشاران جمهوری اسلامی ایران در آنجا حضور داشتند، به گمان کاستن و مهار استقامت مثالزدنی مردم غزه، که عملا بقای رژیم صهیونیستی را تهدید کرده است، اقدامی بود که این رژیم، خواه از این اقدام چشمپوشی میکرد و خواه این رفتار غیرحقوقی را مرتکب میشد، نتیجهی آن به واضحترشدن چهرهی ددمنشانهی رژیم ازیکسو، و افزونترشدن قدرت جبههی مقاومت ازسویدیگر انجامید. تداوم کمکهای مستشاری، بهنحوی به زوال این رژیم سرعت میبخشید؛ اینک نیز حمله به این کانون، بهنحو دیگری زوال وکیل استعمار در غرب آسیا و گسترش نفرت جهانی نسبت به صهیونیزم را شتاب میدهد. با وجود این منطق محاسبهی زیان و فایده، امکان تکرار چنین حضورهایی هر لحظه وجود دارد. این منطق از نظام محاسباتی تعامل میدان و دیپلماسی در جمهوری اسلامی خبر میدهد.
ب. تغییرِ منطقِ موازنهی تکنولوژیهای هراسآفرین
انقلاب صنعتی، شمشیر دولبهی مدرنیته برای ساخت جهان مدرن بوده است. از همان ابتدا که با اختراع موتور بخار، صنعت در خدمت استعمار و بهسلطهدرآوردن ملتهای اقصی نقاط جهان قرار گرفت، پس از جنگ جهانی دوم و رونمایی از قدرت هستهای، تکنولوژیهای هراسآفرین در خدمت حفظ هژمونی نظام سلطه قرار داشتهاند. تغییر معادلهی رعبی که از این تکنولوژیها تغذیه میکنند، بخش مهمی از نظام محاسباتی جبههی مقاومت برای پنجهدرانداختن با نظام سلطه است. عملیات وعدهی صادق، سومین اقدام عملی نظام جمهوری اسلامی ایران علیه کشورهایی بود که مجهز به بمب اتمی هستند.
در ادبیات روابط بینالملل و مطالعات امنیت، معمولا از «بمب اتم» بهعنوان «سلاحی برای استفادهنشدن» یاد میکنند. بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقدند که برای افزایش بازدارندگی، کشورهای در معرض تهدید باید به این سلاح مجهز شوند. نکتهی مهم این است که تجهیزشدن به این سلاح، بهمعنای تبعیت از منطق قدرت در نظام سلطه و بهرسمیتشناختن آن است. آنچه امکان شکلگیری هندسهی جدیدی از نظم در محیط بینالملل را نوید میدهد، ظهور منطقی جدید برای موازنهی صلح-تهدید است. تغییر در «روش» حاکم بر موازنهی تکنولوژیهای نظامی و اصول مسلّم دیپلماسی و امنیت، یکی از نشانههای امکان ترسیم هندسهی جدید نظام بینالملل است. اینکه بازیگری بتواند بدون افتادن در الزامات منطق رایج بازدارندگی، از ابزار و مولفههای دیگری برای این مراد بهره بگیرد، نشانهی صدق این سخن است که «خطّ اساسی سوّم و یکی از خطوط اصلی نظم جدید، گسترش منطق مقاومت خواهد بود. فکر مقاومت و جبههی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است».[2]
ظهور این قدرتِ برخاسته از تکنولوژیهای نظامی از آستین سازمان رزم جمهوری اسلامی ایران، تصور قدرت منطقهای و جهانی ایران پس از عهدنامهی ترکمنچای را بهنحو اغماضناپذیری تغییر داد. ما کشوری بودیم که مدرنیته را در وسط جنگ با روسها شناختیم؛ تکنولوژی نظامی همیشه برای ما نشانهی عقبماندگی بود. اما امروز ایران تنها کشوری در جهان است که با تکنولوژی نظامی خود، به تهدیدات و تجاوزات سه کشور دارای تکنولوژی هستهای، با تکنولوژی ناهمتراز دیگر ضمن رعایت اصول اخلاقی و انسانی در متن جنگ، پاسخ بازدارنده داده است. طبعا منطق این تغییر، مهمتر از مصادیق آن است و میتواند در نمودها و عرصههای دیگر نیز تکرار شود و شیوهی انسانیتری را برای تقسیمبندی جهان حاکم گرداند.
ج. بهرهگیری از قدرت بُهت خبری
پیشبینی نویسنده از نحوهی عکسالعمل جمهوری اسلامی نسبت به حمله به کنسولگری کشورمان در سوریه -با توجه به تصوّر اجمالیام از نظام محاسباتی مورد بحث- این بود که پاسخ ایران در «روزِ روشن» انجام خواهد شد. استدلالم این بود که این منطق نو باید بر همگان عیان بوده و روا پنداشته شود. اما آنچه در عمل رخ داد، آغاز در ساعات منتهی به بامداد بود. اگرچه این پیشبینی اشتباه بود، اما در منطق آن تغییری رخ نداد؛ زیرا ماجرا و نحوهی بازنمایی خبری آن بهنحوی پیش رفت که گویا پاسخ ایران در «صبح روشن» انجام گرفته است. بهعبارتدیگر، کلّ اقدام، از لحظهی پرتاب تا اصابت که چندین ساعت بهطول انجامید، با گزارشهای زنده و لحظهبهلحظهی شبکههای خبری و تحلیلهای پیوستی پوشش داده شد.
با توجه به شواهد و قرائن، بهنظر میرسد که مهندسان خبری این اقدام، مخاطبان بیدار در قارهی امریکا را نخستین هدف خود قرار داده بود. کل عملیات از لحظههای آغازیناش، برخلا اصل غافلگیری و پنهانکاری نظامی، با پوشش خبری لحظهبهلحظهی شبکهی خبر همراه بود. توجه به پیوستهای خبری در عملیات طوفانالاقصی نیز این مولفه را تایید میکند. ساکنان قاره امریکا در حالی روز تازهی خود را آغاز میکردند که ماجرای پرتاب پهبادها و موشکها از خاک ایران بهسوی رژیم اشغالگر، بهعنوان نخستین خبر زنده و در حال انجام در کلیه شبکههای خبریشان بازتاب پیدا میکرد. حتی ردّ پای ایجاد تعلیق و تردید به ابعاد خبر را میشد در دستور زبان نخستین بیانیهی نیروهای مسلح (زمان فعل پرتاب و اصابت ) احساس کرد.
نکتهی آخر و تذکر
نخستین طلیعهی عملیات وعدهی صادق را میتوان خطبهی آیتالله خامنهای در عید سعید فطر دانست. با توجه به این مطلب، تذکر معظمله و تاکید ایشان بر مسالهی «وحدت» نیز بیارتباط با مولفههای یادشده نبوده است. بنابر منطق حاکم بر نظام محاسباتیای که به گمانهزنی نسبت به برخی از ابعاد آن پرداختیم، نقطهی آسیبپذیر جمهوری اسلامی ایران و جبههی مقاومت، به مقولهی «وحدت درونی» برمیگردد. همهی دستاوردهای این اقدام حیرتآور میتواند تحتالشعاع اختلافاتی قرار بگیرد که ظرفیت اختلال در «وحدت ملی» و «وحدت راهبردی جبههی مقاومت» را داشته باشند.
به گزارش معاونت گفتمان سازی مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین ادبی استاد درس «قیام و انقلاب در قرآن و سنت» این مرکز در انتهای درس خود، گوشه ای کوچک از مقامات علمی و عملی شهید مطهری ره را بیان کردند که در ادامه تقدیم نگاه پرمهر شما می گردد.
باید دید منظور ازحضور علما در حوزه، حضور فیزیکی است یا اثرات علمی و عملی که علما در حوزه و اجتماع دارند، تا از این طریق امکان دستیابی به معنای حققی حضور دست یافت. بعضی از افراد هستند که در داخل حوزه هستند ولی خدمتی برای حوزه انجام نمی دهد؛ شاگرد تربیت نمی کند، رفع شبهه نمی کند، نه در حوزه نظری اثری از خود به جا نمی گذارند و نه در حوزه عملی نقشی ایفا می کنند! در واقع بودن اینگونه افراد همانند نبودن است.
در مقابل افرادی را داریم همانند شهید آیت الله مطهری ره که به ظاهر حضور فیزیکی در حوزه ندارد ولی نبودن فیزیکی ایشان عین بودن است؛ چون ید طولایی در رفع شبهات روز جامعه داشت، از فقرا دستگیری به عمل میآورد و هرکس که ایشان را میدید مشتاق تحصیل در حوزه میشد. در واقع ایشان بیرون بودنشان از حوزه، عین حضورشان در حوزه بود، کما اینکه افرادی که حضور فیزیکی در حوزه داشتند ولی در اصل خارج از حوزه بودند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز معلم در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، تکریم و تشکر از معلم را وظیفه فرد فرد ملت خواندند و با اشاره به اینکه آموزشوپرورش از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری با هیچ دستگاه دیگری قابل مقایسه نیست، افزودند: هویتسازی نسل نوجوان و جوان و ایجاد شوق و امید در او، تحول مستمر، توانمندسازی مادی و غیرمادی معلمین، حمایت از مراکز تربیت معلم، تقویت معاونت پرورشی و الگوسازی در جامعه معلمین، مهمترین سرفصلهای کاری آموزشوپرورش است.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین گسترش تظاهرات حمایت از ملت فلسطین در آمریکا و کشورهای دیگر را نشانه استمرار اولویت مسئله غزه در افکار عمومی جهان خواندند و تأکید کردند: جنایات رژیم صهیونیستی و همدستی آمریکا با او، حقانیت مواضع نظام و ملت ایران را در نفی رژیم اشغالگر و بدبینی به آمریکا اثبات کرد و همه بدانند هیچ راه حلی برای حل مسئله فلسطین جز بازگشت این سرزمین به صاحبان مسلمان، یهودی و مسیحی آن وجود ندارد و روابط با رژیم صهیونیستی و عادیسازی، مشکلی را حل نخواهد کرد.
ایشان با تبریک روز معلم به جامعه عزیز معلمان به عنوان پرورشدهندگان فضیلت و سازندگان آینده کشور، گفتند: توجه و احترام همگانی به معلمان، باعث ایجاد جاذبه بیشتر برای این شغل شریف، ارتقای سطح جامعه معلمین و در نتیجه، ارتقای کشور میشود و لازم است رسانهها و صاحبان تریبونهای عمومی در زمینه تبیین جایگاه معلم و ضرورت تمجید از او، فعال شوند.
رهبر انقلاب علت متفاوت بودن اهمیت آموزشوپرورش با دیگر دستگاهها را تربیت منابع انسانی برشمردند و گفتند: همه دستگاهها بکارگیرنده نیروی انسانی هستند اما آموزشوپرورش، پرورشدهنده منابع انسانی است.
حضرت آیتالله خامنهای معلمان فعال را هویتسازان نسل نوجوان و جوانان دانستند و گفتند: هر حرف و رفتار و موضعگیری و حتی اشاره معلم در شخصیتسازی نسل نو تأثیر دارد.
ایشان وجود نیروی انسانی خوب را غیرقابل مقایسه با منابع و سرمایههای طبیعی خواندند و گفتند: پیشرفت، امنیت، سلامت، علم و تحقق همه ارزشهای انسانی و اسلامی در کشور در گرو وجود نیروی انسانی مناسب است که این کار عظیم برعهده آموزشوپرورش است.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان وزیر آموزشوپرورش در این دیدار را خوب ارزیابی کردند و افزودند: بحمدالله برخی نکاتی که در سالهای گذشته بیان کردهایم در مسیر اجرا قرار گرفته است.
رهبر انقلاب در تبیین سرفصلهای مهم آموزشوپرورش، اجرای سند تحول را مهمترین خواندند و گفتند: از انفعال و کمتوجهی به این سند در سالهای گذشته، ضرر کردیم اما بازنگریِ در حال نهایی شدن این سند و تدوین نقشهراه اجرایی آن خبر خوبی است که ترمیم سند تحول با استفاده از نخبگان داخل و خارج آموزشوپرورش، باید مستمر ادامه یابد.
«توانمندسازی»، سرفصل دومی بود که حضرت آیتالله خامنهای در باب وظایف آموزشوپرورش مطرح کردند.
ایشان گفتند: توانمندسازی معیشتی و مادی معلمان همیشه مورد تأکید بوده و اکنون نیز هرچه ممکن است باید در این زمینه تلاش شود.
رهبر انقلاب افزودند: توانمندسازی اما محور دیگری هم دارد و آن قوامیافتگی کار «معلمی» است؛ یعنی معلم از نیروی معنوی و عشقی که در وجود هر انسانی به تعلیم و تربیت وجود دارد، استفاده کند و با بهرهمندی از ملزومات، نیازها و تجربیات، شغل پرمرتبت معلم را قوام و استواری و استحکام دهد.
ایشان در همین بحث، نیت، روحیه، انگیزه و درک حقیقی از «معلمی» را لازمه پرورش نسل نو دانستند و افزودند: معلمی صرفاً با کلاس و تدریس محقق نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین تقویت مراکز تربیت معلم را لازمه دستیابی جامعه معلمین به سطح تراز خواندند و افزودند: دانشگاه فرهنگیان و دیگر مراکز تربیت معلم باید کاملاً تقویت شوند.
سرفصل سومی که رهبرانقلاب به تبیین پرداختند، اهمیت و لزوم تقویت معاونت پرورشی بود. ایشان گفتند: در برههای عدهای میگفتند معاونت پرورشی لازم نیست و خود معلم در کنار تعلیم وظیفه پرورش را هم انجام میدهد؛ البته این حرف درست است اما صرف توجه معلم به مسائل پرورشی کافی نیست و باید مجموعهای، متولی این مسئله بسیار مهم باشد.
حضرت آیتالله خامنهای، جلوگیری از ایجاد و شیوع آسیبهای اجتماعی را جزو توقعات از جوانان خواندند و گفتند: مقدمه و شرط تحقق این مهم آن است که در خود مدارس آسیبهای اجتماعی وجود نداشته باشد که این جزو وظایف معاونت پرورشی است.
تبیین صحیح مسائل بنیادی کشور و نظام برای نوجوانان و جوانان، وظیفه دیگر معاونت پرورشی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: اگر میلیونها جوان و نوجوان، مصالح بنیادی و مسائل اساسی کشور را بشناسند، از جبهه دوست و دشمن آگاه باشند و در مقابل اهداف دشمنان ملت واکسینه شوند، سرمایهگذاری عظیم رسانهای و سیاسی دشمنان نتیجهای نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: دانشآموزان، جوانان و نوجوانان باید از منطق و عقلانیت سیاستها و رفتار نظام باخبر باشند و بدانند پشت شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیلِ» ملت چه منطقی نهفته است و چرا ایران حاضر به ایجاد روابط با برخی کشورها و دولتها نیست.
رهبر انقلاب در سرفصلی دیگر با تأکید بر اهمیت ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش، تغییرات کوتاهمدت مدیریتی را موجب به ثمر نرسیدن کارهای اساسی دانستند و گفتند: بنده در مدیریتهای سطح بالا تا متوسط تأکید بر ثبات دارم تا بتوان برنامهها و کارهای مهم را دنبال کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به وجود الگوهایی برای اقشار در صنوف مختلف جامعه، الگوسازی و معرفی نمونههای برتر معلمان را ضروری و شوقآفرین خواندند و افزودند: آموزش و پرورش باید الگوهای موفقی همچون معلمی که خوب تدریس میکند یا سالهای طولانی از عمر خود را صرف تدریس کرده است، یا رنج رفت و آمد به مناطق دشوار برای تدریس به دانشآموزان را به جان خریده است، شناسایی، و این معلمان را به عنوان قهرمانان تعلیم و تربیت معرفی کند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان و در بیان انتظارات از جامعه معلمان، معلم را نه فقط آموزنده علم بلکه پرورنده هویت دانشآموز خواندند و گفتند: معلم میتواند تواناییهای بالقوه و استعدادهای دانشآموز را همچون استخراج طلا و نقره از معدن، کشف و بالفعل کند؛ بنابراین معلم باید در کنار علمآموزی، انگیزه، همت، اعتماد به نفس و شوق به درس و کار هم به دانشآموز بدهد تا ظرفیتهای درونی او شکوفا شود.
«دادن نگاه ملی به دانشآموز» انتظار دیگری بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: نگاه ملی یعنی دانشآموز بداند که تحصیل و کلاس درس قطعهای از حرکت عمومیِ پیشرفت و جزیی از ماشین عظیم پیشبرنده کشور و نظام است، بنابراین لازم است دانشآموزان را با افتخارات ملی، داشتههای کشور، پیروزیهای ناشی از راههای درست، آشنا و همچنین از خطرها و دشمنیها آگاه کنید.
ایشان امیدآفرینی را وظیفه دیگر معلمان دانستند و افزودند: امید تضمینکننده آینده کشور است و اگر کسی امید را در دل و جان جوان و نوجوان برانگیزد در واقع به ساخت آینده کشور کمک کرده است و به همین علت است که مکرراً بر امیدآفرینی اصرار میکنیم.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: افرادی که از سر لجاجت با نظام یا دولت یا اشخاص دیگر، جوانان را ناامید میکنند در واقع به آینده کشور لطمه میزنند.
«تشویق دانشآموزان به فعالیتهای اجتماعی» و همچنین «مهارتآموزی به دانشآموزان»، توصیههای دیگر رهبر انقلاب به معلمان بود.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان به مسئله غزه پرداختند و افزودند: با وجود تلاشهای زیاد صهیونیستها و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی آنها مسئله غزه همچنان مسئله اول دنیا است که اعتراضها به جنایات رژیم صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا و گسترش آن به دانشگاههای اروپا از نشانههای استمرار حساسیت افکار عمومی جهان به مسئله غزه است.
ایشان افزایش روزافزون فشار افکار عمومی بر روی رژیم اشغالگر را ضروری خواندند و افزودند: رفتار وحشیانه و بیرحمانه سگ هار صهیونیستی باعث اثبات حقانیت موضع جمهوری اسلامی و ملت ایران شد و کشتار سی و چند هزار نفر که نیمی از آنها زنان و کودکان هستند ذات شریر و خبیث رژیم صهیونیستی و حقانیت موضع همیشگی ایران را به همه دنیا نشان داد.
رهبر انقلاب، رفتار آمریکا و دستگاههای مرتبط با آنها را در قبال «اعتراض بدون خشونت و تخریب» دانشجویان معترض به جنایات اسرائیل، دلیل دیگری بر اثبات موضع جمهوری اسلامی ایران در بدبینی به دولت آمریکا دانستند و گفتند: این موضوع به همه نشان داد که آمریکا شریک جرم و همدست صهیونیستها در گناه نابخشودنی کشتار مردم غزه است و برخی حرفهای بهظاهر دلسوزانه آنها هم دروغ است؛ بنابراین موضع جمهوری اسلامی که نمیتوان به دولت آمریکا خوشبین بود و به آن اعتماد کرد، اثبات شد.
حضرت آیتالله خامنهای تنها راهحل مسئله فلسطین را پیشنهاد مطرح شده از جانب ایران یعنی بازگشت فلسطین به صاحبان اصلی آن اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خواندند و تأکید کردند: تا وقتی فلسطین به صاحبان خود بازنگردد مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد و حتی اگر بیست، سی سال دیگر هم تلاش کنند که رژیم صهیونیستی را سر پا نگه دارند -که انشاءالله نمیتوانند- این مسئله، حل شدنی نخواهد بود.
رهبر انقلاب افزودند: فلسطین باید به مردم آن بازگردد و پس از تشکیل نظام فلسطینی، خودشان تصمیم بگیرند که با صهیونیستها چه کنند.
ایشان با اشاره به تحرکاتی برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه، گفتند: بعضیها خیال میکنند با این کارها مسئله حل خواهد شد در حالی که با فرض عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی اطراف، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مشکل متوجه دولتهایی خواهد شد که با چشم بستن بر جنایات رژیم اشغالگر با آن دست دوستی دادهاند و ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد.
به گزارش معاونت گفتمان سازی مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوطالبی استاد درس روش تخصصی تحقیق در تاریخ، ضمن تبیین تقابل تاریخی جمهوری اسلامی ایران با رژیم جعلی اسرائیل، بیدرای جهانی که امروز در سراسر دنیا به واسطه جنگ در غزه به وجود آمده را دارای اهمیت ویژه دانسته که نباید به سادگی از آن عبور کرد. در ادامه متن کامل بیانات به همراه فیلم ایشان تقدیم نگاه پرمهر شما میگردد.
مقابله با اسرائیل، سیره مستمر علمای تشیع از قبل انقلاب
بحث مقابله و مواجهه علمای شیعه با رژیم صهیونیستی، یک بحث تاریخی است که به پیش از تاسیس رسمی این رژیم بازمی گردد. در زمانی که یهودیان به سرزمین فلسطین مهاجرت می کردند و اقدام به خریداری زمین های فلسطینیان می کردند، در همان زمان از مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء استفتاء کردند در مورد فروش زمین به یهودیان؛ ایشان پاسی بدین مضمون دادند که «فروش زمین به یهودیان به مثابه جنگ با خدای متعال می باشد و شرعا جایز نیست».پس از تأسیس رسمی رژیم اسرائیل علمای شیعه در همه ادوار به صورت پیوسته به مخالفت با این رژیم پرداخته و برای یاری رساندن و نجات مردم فلسطین همواره در تلاش بودند.
اعزام به فلسطین آرزوی 70 ساله ایرانیان برای مقابله با فلسطین
در اواخر دهه 20حدود 70 سال پیش بحث ثبت نام برای اعزام به فلسطین توسط گروه فدائیان اسلام مطرح که مورد تایید حضرت آیت الله سیدمحمد تقی خوانساری(ره) قرار گرفت. در همین ایام حضرت آیت الله بروجردی ره نسبت به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل اعتراض کردند. در نجف نیز وقتی کار برای مردم فلسطین دشوار شده بود علما و مراجع نجف از جمله حضرات آیات خوئی و حکیم رحمهماالله، مراسمات دعا برای رفع مشکل فلسطینیان برگزار کردند.
آبرویی که علامه طباطبایی برای فلسطینیان خرج کرد
کمک رسانی مادی یکی دیگر از اقداماتی بود که علمای شیعه برای یاری رساندن به مردم فلسطین در آن دوران انجام دادند. موافقت با صرف بخشی از وجوهات شرعی، اعلام شماره حساب بانکی توسط علما و مراجع نظیر علامه طباطبایی، آیت الله مرعشی و شهید مطهری رحمهم الله، برای جمع آوری کمک های مالی، بخشی از اقداماتی بود که علما و مراجع در راستای کمک به فلسطینیان انجام دادند.
حتی حق اعتراض لسانی را نیز به اسرائیل نداشتیم
دشمن نیز از طریق نفوذ گسترده ای که در ایران داشت برخی اقدامات از جمله ممنوع بودن سخنرانی برعلیه اسرائیل در منابر توسط سخنرانان مذهبی را توسط عمال خود انجام می داد تا به خیال خود مانع از گسترش اسرائیل ستیزی در ایران شود. این مواجهات علما قبل از انقلاب بوده و اسناد آن هم به وفور موجود می باشد. در مقطعی حتی از برخی مراجع استفتاء شده که «اگر مسلمانی با هدف دفاع از مردم فلسطین به آنجا رفته و در این راه کشته شود، آیا شهید محسوب می شود؟ پاسخ داده اند، بله شهید محسوب می شود.»
وقتی حکام عرب هنوز غیرت داشتند
بحث مقابله با اسرائیل نه تنها در ایران مطرح بود بلکه کشورهای عربی هم در ابتدا به مقابله با اسرائیل برخاستند و جنگی که معروف به «جنگ اعراب» می باشد مربوط به مقابله برخی از کشورهای عربی با اسرائیل است و اکثر کشورهای عربی اسرائیل را در سازمان ملل به رسمیت نشناختند. اما متاسفانه بعدها حکام عربی به کشور فلسطین خیانت کرده و با رژیم اسرائیل دست دوستی دادند.
جمهوری اسلامی ایران، مقتدای جهانیان می شود
در عصر کنونی اسرائیل در دو عملیات «طوفان الاقصی و وعده صادق» ضربات سنگینی را هم از جهت نظامی و مالی دریافت کرده و هم در جامعه بین الملل وضعیت بغرنجی را تجربه می کند. نفرت و انزجار جهانی که در پی جنایات این رژیم در غزه به وجود آمده به اندازه ای است که در برخی از کشورهایی همانند آمریکا و اسرائیل تجمعات و تحصنات بسیار بزرگی به منظور حمایت از مردم مظلوم غزه، در این چند وقت اخیر اتفاق افتاده. سیاست اسلامی و انسانی جمهوری اسلامی ایران از آرمان فلسطین در این چند دهه گذشته و به خصوصه پس از عملیات وعده صادق، اولا حقانیت مذهیب تشیع را به جهانیان ثابت کرد، و ثانیا جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک الگوی راستین حمایت از مظلوم برای کشورهای جهان معرفی کرد.
بیداری جهانی، مقدمه ظهور منجی
یک مسئله بسیار مهم و اساسی اینکه همانطور که امام خامنه ای حفظه الله فرمودند: « قضیهی فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلامی است» هیچ بعدی ندارد که یک بیداری جهانی نسبت به ظالم و تحقق عدالت و تشنگی مردم برای ظهور برپاکننده عدل، بعد از این جنگ رخدادها در غزه در حال رخ دادن است و امیدوار هستیم که ان شاالله مقدمه ظهور حضرت صاحب العصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شود.
همیشه استراحت بین کلاسها برای همه دانشپژوهان فرصتی برای یه استراحت کوچک و آماده شدن برای کلاس بعدی بوده، اما برای طلاب داستان کمی متفاوت تره، مخصوصا اگر استاد برای استراحتش همنیشی با شاگرداش بپسنده! سوالات حاشیهای درسی و یا مسائل روز که گاهی اوقات از متن هم مهم تر میشه اولین ترکش هایی هستن که وسط گعده به سمت استاد روانه میشه و راه فراری هم ازشون نیست!
البته گعدههای دوستانه و میل کردن چای تو سرما و شربت تو گرما هم لذتهایی رو دارن که به سادگی نمیشه در این وقتهای استراحت ازش گذشت.
مرکز ما هم از این ماجراهای بالا مستثنی نبوده و عکاس ما هم چند فریم کوتاه از این لحظات زیبا رو برای نگاه پرمهر شما عزیزان ثبت کرد که تقدیمتون کنیم.
به گزارش معاونت گفتمانسازی مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، جناب استاد سید رسول فاطمی استاد درس «غرب شناسی» این مرکز، یادداشت بسیار زیبا و دقیق در تبیین نقش اعجاز صبر و استقامت مردم مظلوم غزه در بیداری جهانی، به نگارش درآوردند که تقدیم نگاه پرمهر شما میگردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را آیات آسمانی که از حلقوم صبر و امید بچههای غزه بیرون میآید، بیدار کرد
دعای نیمه شبی دفع صد بلا بکند؛ همه ما این بیت مشهور حافظ را شنیدهایم و شاید بارها آن را حتی ناخودآگاه زیر لب زمزمه کردهایم اما آیا تا به حال شده به کارهایی که از سوز دل برمیآید فکر کرده باشیم؟ اصلاً فکر کردن به چه معناست؟ آیا فکر کردن مرور ذهنی نتایجی است که به نحو منطقی ممکن است”سوز دل” در بر داشته باشد؟ اگر اینطور است پس همان بهتر که هرگز افسون شعر را با افکار بازاری و احمقانهمان باطل نکنیم همان بهتر که آن کارها را به حال خودشان بگذاریم تا در مصرع اول به انتظار تفکری از نوعی دیگر بنشینند تفکری که گردن به فرمان سوزناک شعر میگذارد ما باید اندیشهمان را شنیدن بیاموزیم.
دیریست اندیشه ی مغرور ما ارباب گوشها و چشمهایمان شده و آنها را واداشته برایش مواد عملیات ذهنی و منطقیاش را تدارک کنند. اندیشه متکبر ما زمان درازیست پا از تخت تحلیل و بررسی پایین نگذاشته و هیچ بیم و غم به دل غرهاش راه نمیدهد، قرنهاست همان جا نشسته تا لباسش به نم غم کلمات و هول و هراس مناظر تر نشود، اندیشه ما کور و کر و علیل و در عین حال زورگوست و از همان جا با شلاق گوش و چشم و دست و پایمان را وا میدارد با احتیاط و گزینش بشنوند و ببینند و لمس کنند.
اما حالا طوفانی به پا شده که پایههای تخت نخوت اندیشهمان را شناور کرده و وقت آن است که پایین بیاییم و یوغ بردگی از گوش و چشم و دست و پامان برداریم، وقت آن شده که آنها را آزاد کنیم تا جلودار شوند و عقل حسابگر ما را شنیدن و دیدن و لمس کردن بیاموزند طوفان بیدار کننده الاقصی نه تنها سحر تبلیغات دروغین بلکه (و چه بسا خیلی مهمتر از آن) افسون شرح و تفسیرهای رسانهای ما را هم باطل کرده آری ما هم در تمام طول دوران خشکسالی و قحط تفکر حقیقی در حال تامین خوراک حاضر و آماده اندیشههای مغرورمان بودیم همو که مزاجش به سردی عادت کرده بود و ما هم هرچه سخن و کلیپ و برنامه سرد و منجمد بود به خوردش میدادیم، نه تنها اغیار بلکه ما هم راز قدس الاقداس را از یاد برده بودیم کاری که این طوفان کرد همان کاریست که حافظ از سوز دل انتظار داشت.
جهان در حال بیدار شدن است ولی مباد این بیداری را مرهون تلاشهای معمولاً مذبوحانه خودمان بدانیم این ثمره سوز دلهای بیانتها و خونهای مطهر شهدا و انتظار بیانتهای اولیاست. جهان را نه جلوههای ویژه و تمهیدات هنری ما بلکه آیات آسمانی که از حلقوم صبر و امید بچههای غزه بیرون میآید بیدار کرده ما باید رسم حقیقت را بیاموزیم و تنها راه رسیدن به حقیقت گوش سپردن به آن است. ای کاش باورمان بشود غزه سوژه خبری نیست و ما و قلمها و دوربینهایمان باید دست از کارگردانیش برداشته و به تماشایش بنشینیم. نترسیم غزه را نمیتوان انکار کرد همچنان که نیاز به پرورش و پروپاگاندا ندارد غزه آیه مجسم الهی است و اگر هنوز به سر اعجاز قرآن پی نبردیم بیهوده در تفاسیر دنبالش نگردیم این سر که به همه از دوست و دشمن تحدی میکند توکل و فریاد تمام نشدنی اهل غزه است همانها که یکسره فریاد میزنند حسبنا الله و نعم الوکیل.