خبر
گزارش کوتاه از یک روز درسی در کلاس استاد دکتر منوچهر محمدی؛

کلاسی که برای درس خواندن نیست!

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید شما هم بعد از دیدن این تیتر مثل خودم که اولین بار به ذهنم خطور کرد، تعجب کرده باشید ولی به شما قول می‌دهم بعد از خواندن این چند خط کوتاه، احتمالا این تیتر رو تایید می‌کنید.

ما در مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی روزهای دوشنبه برای کلاس «انقلاب های معاصر در جهان» از قم به تهران می رویم تا از محضر دانشمند فرزانه دکتر منوچهر محمدی استفاده کنیم.(این رو تو پرانتز عرض کنم که به علت کهولت سن، جناب استاد توانایی آمدن به قم را ندارند و به همین دلیل ما به تهران می رویم).

این کلاس واسه من بیشتر از اینکه خوندن و نوشتن و گوش دادن اهمیت داشته باشه(هرچند که اینها اهمیت بالایی دارن و باید با بهترین کیفیت حاصل شوند)، شخصیت و روحیه « خدمت گزاری و سربازی انقلاب» استاد کلاس ارزش داره. اینکه استاد کلاس کسی باشه که در کشوری مثل آمریکا درس بخواند ولی شیفته و مرید بزرگترین دشمن آمریکا شود، اینکه سال‌ها برای انقلاب زحمت بکشد ولی به اندازه سر سوزنی طلبکار نباشد، اینکه پس از سال‌ها تدریس و تألیف، خودش را شاگرد و تابع نظرات رهبر بداند، اینکه از پاریس به جای همراهی امام، سربازی امام را با خودش به ایران بیاورد، خصوصیاتی هستند که خیلی‌ها که خود را انقلابی می‌دانند یا از ابتدا نداشتند یا در گذر سال‌های پس از انقلاب آنها را در بازار دنیا به ثمن بخسی فروختند.

به اینجا که رسیدم یاد این جمله سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی افتادم که گفت: «برخی مردمان ،امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را …میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند!! اما امام حاضر را باید فرمان برند!»، و چه عجیب شهید آوینی در همین یک جمله  چندین دهه رشته کردن‌های مدعیان انقلابی‌گری را رشته کرد. با همین سنجه است که می‌توان به عظمت و بزرگی کاری که استاد محمدی ها توفیق انجام آن را داشتند پی برد، یعنی نه تنها امام گذشته را عاشقند بلکه امام حاضر را نیز تابعند.  یادم هست یکبار استاد خاطره‌ای را از زمان مسئولیتش در یکی از دولت های گذشته اینگونه نقل کردند: «وقتی دیدم جناب رئیس جمهور با فرمان امام خامنه‌ای حفظه‌الله مخالفت کرده و به نشانه اعتراض قهر کرده و خانه نشین شدند، نامه سرگشاده‌ای به او نوشته و مراتب اعتراض خود را صریحا اعلام کردم، چند روز پس از آنکه نامه به دستشان رسید، مسئولیت را از بنده گرفتند». سرباز راستین ولایت بودن این هزینه ها را هم برای استاد داشته و دارد.

بله دوستان وقتی شما در کلاس، استادی داشته باشید که انقلاب اسلامی و خدمت به انقلاب در تار و پود وجودی او تنیده شده باشد و ولایت پذیری خود را نه با لسان که با جان ثابت کرده باشد و از هزینه دادن در این راه هیچ باکی ندارد، حقا که آن کلاس فقط کلاس درس نیست بلکه یک کارگاه آموزش عَملی «سربازی ولایت» هست. امیدوارم خدای متعال در دفتر تقدیر همه شما از اینچنین اساتیدی قرار بده.

این را هم در آخر مطلب گفته باشم؛ ما بعد از اتمام کلاس‌ مستقیم مسافر بزرگ‌راه تهران قم نیستیم، بلکه از برکت همین کلاس و نفس گرم استاد، بعضی وقت‌ها خدای متعال توفیق می‌دهد و مهمان بیدارترین و زنده ترین سربازان انقلاب اسلامی «شهدا» می‌شویم.

 

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید