و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. جلسهی حضور هر سال کارگران عزیز در حسینیّه، برای بنده یک جلسهی مهمّی است. مسائل مربوط به کار و کارگری با سرنوشت کشور سروکار دارد.
من اوّلاً تبریک عرض کنم میلاد باسعادت حضرت ابیالحسنالرّضا (سلام الله علیه) را و به فال نیک بگیریم همزمانی این جلسه را با این ولادت شریف. همچنین یاد کنم از شهید عزیزمان، شهید رئیسی که به مسائل مردم، و از جمله بخصوص به مسائل کارگران اهمّیّت میداد و دنبال میکرد.
مطالبی که آقای وزیر اینجا گفتند، همه مطالب درستی بود؛ یعنی خلأهایی که وجود دارد، نیازهایی که هست، کارهایی که باید بشود ــ که ایشان اینجا یکییکی شمردند ــ اینها همه درست است. من تنها نکتهای که توجّه میدهم، این است که خود ایشان و وزارتخانه و بعضی بخشهای دیگر دولت بدانند که مخاطب این حرفها خودشان هستند. من از صمیم دل دعا میکنم که خدای متعال کمک کند به آنها، توفیق بدهد بتوانند این کارها را انجام بدهند. اگر همّت کنند و تصمیم بگیرند، میتوانند.
دربارهی مسائل کارگری، خیلی از حرفهای لازم زده شده؛ البتّه کارهای خوبی هم انجام گرفته، لکن روی بعضی از نقاط باید تأکید کرد؛ ولو تکراری هم هست، باید تکرار کرد. من چند نکته را یادداشت کردهام که عرض میکنم.
مطلب اوّل در مورد ارزشگذاری است. مخاطب این بخش ــ ارزشگذاری کارگر و ارزشگذاری کار ــ در درجهی اوّل، خود شما کارگرها هستید، برای اینکه قدر خودتان را بدانید و بدانید آنچه دارید انجام میدهید، در واقع کجای مجموعهی آفرینش، مجموعهی جامعه، مجموعهی خواستهای معنوی و ارزشهای دینی را پُر میکند.
یک موضوع، موضوع ارزش کارگر است؛ کارگر نه به حیث کارش، [بلکه] به حیث انسانیّتش. کارگر دو خصوصیّت مهم دارد که این دو خصوصیّت، هر کدام یک حسنه است پیش خدای متعال: اوّل اینکه سعی میکند نان حلال را و رزق زندگی را با نیروی خودش به دست بیاورد؛ کَلّ(۲) بر دیگران نمیشود، مفتخوری نمیکند، چپاولگری نمیکند، از مال دیگران به سمت خودش نمیکشد؛ با نیروی خودش [نان به دست میآورد] ــ نیروی کار، انواع کارگرها؛ هر کدام به نحوی ــ که این یک حسنه است، این یک کار مهم است؛ انسان باید اینجور زندگی کند؛ این الگو است برای زندگی هر انسانی، که متّکی به خود، متّکی به نیروی خود، زندگی را اینجور بگذراند. این یک خصوصیّت.
خصوصیّت دوّم که آن هم حسنهی مهمّی است، این است که کارگر نیازهای دیگران را برآورده میکند. شما برای مردم مصنوعات صنعتی، کشاورزی، خدماتی تولید میکنید، در اختیار آنها میگذارید؛ یعنی به زندگی دیگران دارید کمک میکنید. از لحاظ انسانی این دو نقطه بسیار باارزش است، حسنه است. اگر فرض بفرمایید ما بخواهیم ارزشگذاری کنیم، کسی هست که اهل عبادت و مانند اینها است منتها برای زندگی خودش و بقای خودش و اهلش هیچ گونه تلاشی انجام نمیدهد، کارگر که تلاش میکند، کار میکند، از او افضل است. این ارزشگذاری است. این مربوط به کارگر به حیث کارگری، به حیث انسانی.
و امّا ارزشگذاری کار؛ این خیلی مهم است؛ این خیلی برجسته است. کار یک ستون اصلیِ ادارهی زندگی بشر است. اگر کار نباشد، زندگی بشر فلج میشود. سرمایه مسلّماً تأثیر دارد، علم مسلّماً تأثیر دارد، امّا سرمایه و علم بدون نیروی کننده، بدون کارگر به هیچ کار نمیآید و هیچ فایدهای بر آن مترتّب نمیشود. کارگر روح میدهد به جسم سرمایه. ما گفتیم [شعار] امسال «سرمایهگذاری برای تولید»؛ خیلی خب، مهمترین سرمایه، کارگر است. سرمایهگذاری بکنند امّا توجّه داشته باشند که این سرمایهگذاری مالی، بدون ارادهی کارگر، بدون تواناییهای کارگر، بدون خواست کارگر به جایی نخواهد رسید. نقش کار این است: یکی از ستونهای اصلی قوام و دوام جامعه است. برای همین هم هست که شما میبینید دشمنان هر جامعهای از جمله دشمنان جمهوری اسلامی از اوّل انقلاب تا امروز تلاش داشتند که بلکه بتوانند جامعهی کارگری را از کار در فضای جمهوری اسلامی منصرف کنند، معترض کنند؛ از روز اوّل. بنده خاطره دارم در این زمینه که حالا جای گفتنش نیست. حالا آن روز کمونیستها بودند، مارکسیستها بودند که دنبال این بودند محیطهای کارگری را قبضه کنند، در اختیار خودشان بگیرند، بعد ناگهان یک بخش را بکلّی تعطیل کنند، فلج [بشود]. هر بخش را که تعطیل میکردند فلج بود؛ امروز هم همان انگیزه وجود دارد؛ آن روز کمونیستها این کار را میکردند، امروز عوامل سیا و موساد این کار را میکنند. البتّه هم آن روز، هم امروز کارگرهای ما محکم ایستادهاند و با مشت محکم به دهان طرفها کوبیدهاند.
خب، عرض کردیم که مهمترین سرمایه، کارگر است؛ یعنی تأثیر کارگر از پول و از تحقیقات علمی و مانند اینها بیشتر است. «ما با این سرمایه چه کنیم؟»؛ این شروعِ وظایفی است که در قبال کارگران وجود دارد. یک بخشی از این وظیفه ممکن است به عهدهی بندهی حقیر باشد، بخشی به عهدهی وزیر باشد، بخشی به عهدهی صاحب سرمایه و کارآفرین باشد، بخشی به عهدهی عموم مردم باشد، بخشی به عهدهی مطبوعات باشد. بالاخره در قبال کارگر وظایفی وجود دارد.
کارگر برای اینکه بتواند درست کار بکند، هم بتواند کار را خوب از آب دربیاورد و به دیگران کمک برساند، هم بتواند خودش سرپا بِایستد، نیازهایی دارد؛ یکی از این نیازها امنیّت شغلی است؛ یکی از این نیازها ایمنی بدنی است؛ این حوادثی که گاهی اتّفاق میافتد برای کارگرها، اینها عمیقاً انسان را ناراحت میکند؛ اینها ضربه است؛ [یک نیاز،] ایمنی است. یکی از این نیازها برطرف کردن دغدغههای معیشتی است؛ یعنی این کارها باید انجام بگیرد. خب حالا من به بعضی از اینها با اشاره عرض میکنم و عبور میکنم.
اوّلین موضوع، امنیّت شغلی است. کارگر باید بداند که سر این شغل خواهد بود، تا بتواند برنامهریزی کند؛ دغدغه نداشته باشد که حالا تا کِی، تا چند [وقت هست]؛ ادامهی شغل او منوط و وابستهی به ارادهی دیگری نباشد؛ امنیّت شغلی یعنی این. باید این امنیّت را تأمین کرد. در یک دورهای چند سال قبل از این، به بهانههای گوناگون کارخانههای متعدّدی تعطیل شد؛ این خب ضدّ امنیّت شغلی است. گاهی گزارش میآمد که فلان کارخانه تعطیل شد؛ میپرسیدیم چرا؟ میگفتیم چرا؟ بهانه میآوردند که موادّ اوّلیّه نیست، ماشینها فرسوده است و مانند اینها؛ البتّه اینها هست لکن اینها علاج دارد؛ باید علاج کنند. کارخانه را نباید تعطیل کنند.
یک مواردی، که من قبلاً هم اشاره کردهام،(۳) تعطیل کارخانهها یک حرکت خائنانه بود؛ برای این بود که این زمین ارزش بالایی پیدا کرده بود، ماشینها را یک جوری بفروشند، کارگرها را یک جوری بازخرید کنند، از زمین استفادهی بیشتری بکنند برای پول! برای پول، برای اطماع شخصی این کار را میکردند. اینجا، هم دستگاههای نظارتی، هم دستگاه قضائی باید مراقبت کنند؛ [این] یکی از کارهای اساسی و مهم است. دستگاههای دولتی هم که خب وظیفه دارند؛ چه وزارت کار، چه بعضی از دستگاههای دیگر؛ باید جلوی این گرفته بشود. لذا طبق آماری که به ما دادند، در دولت شهید رئیسی هشت هزار کارخانه را به کار برگرداندند؛ پس میشود. پس میشود کارخانهی تعطیلشده را یا کارخانهای را که با یکسوّم ظرفیّت، یکچهارم ظرفیّت کار میکند، به کار برگرداند. یکی از افتخارات آن شهید عزیز همین بود؛ با بنده هم شاید مکرّر این را در میان گذاشته بود. بنابراین یک [مسئله،] مسئلهی امنیّت شغلی است.
در کنار این امنیّت شغلی، این را هم به شما عرض بکنم: ببینید! امنیّت شغلیِ کارگر، ملازم و همراه است با امنیّت شغلیِ کارآفرین؛ یعنی او هم باید امنیّت شغلی داشته باشد. ما جوری رفتار نکنیم که او احساس کند سرمایهگذاریاش و حفظ سرمایهاش به ضرر او تمام میشود؛ یعنی او هم باید امنیّت شغلی داشته باشد. کار درست این است، سیاست درست این است که بتوانیم کاری کنیم، هم جنبهی امنیّت شغلی در کارگر محفوظ بماند، هم در آن طرف محفوظ بماند.
موضوع دوّمی که برای دستگاه کارگری لازم است و من یادداشت کردهام، مسئلهی «مهارتافزایی» است. یکی از کارهایی که ما باید انجام بدهیم، این است که تلاش کنیم کارگر ما، کارگری ماهر بشود. اگر چنانچه کارگر، در کار ماهر بشود، کار بهتر، مرغوبتر، برجستهتر تولید خواهد شد، به دست خواهد آمد که طبعاً، به نفع سازنده است، به نفع کارگر است، به نفع جامعه است؛ به نفع همه است. این یکی از [مسائل] مهم است.حالا ما برای مسئلهی مهارتآموزی، دستگاه هم داریم. حالا الان در [بین] راه وزیر محترم هم به من گفتند، بنده هم اطّلاع دارم؛ آموزشگاههای فنّی و حرفهای، یک زمینهی بسیار خوبی است. کسانی هستند از جوانهای ما، بلکه نوجوانهای ما که مسیر تحصیلات دانشگاهی را بر این مسیر حرفهآموزی و فنآموزی ترجیح نمیدهند و در اینجا کار میکنند. اینها بهترین کارگرانند؛ بهترین کسانی هستند که میتوانند به کشور خدمت کنند، به خودشان خدمت کنند، سطح زندگی خودشان را بالا ببرند، سطح زندگی مردم را هم بالا ببرند. ما این امکان را داریم. البتّه در کنار آموزشگاههای فنّی و حرفهای ــ که مهم است و بنده بارها تأکید کردهام ــ خود شرکتهای بزرگ هم میتوانند در حاشیهی کار خودشان، یک دستگاههایی برای افزایش مهارت ایجاد کنند؛ این هم میشود. [این] از کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ شرکتهای بزرگ میتوانند این کار را انجام بدهند. دوره بگذارند؛ دورههای موقّت بگذارند، مهارتهای لازم را به کارگران بدهند تا بتوانند کار را بهتر و با مهارت بیشتری انجام بدهند.
یک مسئلهی دیگر ــ همینطور که اشاره کردیم ــ مسئلهی ایمنی کارگر است؛ ایمنی بدن کارگر. حالا البتّه خبرهای اسفبار معادن را در این دو سه ساله شنیدیم، امّا فقط آنجا نیست، در جاهای دیگر هم به من گزارش شده؛ در کارخانههای دیگر هم مسئلهی ایمنی، مسئلهی بسیار مهمی است. بایستی مراقبت بشود، و از لحاظ تأمین اجتماعی، از لحاظ رعایتهای فنّی جوری رفتار بشود که ایمنی کارگران تأمین بشود.
یک قلم مهم در مورد حمایت از کارگران، مسئلهی مصرف تولیدات داخلی است که بنده چند سال است روی این دارم تکیه میکنم، تأکید میکنم،(۴) در برنامهی ششم(۵) [هم] آمد. البتّه بعضیها درست عمل نکردند، امّا تا آن مقداری که عمل شد مفید بود. وقتی این جنسی که ما میخریم، جنسی است که در داخل تولید شده، در واقع داریم کمک میکنیم به کارگر داخلی و به سرمایهگذار داخلی. همین جنس وقتی در داخل وجود دارد و ما نوع خارجی آن را انتخاب میکنیم و میخریم، معنایش این است که داریم کمک میکنیم به کارگر آن کشور، به سرمایهگذار آن کشور، او را ترجیح میدهیم بر کارگر خودمان. این انصاف است؟ این انسانیّت است؟
البتّه بهانههایی وجود دارد؛ مثلاً کیفیّت تولید داخلی چنین است، چنان است؛ نه، در یک مواردی کیفیّت تولید داخلی هم خیلی خوب است. ما الان در برخی از اجناس و وسایل مربوط به زندگی داخل منزل و دیگر چیزها، کیفیّت محصولاتمان از خارج اگر بهتر نباشد، کمتر نیست. این را فرهنگ کنیم، به عنوان یک فرهنگ رایج؛ ایرانی وظیفهی خودش بداند که جنس ایرانی مصرف کند، مگر آن جایی که در داخل تولیدش نیست. [استفاده از] آن چیزی که در داخل تولید میشود، همه وظیفهی خودشان بدانند؛ این را فرهنگ کنیم.
من شنیدم اخیراً یکی از دستگاهها اعلام کرده که ممنوعیّت ورود محصولات دارای مشابه داخلی برداشته شد. چرا برداشته بشود؟ آن چیزی را که در داخل تولید میشود ترویج کنید؛ اگر کیفیّتش خوب نیست، سعی کنید روی کیفیّت کار بشود. بنده اینجا چند سال قبل از این راجع به خودرو ــ که میگفتند مصرف بنزین خودروهای داخلی زیاد است ــ گفتم(۶) اگر در حال محاصرهی اقتصادی و محاصرهی علمی که صاحبان دانش در دنیا درها را به روی دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی میبندند، دانشمند ایرانی میآید کارهای بزرگی را انجام میدهد، اگر جوان ایرانی میتواند آنجور موشکی تولید کند، آنجور سلاحی تولید کند، آنجور محصولی تولید کند که دشمنش تعجّب میکند و میگوید من به احترام این کار بلند میشوم میایستم،(۷) خب میتواند خودرویی هم تولید کند که مصرفش کمتر باشد، تولیدش بهتر باشد. روی این کار کنیم، روی این تکیه کنیم. آنچه آسانتر است، این است که بگوییم «خیلی خب، راه را باز کنیم تا از خارج، داخل بشود»؛ این به ضرر کشور است، این به ضرر جامعهی کارگری است، این به ضرر کلّ کشور است. بنابراین، یک قلم مهمّ حمایت از کارگر همین است که ما تولید داخلی را مصرف کنیم و این را یک فرهنگ قرار بدهیم.
یکی از کارهای مهم که به نظر من احتیاج دارد به یک برنامهریزی جامع و کامل از سوی مسئولین و خیلی به نفع کارگر است ــ هم به نفع کارگر است، هم به نفع کارفرما است ــ این است که کارگر در سود حاصل از تولید شریک بشود. اگر کارگر احساس کند که هرچه سود این جنس بیشتر بشود، سود او هم بیشتر خواهد شد، انگیزه پیدا میکند برای اینکه کار را بهتر از آب دربیاورد؛ یعنی این به کارگر انگیزه میدهد، کار را بهتر، کاملتر، تمیزتر از آب درمیآورد؛ میشود مصداق همان روایتی که من بارها تکرار کردهام: رَحِمَ اللهُ اِمرَاً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۸) کار متقن، کار خوب. امروز در دنیا بعضی از کارخانهجاتی که یک محصولی را تولید میکنند، روی محصولشان تاریخ ایجاد این کارخانه را مینویسند؛ افتخار میکنند که صد سال پیش این کارخانه راه افتاده. اینکه یک دستگاه تولیدی بتواند ــ حالا ما تولید صنعتی را مثال زدیم، بقیّهی تولیدیها هم مثل تولید صنعتیاند؛ بعضی از خدمات [هم] همینطور ــ جوری عمل بکند که صد سال مشتری داشته باشد و افتخار بکند، این بهترین کار است. این با شرکت کارگران در سود کارخانه به دست میآید. یکی از کارهای مهم، این است.
یک نکتهی برجستهی دیگر هم ــ که ایشان(۹) اشاره کردند ــ مسئلهی مسکن کارگری است. اگر کارگاههای بزرگ با تعاونیهای مسکن کارگری ــ اگر چنین تعاونیای وجود دارد، در جاهایی که وجود دارد ــ همکاری کنند، این بیشترین کمک به کارگر است. اگر تعاونی وجود ندارد، میتوانند تعاونی را ایجاد کنند، به ایجاد تعاونی کمک کنند یا میتوانند خانههای سازمانی را در کنار کارخانههای بزرگ به وجود بیاورند که دغدغهی مسکن، که یکی از مهمترین دغدغهها است از بین برود، خیالشان راحت باشد از این جهت. یکی از مهمترین کمکهایی که به کارگران میشود کرد، این است.
یک موضوع دیگری که من اینجا یادداشت کردهام عرض کنم، مسئلهی فرهنگ محیط کار است. ببینید، در فلسفهی مارکسیستها و کمونیستها محیط کار محیط تضاد است، محیط دشمنی است؛ یعنی کارگر بایستی با آن صاحب کارخانه دشمن باشد؛ فلسفه این است. مجموعهی حرکت جامعه حرکت ضدّیّت با یکدیگر و تضاد است. به نظر آنها حکم تضاد در [طول] تاریخ ،در مسائل اجتماعی، در مسئلهی سیاست، در مسئلهی اقتصاد جاری است؛ سالهای متمادی مردم را معطّل این فکر غلط کردند؛ هم خودشان را بدبخت کردند، هم بسیاری از مردم دنیا را بدبخت کردند. اسلام درست نقطهی مقابل این را میگوید.
اسلام محیط زندگی را، محیط کار را، محیط تاریخ را، محیط ائتلاف و همراهی و همفکری میداند. آنهایی که اهل دنبالگیری و تحقیق در قرآن هستند، تعبیر «زوجیّت» را، کلمهی «زوج» را، «زوجیّت» را در قرآن دنبال کنند: سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن اَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمون؛(۱۰) یعنی در همهچیز عالم مسئلهی همراهی، همدلی، همکاری، همافزایی وجود دارد. راجع به محیط کار هم همینجور است؛ باید همافزایی بشود؛ بایستی از دو طرفْ صمیمانه، نه [فقط] با زبان، به یکدیگر کمک کنند.
یک نکتهی آخر هم این است که ما وقتی که راجع به کارگر صحبت میکنیم، فقط کارگر صنعتی مورد نظر نباشد؛ کارگر ساختمانی، کارگر مزرعه، کارگر میدان ترهبار، بانوان کارگر که داخل خانه مشغول کارگری هستند و کار میکنند، که امروز به برکت این وسایل ارتباطی و مانند اینها، خیلیها در خانه کار میکنند و بهره میبرند و سود میبرند؛ از لحاظ تأمین اجتماعی، از لحاظ چیزهای گوناگون اینها هم مورد توجّه باشند.
یک جمله عرض بکنم راجع به سیاستهای مغرضانهای که امروز در دنیا علیه ملّتها به کار میرود. سعی میشود مسائل مربوط به فلسطین به فراموشی سپرده بشود؛ ملّتهای مسلمان نباید اجازه بدهند؛ نباید اجازه بدهند. با شایعههای گوناگون، با حرفهای گوناگون، با پیش آوردن مسائل جدید، حرفهای جدیدِ بیربط و بیمعنی سعی میکنند ذهنها را از مسئلهی فلسطین منصرف کنند. ذهنها نباید از مسئلهی فلسطین منصرف بشود. جنایتی که رژیم صهیونیستی در غزّه، در فلسطین انجام میدهد، چیزی نیست که قابل صرفنظر کردن باشد؛ همهی دنیا باید در مقابلش بِایستند؛ هم در مقابل خود رژیم صهیونیستی بِایستند، هم در مقابل حامیان رژیم صهیونیستی بِایستند؛(۱۱) بله، تشخیص شما تشخیص درستی است؛ آمریکاییها به معنای واقعی کلمه حمایت میکنند. حالا در عالم سیاست حرفهایی زده میشود، چیزهایی گفته میشود که ممکن است خلاف این را به ذهنها متبادر کند امّا واقعیّت قضیّه این نیست.
واقعیّت این است که ملّت مظلوم فلسطین، مردم مظلوم غزّه امروز فقط با رژیم صهیونیستی روبهرو نیستند؛ با آمریکا روبهرویند، با انگلیس روبهرویند؛ آنها هستند که این جنایتکار را اینجور تقویت میکنند، وَالّا وظیفهی آنها این بود که جلویش را بگیرند. شما بهشان سلاح دادید، شما بهشان امکانات دادید؛ هر وقت کم میآورند، از شما دارند استفاده میکنند و بهشان از طرف شما کمک میشود. حالا که میبینید دارند جنایت میکنند؛ اینهمه قتل، اینهمه کشتار، اینهمه جنایت! باید در مقابلشان بِایستند. وظیفهی آمریکا این است که جلوی این جنایت را بگیرد؛ نهفقط این کار را نمیکنند، بلکه کمک هم میکنند. بنابراین دنیا باید، هم در مقابل رژیم صهیونیستی، هم در مقابل کمککنندگانش ــ از جمله آمریکا ــ به معنای واقعی کلمه بِایستند. بعضی از شعارها و بعضی از حرفها و بعضی از حوادث گذرا نبایستی مانع بشود از فراموش شدن مسئلهی فلسطین.
البتّه بنده عقیدهام این است که به توفیق الهی، به عزّت و جلال الهی، فلسطین بر اشغالگران صهیونیست پیروز خواهد شد؛ این کار اتّفاق خواهد افتاد. باطل جَوَلانی دارد، چند روزی جلوهای میکند لکن رفتنی است؛ قطعاً خواهد رفت؛ در این تردیدی نیست. این ظواهری که مشاهده میشود، حالا کارهایی میکنند و پیشرفتهایی در سوریه و در جاهای دیگر انجام میدهند، این دلیل قوّت نیست بلکه نشانهی ضعف است و موجب ضعفِ بیشتر هم خواهد شد؛ انشاءالله. امیدواریم ملّت ایران و ملّتهای مؤمن، این روز ــ روز پیروزی فلسطین بر مهاجمین و بر غاصبان فلسطین ــ را انشاءالله به چشم خودشان مشاهده کنند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، دکتر احمد میدری (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) مطالبی بیان کرد.
(۲ سَربار
(۳ بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت (1397/۶/7)
(۴ از جمله، بیانات در دیدار کارگران (۱۴۰۱/۲/19)
(۵ سیاستهای کلّی برنامهی ششم توسعه (۱۳۹۴/۴/9)
(۶ بیانات در ارتباط تصویری با مجموعههای تولیدی (۱۳۹۹/۲/17)
(۷ اشاره به سخنان یوزی رابین (رئیس اسبق سازمان دفاع موشکی رژیم صهیونیستی) در سال ۲۰۱۵ که گفته بود به احترام مهندسانی که این موشکها را تولید کردهاند، کلاه از سر برمیدارم.
(۸ مسائل علیّبنجعفر و مستدرکاتها، ص ۹۳ )با اندکی تفاوت(
(۹. وزیر کار و امور اجتماعی
(۱۰ سورهی یس، آیهی ۳۶؛ «پاک [خدایی] که از آنچه زمین میرویاند و نیز از خودشان و از آنچه نمیدانند، همه را نر و مادّه گردانیده است.» (۱۱ شعار «مرگ بر آمریکا»ی حضّار
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز قدس را بیشتر از سالهای قبل ارزیابی و تأکید کردند: إنشاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوهترین و باعزتترین راهپیماییهای روز قدس خواهد بود.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
راهپیمایی روز قدس همیشه نشانهی اتّحاد ملّت ایران و اقتدار ملّت ایران است؛ همچنین نشانهی این است که ملّت ایران بر سر اهداف مهم و سیاسی و اساسی خود، پایدار و بااستقامت است. اینجور نیست که شعار حمایت از فلسطین را بدهد، بعد که یکی دو سال بگذرد رها کند. چهل و چند سال است روز قدس ملّت ایران در راهپیمایی شرکت میکنند، در هوای سرد، هوای گرم، با دهان روزه، در سراسر کشور، نهفقط در شهرها؛ در شهرهای بزرگ، کوچک و روستاها. بنابراین راهپیمایی روز قدس یکی از افتخارات ملّت ایران است.
امسال این راهپیمایی به نظر من اهمّیّت بیشتری دارد. ملّتهای دنیا طرفدار ما هستند؛ آنهایی که ما را میشناسند، طرفدار ملّت ایرانند لکن برخی از سیاستها و دولتها که مخالفند، علیه ملّت ایران تبلیغات میکنند: وانمود میکنند وجود اختلاف را؛ وانمود میکنند وجود ضعف را. راهپیمایی شما در روز قدس همهی این ترفندها و سخنان باطل را ابطال خواهد کرد.
امیدوارم انشاءالله خدا کمکتان کند و راهپیمایی روز قدس یکی از بهترین و پُرشکوهترین و باعزّتترین راهپیماییهای این چند سال باشد.
«آقای زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه عصر امروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تبریک پیروزی مقاومت در غزه، تأکید کردند: کار بزرگ رهبران و رزمندگان مقاومت فلسطین در «اتحاد و انسجام» و «ایستادگی» در مقابل دشمن و به پیش بردن روند پیچیده مذاکرات و همچنین صبر و استقامت مردم، مقاومت را در منطقه سربلند کرد.
رهبر انقلاب، پیروزی مقاومت اسلامی و مردم غزه در برابر دشمن صهیونیستی و آمریکایی را بسیار با عظمت توصیف و خاطرنشان کردند: این پیروزی یک نصاب جدیدی را در مبارزات مقاومتی بهوجود آورد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به برخی طرحهای احمقانه آمریکایی و یا برخی طرحهای دیگر در مورد غزه و فلسطین، گفتند: این طرحها به هیچ جایی نخواهند رسید و همانهایی که یکسال و نیم پیش مدعی نابود کردن مقاومت در مدت زمان کوتاه بودند، اکنون اسرای خود را در گروههای کوچک از رزمندگان مقاومت تحویل میگیرند و در مقابل تعداد زیادی از اسرای فلسطینی را آزاد میکنند.
ایشان، شیوه مقاومت برای تحویل دادن اسرای صهیونیست را مجسّم کننده عظمت مقاومت در مقابل چشم جهانیان خواندند و افزودند: اکنون افکار عمومی جهانی به نفع فلسطین است و در این شرایط هیچ طرحی بدون رضایت مقاومت و مردم غزه، به سرانجام نخواهد رسید.
در این دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین ضمن تبریک پیروزی بزرگ مقاومت در غزه به رهبر انقلاب، این پیروزی را مرهون حمایتهای همیشگی جمهوری اسلامی و همچنین هدایتهای شهید سید حسن نصرالله دانست و گفت: مقاومت فلسطین در یکسال و نیم گذشته درواقع درحال جنگ با آمریکا و غرب بود و بهرغم نابرابر بودن توازن قوا، مقاومت فلسطین توانست به پیروزیهای بزرگی دست یابد.
دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، «وحدت و انسجامِ» میدانی و سیاسی گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی را یکی از عوامل تاثیرگذار در پیروزی غزه برشمرد و ضمن ارائه گزارش از آخرین تحولات غزه و کرانه باختری و روند مذاکرات و توافق بدست آمده، تأکید کرد: ما هیچگاه مسیر مقاومت را فراموش نخواهیم کرد و بهعنوان سربازان مقاومت، این مسیر را ادامه خواهیم داد.
به گزارش معاونت گفتمانسازی مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، حضرت امام خامنهای حفظهالله در دیداری که با جمعی از کارگزاران حجّ در تاریخ ۱۷/۰۲/۱۴۰۳ در مورد «حجّ برائتی» نکات بسیار مهمی را بیان کردند که به همین منظور گفتارهایی پیرامون این مسئله مهم توسط اساتید این مرکز که با بیانی شیوا و دلنشین ارائه گردیده است. این گفتارها در قالب متن و کلیپ آماده شده و تقدیم نگاه پرمهر شما می گردد. ششمین گفتار متعلق است به حجت الاسلام والمسلمین رمضانی استاد درس «فقه انقلاب اسلامی» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی که در ادامه میآید.
حجت الاسلام رمضانی در مورد اینکه چرا حج را حج برائت نامیده اند، توضیح دادند: حج دو جنبه دارد؛ یک جنبه فردی و یک جنبه اجتماعی. نسبت به قسم اول آیات و روایات زیادی هستند که بندگان را تشویق به این عمل می کنند. و با توجه به این تاکیداتی که در آیات و روایات هست به این نتیجه می رسیم که؛ حج یک جنبه شخصی معنوی دارد و آن هم «ذکرالله» است.
وی در مورد جنبه اجتماعی حج بیان داشت: فواید اجتماعی حج جنبه دیگری است که جزو اسرار و علت های تشریع حج می باشد. «امت واحده» شدن مسلمین در برابر دشمنان از جمله فوائد بسیار مهم جنبه اجتماعی حج است که به این امر بسیار سفارش شده است. لازمه رسیدن به امت واحده داشتن «تولی و تبری» است. تولی ما با مشترکاتمان می باشد؛ خدای واحد، قلبه واحد، قرآن واحد، نبی واحد؛ اینها مشترکاتیست که می تواند همه ما مسلمانان را حول یک محور واحد گرد هم آورد.
استاد رمضانی در این قسمت از سخنان خود به تشریح تبری پرداخته و اظهار داشتند: زمانی مسلمانان می توانند حول خوبی جمع شوند که مقدمتا بدی ها و آلودگی ها را از بین ببرند و این امر با «تبرّی» اتفاق می دهد. فلذا حج ابراهیمی را حج برائتی را ذکر می کنند. آلودگی های نفسانی در جنبه اول که از آن به ذکر الله یاد کردیم و امری فردی است باید با توبه انابه و استغفار از صفحه دل پاک گردند. اما آلودگی های اجتماعی وسیاسی همانگونه که از اسمش پیدا یک امر فردی نبوده و باید به صورت جمعی از جامعه مسلمین رخت بربندد و چه جایی بهتر از سرزمین وحی و چه زمانی بهتر از موسم حج. در حج برائتی است که همه مسلمانان باید در سنگر حق جمع شده و در مقابله جبهه باطل که در عصر ما مصداق آن آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای غربی هستند، هم صدا و هم فکر ایستادگی کنند.
استاد مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی در پایان ضمن یادآوری اقدامات حضرت ابراهیم علیه السلام در مقابله با مشرکین، خاطرنشان کرد: حضرت باری تعالی جل جلاله در قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم می فرماید: «قَدْ کانَتْ لَکمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کفَرْنا بِکمْ وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه». به حضرت ابراهیم که خلیل الله بود دستور داده شد که از مشرکین برائت بجوید و حضرت هم اینگونه عمل کردند و به همین جهت است که حج ابراهیمی را «حج برائت» می نامند. حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین صلی الله و علیه و آله نیز پس از فتح مکه، پیام برائت از مشرکین را توسط وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ابلاغ و اعلام عمومی نمودند. به جرأت می توان بیان کرد؛اسرار و شگفتی های زیادی در این جنبه اجتماعی حج نهفته است که اگر مسلمانان به آن ملزم می شدند و به نحو احسن انجام می دادند، الان با صحنه هایی مثل فجایع خونین غزه مواجه نبودیم.
آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه، پیش از ظهر امروز در دیدار رهبر انقلاب اسلامی مراتب تسلیت و تعزیت خود را به حضرت آیتالله خامنهای و همچنین به ملت و دولت ایران اعلام کردند.
امام خامنه ای در این دیدار با تشکر از ابراز همدردی ملت فلسطین بهویژه مردم غزه، متقابلاً شهادت فرزندان آقای هنیه را تبریک و تسلیت گفتند و از صبر رئیس دفتر سیاسی حماس تمجید کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مقاومت فوقالعاده مردم غزه که موجب تعجب جهانیان شده است، گفتند: چه کسی باور میکرد که روزی در دانشگاههای آمریکا به نفع فلسطین شعار داده و پرچم فلسطین برافراشته شود و چه کسی باور میکرد که روزی در ژاپن و در تظاهرات به نفع فلسطین، به زبان فارسی شعار «مرگ بر اسرائیل» سر داده شود.
ایشان تأکید کردند: در آینده نیز ممکن است در مورد قضیه فلسطین حوادثی اتفاق بیفتد که امروز باور کردنی نیستند.
امام خامنه ای با اشاره به آیات قرآنی که درباره تحقق دو وعده خداوند به مادر حضرت موسی(ع) است، افزودند: اکنون نیز وعده اول خداوند درباره مردم فلسطین محقق شده و آن، همان غلبه مردم غزه که گروهی کوچک هستند در مقابل گروه بزرگ و قدرتمندِ آمریکا، ناتو، انگلیس و برخی کشورهای دیگر است. برهمین اساس وعده دوم یعنی محو رژیم صهیونیستی نیز قابل تحقق است و به لطف الهی آن روزی که فلسطین از «بحر» تا «نهر» تشکیل شود، فرا خواهد رسید.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: آقای مخبر که بر اساس قانون اساسی مسئولیت امور اجرایی کشور را برعهده دارد سیاستها و جهتگیریهای رئیس جمهور فقید را درباره فلسطین، با همان انگیزه و روحیه ادامه خواهد داد.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز؛ چه زوّار و حجگزاران خوشبخت و سعادتمندی که امسال چشمشان به دیدار کعبهی منوّره و مرقد نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) و ائمّهی بقیع روشن خواهد شد، و چه عوامل برگزارکنندهی این حرکت عظیم کشوری و مردمی. از دستاندرکاران اجرای حج، بنده صمیمانه تشکّر میکنم؛ زحماتشان حقیقتاً ارزشمند است و برگزاری یک حجّ سالمِ باشکوهِ معنوی منطبق با ضوابط مطلوب اسلامی حج، حقیقتاً یک توفیق بزرگی است که بخش مهمّی از آن را شما عوامل اجرای حج بر عهده دارید. خداوند انشاءالله از شما قبول کند و شماها را محفوظ بدارد.
دربارهی حج زیاد صحبت شده است؛ بزرگان، دیگران، فرمودهاند، ما هم مطالبی عرض کردهایم، لکن در حج بیش از اینها حرف هست و بحث هست و نکته هست؛ کمااینکه در یک روایتی هم از امام معصوم (علیه السّلام) همین معنا نقل شده است که راوی به حضرت عرض میکند که ما سالها است از شما راجع به حج میپرسیم، شما همینطور مطالب جدیدی را بیان میکنید، حضرت هم تصدیق میکنند، پاسخ مناسبی میدهند.
آنچه من امروز میخواهم عرض بکنم، این است که حج یک فریضهی چندلایه و چندبُعدی و پُرمضمونی است؛ هم جنبهی معنوی آن، هم جنبهی مادّی آن دارای ابعاد گوناگون است، لکن به نظر این حقیر دو نکته در حج جزو نکات برجستهی حج است که یک نکته مربوط میشود به درون انسان، باطن انسان، روح انسان ــ که تولیدکنندهی علم و معرفت و عزم است ــ یک نکته هم مربوط میشود به زندگی اجتماعی.
آن نکتهای که مربوط به درون انسان و باطن انسان و تربیت انسان و پرورش عزم و ارادهی صحیح در انسان است، عبارت است از مسئلهی «ذکر». در حج، ذکر یک عنصر بسیار مهمّی است. شما نگاه کنید از اوّل تا آخر حج، از احرام و مقدّمات احرام تا انجام عمره، بعد احرام حج، بعد وقوف و بقیّهی اعمال حج، سر تا پا متضمّن ذکر و یاد خدا است. لذا در قرآن کریم در موارد متعدّدی در همین زمینهی حج، امر به ذکر شده است؛ همین آیاتی که تلاوت کردند، و از جملهی این آیات: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُرُوا اللَّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام»،(۲) «وَ اذکُرُوا اللَّهَ فی اَیّامٍ مَعدودات»،(۳) «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَذِکرِکُم آباءَکُم»،(۴) «فَاذکُرُوا اسمَ اللَّهِ عَلَیها صَوَافّ»؛(۵) همهاش ذکر؛ سر تا پا؛ چه در طواف، چه در سعی، چه در نماز طواف، چه در وقوف عرفات، چه در مشعر، چه در اعمال منیٰ. سر تا پای حج ذکر است، توجّه به خدا است. این ذکر، منشأ زندگی است؛ مهمّش این است. وقتی ما یاد خدا در دلمان بود و خشیت الهی بر اثر یاد خدا بر دل ما سایه افکند، این در حرکت زندگی ما، در ارادهی ما، در عزم ما، در تصمیمگیریهای بزرگ ما اثر خواهد گذاشت. ملّتی که احتیاج دارد به کارهای اساسی و بزرگ، آحادش باید با ذکر خدا مأنوس باشند.
ما گاهی سفارش میکنیم به حجّاج محترم و عزیزمان که در مکّه و مدینه به فکر آن چیزی باشید که جز در آن سرزمین گیر آدم نمیآید، نه به فکر آن چیزهایی که در همهجا هست؛ بازار همهجا هست، جنس و چیزهای چشمنواز و چشمگیر همهجا هست؛ آن [چیزی] که همهجا نیست کعبه است، مسجدالحرام است، طواف است، زیارت قبر مطهّر پیغمبر است؛ این است که فقط آنجا است؛ این چند روزی که آنجا هستید، این را دریابید؛ قدر این را بدانید. این تأکید ما به خاطر همین است که اگر ما متذکّر باشیم، یاد خدا باشیم، «فَاذکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُم تُفلِحون»،(۶) دنبالِ ذکر، «فلاح» است. فلاح فقط رستگاری معنوی و روحی نیست؛ فلاح یعنی موفّقیّت، یعنی نجاح، یعنی در همهی کارها به هدف و مقصد دست یافتن؛ اینها ناشی از ذکر است؛ این یک عنصر اساسی حج، که مربوط به درون انسان است امّا سازندهی زندگی انسان است.
امّا آنچه مربوط به محیط اجتماعی است، مسئلهی «وحدت» است، مسئلهی یکپارچگی است، مسئلهی یکی دیدن است، مسئلهی ارتباط با آحاد مسلمان است؛ این مسئلهی خیلی مهمّی است در حج. مکرّر ما عرض کردهایم که خدای متعال به وسیلهی حضرت ابراهیم (علیه السّلام) نهفقط یک عدّهی خاصّی را، آحاد مردم را [به حج دعوت کرد]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ؛(۷) [میفرماید] ناس را، همهی مردم را، همهی آحاد بشر را دعوت کن برای حج. دعوت الهیِ همهی آحاد مردم در یک چند روز معیّن، در یک جای مشخّص، هر سال، معنایش چیست؟ معنایش این است که ارادهی الهی ــ ارادهی تشریعی الهی ــ بر این قرار گرفته است که آحاد مسلمانها به هم نزدیک بشوند، همدیگر را بشناسند، با هم همفکری کنند، با هم تصمیم بگیرند؛ خلأ بزرگِ امروزِ ما این است: «با هم تصمیم بگیرند». یک جا جمع بشوند که این جمع شدن یک خروجیِ مطلوبی برای عالم اسلام داشته باشد، بلکه برای بشریّت داشته باشد؛ ما دنبال این هستیم. البتّه مقدّمهاش تفاهم است، از ملّیّتها عبور کردن، از تفرّقهای مذهبی و فرقهای عبور کردن. مذاهب مختلفی در اسلام هستند که اینها در کنار هم، همه یک جور، همه با یک لباس، همه با یک حرکت، همه در یک نقطه [در حج گرد میآیند]؛ این اجتماع الهی است، این اجتماع اسلامی است، این، آن جنبهی بارز و روشن سیاسی حج است. این دو نکته در حج وجود دارد: هم نکتهی «ذکر»، هم نکتهی «اتّحاد و وحدت اسلامی». حالا البتّه در قرآن، در کلمات رسول مکرّم اسلام و بزرگان اسلام مسئلهی عدم تفرّق، مخصوص حج نیست؛ «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»(۸) و آیات متعدّد قرآن، از تفرّق و دشمنی با یکدیگر و مانند اینها نهی میکند مسلمانها را. خب، حالا این دو نقطهی برجستهی حج.
من اشاره کنم به اینکه در صحبت از حج باید نام مبارک جناب ابراهیم (علیه الصّلاة و السّلام) حتماً فراموش نشود. در قرآن درسهای زیادی از ناحیهی حضرت ابراهیم به ما داده شده که قرآن اینها را نقل میکند. یکیاش همین دعوت به حج است که «اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ»؛ و دستور به مردم که «وَ اتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبراهیمَ مُصَلًّى»؛(۹) جایی که او ایستاده، آنجا نماز بخوانید، آنجا را محلّ نماز قرار بدهید. یا «عَهِدنا اِلىٰ اِبراهیمَ وَ اِسماعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجود».(۱۰) از این تطهیری که [به آن] مأمور شدند، انسان احساس میکند که قبل از حضرت ابراهیم یک مشکلاتی در این محل وجود داشته است که این بزرگوار علاوه بر اینکه قواعد(۱۱) بیت و پایههای خانه را بالا میبردند، تطهیر هم میکردند از آن خبائثی که حالا خیلی در تاریخ و در روایات ما روشن و دقیق نیست که چه بوده. بر همین اساس بنده عرض میکنم امسال حجّ ما، «حجّ برائت» است، بنا بر تعالیمی که جناب ابراهیم به ما داده. البتّه از اوایل انقلاب برائت وجود داشته؛ از اوّل انقلاب در حج، برائت وجود داشته است، جاری شده است، باید هم بماند و باشد؛ لکن بالخصوص حجّ امسال، حجّ برائت است.
این حوادثی که حالا در غزّه پیش میآید و این حادثهی عجیب و عظیم، این آشکار شدن چهرهی خونآشام یک مجموعهی برخاستهی از تمدّن غربی، اینها چیزهایی است که توجّه به آن، مخصوص امروز و این روزها نیست؛ این در تاریخ خواهد ماند. آنچه امروز در غزّه و فلسطین دارد اتّفاق میافتد، این حملات وحشیانه و سگ هار صهیونیست و عناصر خونآشام صهیونیست از یک طرف، آن مظلومیّت و در عین حال مقاومت مردم مسلمان غزّه از یک طرف، هر کدام یک نشانهی عظیمی است در تاریخ، یک شاخصی است در تاریخ، که اینها میمانَد. اینها شاخصهای مهمّی است که راه را به آیندهی بشریّت نشان خواهد داد. ملاحظه میکنید که همین امروز، بازتاب این حادثه در جوامع غیرمسلمان، یک حادثهی شگفتانگیز و بیسابقه است. این اتّفاقی که الان در دانشگاههای آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر میافتد،(۱۲) اصلاً سابقه که ندارد هیچ، اگر کسی ادّعا میکرد که ممکن است یک روز چنین چیزی پیش بیاید، هیچکس باور نمیکرد؛ کسی حدس نمیزد که چنین اتّفاقی بیفتد! این نشاندهندهی آن است که اینها شاخص است.
خب، وظیفهی ما چیست؟ از حضرت ابراهیم یاد بگیریم. شما ملاحظه کنید، حضرت ابراهیم (علیه السّلام) جزو پیغمبرهای دلرحم است. پیغمبرها از لحاظ خصوصیّات اخلاقی همه یک جور نبودند. حضرت ابراهیم خیلی دلرحم [بوده]؛ مثلاً وقتی ملائکه میخواهند بروند دیار لوط را عذاب کنند، حضرت ابراهیم با اینها بحث میکند که اگر میشود مثلاً به آنها رحم کنید. یُجادِلُنا فی قَومِ لوط؛(۱۳) یعنی پیش ملائکهی الهی میخواهد وساطت کند، شفاعت کند که به آنها رحم کنید؛ یعنی یک چنین موجودی است ــ در بعضی از پیغمبرانِ دیگر اوضاع یک جور دیگر است؛ حالا حضرت ابراهیم را میخواهم عرض بکنم ــ یا در این آیهی شریفهی سورهی ابراهیم [میفرماید]: فَمَن تَبِعَنی فَاِنَّهُ مِنّی وَ مَن عَصانی فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛(۱۴) آنهایی که از من پیروی میکنند که خیلی خب پیروی میکنند، پیروان من هستند؛ [امّا] نمیگوید پروردگارا! آنهایی را هم که حرف من را گوش نمیکنند، اصلاحشان کن یا هدایتشان کن یا عذابشان کن؛ میگوید: فَاِنَّکَ غَفورٌ رَحیم؛ از آنها هم بگذر، به آنها هم بخشش کن؛ یک چنین دل رحیم و رئوفی دارد. در مورد غیرمسلمانهایی که با اسلام سرِ ستیزهگری ندارند، در سورهی ممتحنه، بعد از آنچه از حضرت ابراهیم نقل میشود، این آیات است که آن هم معلوم میشود مربوط به حضرت ابراهیم است: لا یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین.(۱۵) یعنی اگر همدین شما هم نیست امّا با شما ستیزهگری ندارد، نسبت به او با عدالت برخورد کنید، با انصاف برخورد کنید، به او نیکی کنید؛ یعنی با غیرمسلمانی که با شما ستیزهگری ندارد، کاری به کار شما ندارد، شما را اذیّت نمیکند.
یعنی ابراهیم یک چنین شخصیّتی است؛ با عاصی آنجور، با غیرمسلمان اینجور. [امّا] ببینید همین ابراهیم نسبت به یک جماعت دیگری چه جوری برخورد میکند: قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَآؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاءُ اَبَداً حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَه؛(۱۶) ببینید، با یک جماعتی ــ جماعت دشمن ستیزهگر ــ اینجوری برخورد میکند! همان ابراهیمِ رحیم و رئوف و ودود که برای قوم لوط شفاعت میکند، برای عاصیها طلب مغفرت میکند و معتقد است به کفّاری که ستیزهگری ندارند باید نیکی کرد، همین ابراهیم در یک جا هم اینجور محکم میایستد و اظهار برائت میکند: اِنّا بُرَآءُ مِنکُم؛ ما برائت داریم از شما، وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء؛ بین ما و شما دشمنیِ آشکاری است، ما صریحاً با شما دشمنیم و دشمنی میکنیم. اینها چه کسانی هستند؟ آن کسانیاند که ستیزهگری میکنند. آنوقت، در همین آیهی سورهی ممتحنه، دنبالهی آن آیهای که قبلاً خواندم ــ که این هم باز مربوط میشود به فضای ذهنی حضرت ابراهیم ــ میفرماید: اِنَّما یَنهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم؛(۱۷) با آن کسانی که شما را به قتل میرسانند، با شما میجنگند، شما را از خانه و دیارتان بیرون میکنند یا کمک میکنند به کسانی که شما را از خانه و دیار بیرون کردند، حق ندارید ارتباط برقرار کنید و دست دوستی به اینها بدهید؛ حق ندارید! یعنی باید بینتان دشمنی باشد؛ همان [چیزی] که ابراهیم فرمود: بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةُ وَ البَغضاء.
خب امروز در دنیا کیست که با مسلمانها دشمنی میکند، ستیزهگری میکند، آنها را میکشد ــ زنشان را، مردشان را، فرزندشان را ــ و آنها را از خانه و دیارشان بیرون میکند؟ چه کسی است؟ دشمن صهیونیست روشنتر از این در قرآن توصیف بشود؟ فقط هم دشمن صهیونیست نیست: وَ ظاهَروا عَلىٰ اِخراجِکُم؛ کسانی که کمک میکنند به او. چه کسی کمک میکند؟ اگر کمک آمریکا نبود، رژیم صهیونیستی قدرت داشت و جرئت داشت که اینجور وحشیانه با مردم مسلمان، با زن و مرد، با کودک، در آن محیطِ محدود اینجور رفتار بکند؟ نمیشود با این دشمن با روی خوش برخورد کرد؛ نمیشود با آنها با ملایمت رفتار کرد؛ چه آن که مباشر قتل است، چه آن که معاون قتل و پشتیبان قتل است، چه آن که خانه را ویران میکند، چه آن که از ویرانکنندهی خانه پشتیبانی میکند: وَمَن یَتَوَلَّهُم فَاُولٰئِکَ هُمُ الظّالِمون؛(۱۸) اگر کسی با اینها دست دوستی داد، ستمگر است، ظالم است؛ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمین.(۱۹) نصّ قرآن، آیات قرآن اینها است. پس امسال برائت از همیشه بارزتر است. حجّ امسال، حجّ برائت است.
بایستی حجّاج مؤمن ــ چه ایرانی و چه غیرایرانی؛ از هر جا که هستند ــ بتوانند این منطق قرآنی را به همهی دنیای اسلام منتقل کنند. امروز فلسطین به این احتیاج دارد؛ به پشتیبانی دنیای اسلام احتیاج دارد. بله، جمهوری اسلامی منتظر این و آن نماند و نمیمانَد، لکن اگر چنانچه دستهای قویّ ملّتهای مسلمان و دولتهای مسلمان از اطراف بیایند و همراهی بکنند، تأثیرش خیلی بیشتر میشود؛ دیگر این حالت رقّتبار مردم فلسطین اینجور ادامه پیدا نمیکند؛ این وظیفه است.(۲۰) (شما که آمادهاید، خدا کاری کند دنیای اسلام آماده بشود؛ انشاءالله.)
راجع به وضع حجّاج محترم هم از زحماتی که چه بعثه، چه سازمان ــ هر کدام در نقش خودشان ــ و چه بقیّهی دستگاههای مربوط به سلامت و امنیّت و رفت و آمد و حمل و نقل و بقیّهی مسائل حجّاج [میکشند و] تلاش میکنند، ما تشکّر میکنیم؛ و تأکید میکنیم که برای آسایش حجّاج ایرانی و انجام یک حجّ مبرور و مقبول، هر چه میتوانند برنامهریزی کنند؛ این برنامهریزی لازم دارد. خب بحمدالله کارهای خوبی انجام گرفته و انجام میگیرد لکن برای اینکه این فاصلهی بین کاری که ما امروز میکنیم و کاری که انتظار داریم بتوانیم انجام بدهیم پُر بشود، باید انشاءالله برنامهریزی کنیم، خدای متعال هم انشاءالله به شما کمک خواهد کرد. از خداوند، تفضّلاتش را، رحمتش را، مغفرتش را برای امام بزرگوارمان، برای شهدایمان، برای گذشتگانمان مسئلت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدعبدالفتّاح نوّاب (نماینده ی ولیّفقیه در امور حج و سرپرست حجّاج ایرانی) و آقای سیّدعباس حسینی (رئیس سازمان حج و زیارت) مطالبی بیان کردند.
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۹۸؛ «… پس چون از عرفات کوچ نمودید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید …»
(۳ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۳؛ «و خدا را در روزهایی معیّن یاد کنید …»
(۴ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۰؛ «… همان گونه که پدران خود را به یاد میآورید، با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید …»
(۵ سورهی حج، بخشی از آیهی ۳۶؛ «… پس نام خدا را بر آنها در حالی که بر پای ایستادهاند ببرید …»
(۶ سورهی انفال، بخشی از آیهی ۴۵. و سورهی جمعه، بخشی از آیهی ۱۰
(۷ سورهی حج، بخشی از آیهی ۲۷؛ «و در میان مردم براى [اداء] حج بانگ برآور …»
(۸ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید …»
(۹ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «… در مقام ابراهیم، نمازگاهى براى خود اختیار کنید …»
(۱۰ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «… و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.»
(۱۶ سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۴؛ «قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با او هستند سرمشقى نیکو است؛ آنگاه که به قوم خود گفتند: “ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستید بیزاریم؛ به شما کفر مىورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینهی همیشگى پدیدار شده، تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.” …»
به گزارش معاونت مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، با گذشت چندین هفته از عملیات غرورآفرین «وعده صادق» هنوز مختصات و ویژگیهای این عملیات، آنگونه که باید تبیین نشده و اذهان عمومی جهانی عظمت و بزرگی آن را درک نکرده. یادداشت پیش رو که توسط دکتر محمد حسین طاهری استاد درس «تاریخ تحلیلی پهلوی» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی نگاشته شده، تلاشی در همین راستا میباشد که در ادامه تقدیم نگاه پرمهر شما عزیزان می گردد.
مقدمه
اصول نظام محاسباتی حاکم بر فرآیند تولد و تکامل جبههی مقاومت، در شیوهی پاسخگویی جمهوری اسلامی ایران به تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی و حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق، رد پای روشنی داشت. از آوردگاههایی اینچنینی میتوان برای صورتبندی و آشکارسازی این منطق بهره گرفت و راستای تاثیرگذاری این نظام محاسباتی بر شکلگیری نظم جدید جهانی را دریافت. «ایستادن در نقطههای غیرقابلانکار قدرتآفرین»، «تغییرِ منطقِ موازنهی تکنولوژیهای هراسآفرین» و «بهرهگیری از قدرت بهت خبری» را سه مولفهی برجسته در این نظام محاسباتی میتوان شمرد که بازتاب آنها در عملیات وعدهی صادق قابل مشاهده بوده است.
الف. ایستادن در نقطههای غیرقابلانکارِ قدرتآفرین
منطق هزینه و فایدهی عملیات وعدهی صادق بهعنوان یک اقدام نظامی، از یک نظام محاسباتی دیرپاتر و موسعتر بهره گرفته است. این منطق مشخصکنندهی «روشِ» انتخابِ نقطههایی برای حضور موثر و تعیینکنندهی ما در منطقهی غرب آسیا بوده است، بهنحوی که هرگونه عکسالعمل نسبت به این حضور و تاثیر، زایندهی قدرت انکارناپذیر برای جبههی مقاومت و قلب تپندهی آن، یعنی جمهوری اسلامی ایران باشد. بهنظر میرسد که تهدید مناطق امن ژئوپلیتیک استعمار و ایجاد پایگاههای مقاومت در آن مکانها، از مهمترین مشخصههای این نقطهیابی است.
مدیترانه و سواحل فنیقیه، زادگاه استعمار باستان است. نخستین کشتیهای ماجراجو استعمار از سواحل این منطقه به راه افتادند و با لنگرانداختن در سواحل شمالی و جنوبی مدیترانه، نخستین حکومتهای چپاولگر -مثل کارتاژ- را تاسیس کردند. در دورهی مدرن، استعمار با حفر کانال سوئز نسخهی جدیدی از استعمارگری را پیریزی کرده، تا امروز پیش برده و رژیم صهیونیستی را نگهبان آن قرار داده است. حضور موثر در این گلوگاهها برای تغییر معماری ژئوپلیتیک استعمار یکی از الزامات براندازی این رویکرد غیرانسانی است.
در این راستا، جمهوری اسلامی ایران نهتنها هیچگاه حضور مستشاری خود در شامات و فلسطین را انکار نکرده، بلکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دههی گذشته به آمادگی این جبهه برای تجهیز کرانهی باختری نیز آشکارا تصریح فرمودند.[1] حضور موثر و تعیینکننده در متن کانونهای جغرافیاییِ مظلومیتِ آشکار و کنشی در جهتِ تغییرِ قطعیِ معادلات قدرت در آن نقطه، بیشک تابع روشی محاسبهشده و سنجیده برای مواجههی عمیق با نظام سلطهی جهانی است. طبعا این منطق، مهمتر از اقدام میدانی است؛ چراکه همواره قدرت زایش و تکرار در بطن آن، حاضر و مستتر است. حمله به مرکزی که مستشاران جمهوری اسلامی ایران در آنجا حضور داشتند، به گمان کاستن و مهار استقامت مثالزدنی مردم غزه، که عملا بقای رژیم صهیونیستی را تهدید کرده است، اقدامی بود که این رژیم، خواه از این اقدام چشمپوشی میکرد و خواه این رفتار غیرحقوقی را مرتکب میشد، نتیجهی آن به واضحترشدن چهرهی ددمنشانهی رژیم ازیکسو، و افزونترشدن قدرت جبههی مقاومت ازسویدیگر انجامید. تداوم کمکهای مستشاری، بهنحوی به زوال این رژیم سرعت میبخشید؛ اینک نیز حمله به این کانون، بهنحو دیگری زوال وکیل استعمار در غرب آسیا و گسترش نفرت جهانی نسبت به صهیونیزم را شتاب میدهد. با وجود این منطق محاسبهی زیان و فایده، امکان تکرار چنین حضورهایی هر لحظه وجود دارد. این منطق از نظام محاسباتی تعامل میدان و دیپلماسی در جمهوری اسلامی خبر میدهد.
ب. تغییرِ منطقِ موازنهی تکنولوژیهای هراسآفرین
انقلاب صنعتی، شمشیر دولبهی مدرنیته برای ساخت جهان مدرن بوده است. از همان ابتدا که با اختراع موتور بخار، صنعت در خدمت استعمار و بهسلطهدرآوردن ملتهای اقصی نقاط جهان قرار گرفت، پس از جنگ جهانی دوم و رونمایی از قدرت هستهای، تکنولوژیهای هراسآفرین در خدمت حفظ هژمونی نظام سلطه قرار داشتهاند. تغییر معادلهی رعبی که از این تکنولوژیها تغذیه میکنند، بخش مهمی از نظام محاسباتی جبههی مقاومت برای پنجهدرانداختن با نظام سلطه است. عملیات وعدهی صادق، سومین اقدام عملی نظام جمهوری اسلامی ایران علیه کشورهایی بود که مجهز به بمب اتمی هستند.
در ادبیات روابط بینالملل و مطالعات امنیت، معمولا از «بمب اتم» بهعنوان «سلاحی برای استفادهنشدن» یاد میکنند. بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقدند که برای افزایش بازدارندگی، کشورهای در معرض تهدید باید به این سلاح مجهز شوند. نکتهی مهم این است که تجهیزشدن به این سلاح، بهمعنای تبعیت از منطق قدرت در نظام سلطه و بهرسمیتشناختن آن است. آنچه امکان شکلگیری هندسهی جدیدی از نظم در محیط بینالملل را نوید میدهد، ظهور منطقی جدید برای موازنهی صلح-تهدید است. تغییر در «روش» حاکم بر موازنهی تکنولوژیهای نظامی و اصول مسلّم دیپلماسی و امنیت، یکی از نشانههای امکان ترسیم هندسهی جدید نظام بینالملل است. اینکه بازیگری بتواند بدون افتادن در الزامات منطق رایج بازدارندگی، از ابزار و مولفههای دیگری برای این مراد بهره بگیرد، نشانهی صدق این سخن است که «خطّ اساسی سوّم و یکی از خطوط اصلی نظم جدید، گسترش منطق مقاومت خواهد بود. فکر مقاومت و جبههی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است».[2]
ظهور این قدرتِ برخاسته از تکنولوژیهای نظامی از آستین سازمان رزم جمهوری اسلامی ایران، تصور قدرت منطقهای و جهانی ایران پس از عهدنامهی ترکمنچای را بهنحو اغماضناپذیری تغییر داد. ما کشوری بودیم که مدرنیته را در وسط جنگ با روسها شناختیم؛ تکنولوژی نظامی همیشه برای ما نشانهی عقبماندگی بود. اما امروز ایران تنها کشوری در جهان است که با تکنولوژی نظامی خود، به تهدیدات و تجاوزات سه کشور دارای تکنولوژی هستهای، با تکنولوژی ناهمتراز دیگر ضمن رعایت اصول اخلاقی و انسانی در متن جنگ، پاسخ بازدارنده داده است. طبعا منطق این تغییر، مهمتر از مصادیق آن است و میتواند در نمودها و عرصههای دیگر نیز تکرار شود و شیوهی انسانیتری را برای تقسیمبندی جهان حاکم گرداند.
ج. بهرهگیری از قدرت بُهت خبری
پیشبینی نویسنده از نحوهی عکسالعمل جمهوری اسلامی نسبت به حمله به کنسولگری کشورمان در سوریه -با توجه به تصوّر اجمالیام از نظام محاسباتی مورد بحث- این بود که پاسخ ایران در «روزِ روشن» انجام خواهد شد. استدلالم این بود که این منطق نو باید بر همگان عیان بوده و روا پنداشته شود. اما آنچه در عمل رخ داد، آغاز در ساعات منتهی به بامداد بود. اگرچه این پیشبینی اشتباه بود، اما در منطق آن تغییری رخ نداد؛ زیرا ماجرا و نحوهی بازنمایی خبری آن بهنحوی پیش رفت که گویا پاسخ ایران در «صبح روشن» انجام گرفته است. بهعبارتدیگر، کلّ اقدام، از لحظهی پرتاب تا اصابت که چندین ساعت بهطول انجامید، با گزارشهای زنده و لحظهبهلحظهی شبکههای خبری و تحلیلهای پیوستی پوشش داده شد.
با توجه به شواهد و قرائن، بهنظر میرسد که مهندسان خبری این اقدام، مخاطبان بیدار در قارهی امریکا را نخستین هدف خود قرار داده بود. کل عملیات از لحظههای آغازیناش، برخلا اصل غافلگیری و پنهانکاری نظامی، با پوشش خبری لحظهبهلحظهی شبکهی خبر همراه بود. توجه به پیوستهای خبری در عملیات طوفانالاقصی نیز این مولفه را تایید میکند. ساکنان قاره امریکا در حالی روز تازهی خود را آغاز میکردند که ماجرای پرتاب پهبادها و موشکها از خاک ایران بهسوی رژیم اشغالگر، بهعنوان نخستین خبر زنده و در حال انجام در کلیه شبکههای خبریشان بازتاب پیدا میکرد. حتی ردّ پای ایجاد تعلیق و تردید به ابعاد خبر را میشد در دستور زبان نخستین بیانیهی نیروهای مسلح (زمان فعل پرتاب و اصابت ) احساس کرد.
نکتهی آخر و تذکر
نخستین طلیعهی عملیات وعدهی صادق را میتوان خطبهی آیتالله خامنهای در عید سعید فطر دانست. با توجه به این مطلب، تذکر معظمله و تاکید ایشان بر مسالهی «وحدت» نیز بیارتباط با مولفههای یادشده نبوده است. بنابر منطق حاکم بر نظام محاسباتیای که به گمانهزنی نسبت به برخی از ابعاد آن پرداختیم، نقطهی آسیبپذیر جمهوری اسلامی ایران و جبههی مقاومت، به مقولهی «وحدت درونی» برمیگردد. همهی دستاوردهای این اقدام حیرتآور میتواند تحتالشعاع اختلافاتی قرار بگیرد که ظرفیت اختلال در «وحدت ملی» و «وحدت راهبردی جبههی مقاومت» را داشته باشند.
به مناسبت عملیات غرروآفرین«وعده صادق» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ که تجاوز رژیم جعلی اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق، تحلیل حجت الاسلام والمسلمین دانش مدیریت محترم مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی، از این واقعه را تقدیم نگاه پرمهر شما میکنیم.
مُنفَعِل همه ادوارتاریخ، جبهه باطل بوده است
وقتی بیان می شود یک اقبال و إدبار پیش آمد، سوال این است که فاعل این اقبال و إدبار کیست؟ محرک و فاعل تاریخ کیست؟ اگر پاسخ این باشد که محرک وجود باری تعالی است و اولیاء الله نیز واسطه هستند، حتی در جایی که مسئله دولت کفر باشد که در روایت هم است (إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ جَعَلَ الدِّينَ دَولَتَينِ : دَولَةَ آدمَ و هِي دَولَةُ اللّه ِ و دَولَةَ إبليسَ)، در این تداول نیز فاعل و محرک علی الاطلاق خداوند متعال است. به تعبیر دیگر، در جایی که به ظاهر قدرت در دست فرعون هست، در واقع قدرت در دستان حضرت موسی(ع) است، در عهد مامون لعن الله هم این حضرت امام رضا علیه السلام است که مأمون را به مرو می آورد نه اینکه مأمون حضرت را به مرو بیاورند. این معنی ید الله مبسوطه است نه یدالله مغلوله چون مغلوله بدین معناست که فاعل هست ولی دستان او بسته می باشد برخلاف ید الله مبسوطه که اگر دستان او نیز بسته باشد بازهم فاعل است. فلذا بنابر این مبنا، دستان مبارک حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مطلقا بسته نبود چون فاعلیت خود را داشت. معنای دقیق انسان 250 ساله نیز همین است، هر امامی که بود به جای امام دیگر همان کار را می کرد فعالانه نه منفعلانه. این معنای امامت حضرت امام سجاد و بقیه ائمه علیهم السلام می باشد. آنکسی که برنامه دستان او بود حضرت امام حسین علیه السلام بود نه یزید لعنه الله، نه اسرائیل در عصر کنونی ما.فلذا امام خمینی(ره)، رهبر بود حتی زمانی که مردم او را به عنوان رهبر نشناخته بودند.
«ترس ملتها» موتور محرک ائمه کفر است نه قدرت آنها
در حرکت ذاتی و فطری که از آن به حرکت اصلی و طبیعی تعبیر می شود، فاعل حق تعالی می باشد که باطن همه رخدادها و برآیند کلی ظواهر را در برمی گیرد این فاعلیت. اما سوال این است که؛ قطعات ظواهر همانند فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ، 8سال دفاع مقدس، فتنه 88 و در مواقعی که جبهه حق به صورت موردی یا فراگیر ضرباتی را دریافت می کند که از آن به حرکات “قصری” (حرکت قصری یعنی حرکت خلاف طبیعت) تعبیر می شود، فاعل این حرکات کیست؟ اگر فاعل حرکات طبیعی اولیاء الله می باشند، فاعل حرکات قصری چه کسانی هستند؟ در نگاه اول فاعل را ائمه کفر می دانیم اما در حقیقت ائمه کفر فاعل حرکات قصری نیستند چون مطابق مضمون آیه (إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا)، کید ائمه کفر با همه قدرت ظاهری که دارند. در اصل فاعل حرکات قصری «نفس مُنظَلِم ملت ها» می باشد. این قوای ملت ها که در خدمت جهل است فاعل حرکت قصری جبهه باطل است که با ظلم پذیری(شرک پذیری) خود از اطاعت خداوند متعال خارج شده. عامل اصلی این نوع از شرک «ترس» است. ائمه کفز حتی اگر در ظاهر حاکم نیز باشند در بستر نفس منظلمه ملت ها می باشد فلذا مهم ترین اقدام رهبران الهی خارج کردن نفس ملت ها از این حالت انظلام و ظلم پذیری می باشد.
بروز و ظهور قدرت قدرت جبهه باطل، به اراده رهبران الهی می باشد
از اولین اقدام رهبران الهی برای از بین بردن حالت انظلام، آگاهی بخشی ملت ها نسبت به آینده ای است که ائمه کفر در آن جایی ندارد و به عبارت دیگر جبهه باطل آینده ای ندارد. اقدام تلافی جویانه جمهوری اسلامی در پاسخ به تجاوز اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، ذیل همین موضوع تعریف می شود. جنگ 33 روزه حزب الله، جنگ سوریه، دفاع مقدس هم در همین راستا بودند. امام حق در هر عصری این ترس از جبهه باطل را آشکار می کند. آشکار کردن هم بدین صورت نیست که ترس را در ابتدای حرکت از بین ببرد بلکه اجازه داده می شود تا باطل بروز پیدا کرده و قدرت خود را ظاهر سازد و جامعه این قدرت را درک کند سپس این قدرت پوشالی را از بین می برد همانند همین رفتاری که امام خامنه ای حفظه الله در قبال رژیم نامشروع اسرائیل انجام داد. در عملیات «وعده صادق»حضرت آقا نیروهای جبهه کفر را همگی به میدان آورد تا یک شکست مفتضحانه برای آنها رقم خورده و جامعه جهانی نیز پوشالی بودن قدرت این جبهه را با چشمان خود نظاره گر باشند. یکی از سختترین کارهای رهبران الهی، همواره این بوده که به دشمن اجازه بروز و ظهور قدرت بدهد، یعنی واسطه ( جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا) شود. مهم ترین مسئلهای نیز که پس از بروز و ظهور قدرت جبهه باطل و از بین بردن این ظهور توسط رهبران الهی در نفوس منظلمه ملتها به وجود میآید «امید و ایمان» است که از بین برنده ترس و وحشتی است که جبهه کفر برای آنها تداعی کرده بود.
به گزارش معاونت گفتمان سازی مرکز تخصی تمدن نوین اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین علی دانش مدیریت محترم این مرکز در مورد وقایع میدان نبرد جبهه مقاومت با اسرائیل و حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه، بیان داشت: با چارچوب های متداول دنیا نمی توان به تحلیل درست از صحنه نبرد جبهه مقاومت با اسرائیل دست یافت و خطای در تحلیل امکان تقویت جبهه شیطان را دارد. فلذا نیاز است که وقایع جنگ را با تکیه بر نگاه اعتقادی و اقتضای طریقت خودمان تحلیل کنیم.
وی در ادامه نکات بسیار مهمی را در تبیین وقایع اخیر بیان کردند که تقدیم نگاه پرمهر شما عزیزان می گردد.
لازمه زمینه سازی ظهور، از بین بردن بنیاد فکری صهیونیست است
آنچه که امروز به عنوان صحنه نبرد شاهد آن هستیم، یک مقابله اقتضائی یا جغرافیایی یا یک مقابله سیاسی به معنای متداول نیست. امام خمینی (ره) فرمودند: “جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمی شناسد، ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم تمامی اینها خیال های باطل ملی گراهاست. ما تصمیم داریم پرچم(لااله الا الله) را بر قلل رفیع کرامت وبزرگواری به اهتزاز درآوریم”. اساس تقابل جبهه مقاومت با اسرائیل یک تقابل تاریخی است که غایت آن نیز غلبه حاکمیت توحید است. فلذا در صحنه نبرد با اسرائیل مهمترین ابزاری که می توان به وسیله آن بر دشمن غلبه پیدا کرد “آگاهی” است. اگر بنا به پیاده سازی (لااله الاالله) و تحقق پایدار و فراگیر کلمه “توحید” است، این امر از مسیر نفی طواغیت عبور می کند و به صرف از بین بردن ساختار تفکر مادی که صهیونیست ها بنا بر آیه شریفه( لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ) به دست گرفته اند، نمی توان به این امر دست یافت بلکه می بایست بنیاد فکری صهیونیست که بر جهان حاکم و دارای قدرت است، نابود شود تا زمینه سازی حاکمیت مطلق توحید فراهم گردد. حضرت امام حسین علیه السلام نیز همین مسیر را طی کردند(بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ)، جامعه بشری باید نسبت به این امر مهم آگاهی پیدا کند. این نکته مهمی است که در تحلیل چگونگی مدیریت میدان باید توجه کرد که، آگاهی جهانی با به وجود آمدن جنگ غزه به کدام سمت حرکت می کند و این نبرد، که یک نبرد تاریخی است جریان حرکت تاریخ و بشر را به کدام سو هدایت می کند.
حدیث “قرب نوافل و فرائض”، مبنای تحلیل مدیریت میدان نبرد
رهبری و هدایت تاریخ، یک رهبری خاصی می باشد که صرفا مبتنی بر تحلیل ظواهر مادی و کارشناسی در این سطح یا اینکه از ظاهر قرآن و روایات یک چیزی را به عنوان حجت برداشت کرده و همان ظواهر را مبنای کار قرار داد، نیست. گرچه آن برآیند کارشناسی و نگاه استنباطی در مراحلی از کار باید وجود داشته باشند. اگر درصدد آن هستیم که رهبری این جریان را توضیح دهیم باید بر اساس مفاد حدیث “قرب نوافل و فرائض” این کار را انجام دهیم که این رهبری چگونه در برزخی مابین تدبیر و تسلیم پیش می رود. به نظر می رسد دقت در آیات سوره کهف برای درک هرچه بهتر این مسئله کمک شایانی به ما داشته باشد. به همین علت است که روایات ما حتی جزئیات این طریق را نیز برای ما بیان کرده اند و اگر ما بخواهیم سیر طبیعی امر بین تدبیر و تسلیم را در امر رهبری رها کنیم، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. به طور مثال در روایات مسئله یمن داری اهمیت ویژه ای است و اگر ما در چند دهه پیش وضعیتی که هم اکنون در آن قرار داریم را تجربه می کردیم، و رهبری بین تدبیر و تسلیم مفقود بود، انتظار حاصل شدن نتیجه مطلوب دور از ذهن می بود. فلذا باید دقت کرد که رهبری این جریان، یک رهبری خاصی است که با یک گیرائی حقیقی نسبت به اراده الهی کار را پیش می برد و مبنای کار خود را می تواند آیه شریفه” إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ ” قرار دهد که این امر بسیار بسیار مهم است.
جنگ غزه، یک معیار و میزان جدیدی را در تحلیل جنگ ها پایه گزاری کرد
فهم شرایط میدانی نبرد غزه حتی به حسب ظاهر تحلیل های مادی نیز، خیلی فراتر از این است که پردازش ها و تحلیل های کلاسیک بتوانند آن را تبیین کنند. به طور مثال جنگ های نسل پنجم که برخی آغاز آن را به شروع جنگ آمریکا با عراق می دانند اما در واقع شروع آن مربوط می شود به آغاز 8 سال دفاع مقدس ما که راهبرد “غلبه خون بر شمشیر” بود، کما اینکه حضرت امام خمینی (ره) اعلام کردند. آنچه که امروز در غزه در حال رخ دادن است، شرایط حاکم بر دنیا و مسائلی که در غرب آسیا در حال رخ دادن است، فراتر از جنگ های نسل پنجم می باشد چون حتی در شرایط میدانی آنچه که صهیونیست ها به عنوان اهداف خود از جنگ غزه اعلام کرده بودند، محقق نشد و این امر موجب شد آن نوع و شیوه ای که از تحلیل نبردها در ذهن داشتیم فراتر رفته و یک میزان و معیار جدیدی را پایه گزاری کرد.
پیشکسوتان شهید سپاه، آیتی از آیات عظام الهی در عصر ما
پیشران جبهه مقاومت، که همه دنیا آن را می شناسند، سازمان توحیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در ابتدای دهه 60 برای حفاظت از انقلاب اسلامی و خارج از چارچوب های حد و حدود جغرافیایی، تاسیس شد. سپاه پاسدارن ساختار و سازمانی است که مُرَّکب آن، جبهه مقاومت است و اگر بسیط شده و در یک نکته کانونی جمع شود ، همان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود. سپاه امروز از نقطه تولد خود و نقطه اوج خود یعنی سال های دفاع مقدس به مراتب جلوتر بوده چون غربالگری های سخت تری را در مقابله با شیاطین پشت سر گذاشته. امروز سپاه نه دچار شبهه دینی است و نه اسیر شهوت دنیاپرستی، چون جهتی که به سمت آن در حرکت است، جهت بسیار حنیف و پاکی است. این یک آیه از آیات عظیم الهی می باشد که پیشکسوتان سپاه به دام دنیا گرفتار نشدند و یک آیه بزرگتر و عظیم تر هم این است که، پیشکسوتان سپاه در خط مقدم نبرد با جبهه شیطان به شهادت می رسند. سپاه این سال ها در مقابله با جبهه شیطان، ضربات سهمگینی بر پیکره آنها وارد کرده و دست برتر را داشته و همیشه فعال بوده در برابر دشمن نه منفعل. اگر مطالبه ای هم برای تشدید این جریان(مقابله با جبهه شیطان) است، بر اساس دو اصلی که بیان شد این مطالبه از سپاه نیست، چون سپاه همانند یک تجسمی از “اراده الهی” به عنوان “بطش کبیر” و به عنوان جمعیتی با ( أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ) در صحنه نبرد حاضر می شود. به این مسئله باید به دور از هیجات زودگذر و تحلیل های دنیایی، به عنوان آیه ای از آیات الهی نظر کرد.
انسان قابلیت شیطان اکبر شدن را داراست
جناب استاد دانش با تاکید بر این نکته که مقابله ما طبیعتا مقابله با شیطان است، بیان داشت: شیطان انسی به حسب استعدادی که دارد، به تعبیر امام خامنه ای حفظه الله، می تواند “شیطان اکبر” باشد. متاسفانه معلمان دینی ما به درستی این امر که “آمریکا شیطان اکبر است” را تبیین نکرده اند. قرآن کریم تهاجم شیطان را از چهار جهت مطرح کرده است؛ “مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ”، و سپس بیان می کند تهاجم شیطان متوجه کسانی است که در صراط هستند و این بیان کننده این است که امروز حق و صراط کجاست. اینکه تقابل انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت، امر را تبدیل کرده به صراحت تقابل “حق و باطل” از همین آیه قابل برداشت است چون شیاطین طبق مفاد آیه از چهار سو به کسانی که در صراط هستند حمله می کنند و روایات ما این امر را توضیح داده اند. بخش های بعدی را به عنوان مبانی تحلیل شرایطی میدانی بر بر همین اساس توضیح می دهم.
آینده متعلق به جبهه مقاومت است
تهاجم شیطان از روبه رو” مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ” ناظر به تشکیک در تصویر از آینده است. اینجا یک امر دو سویه وجود دارد که از یک سو باید برنامه شیطان را بشناسیم و از سوی دیگر موقعیت خود را باید بسنجیم. این یک امر قطعی و مقدر است که، آینده متعلق به دشمن جبهه مقاومت نیست، آینده متعلق به متقین است، آینده متعلق به حزب الله است فلذا شیاطین نیز به صورت مداوم با ابزار رسانه که آخرین سلاح آنهاست، ما را نسبت به آینده ناامید می کنند. شناخت گذشته و آینده برای هر جامعهای هویت ساز است.
مقدمات فتح و پیروزی بر جبهه شیطان آماده است
مؤمنین هر آنچه که برای پیمودن صراط مستقیم نیاز داشته باشند برای آنها فراهم شده در نتیجه شیطان هم یکی از جهات حملاتش همین امر می باشد ” وَمِنْ خَلْفِهِمْ”. خدای متعال همه چیز را برای پیش برد این مسیر فراهم کرده؛ صورت های مادی، چنیش جغرافیایی، منابع زمینی و زیرزمینی، منابع انسانی، جغرافیای اعتقادی و جغرافیای سیاسی، برای اقدام عملی مؤمنین نیز سرمایه عظیم “جبهه مقاومت” را به وجود آورده است.
مهم ترین سلاح شیطان برای مقابله با جبهه حق
یکی از مهم ترین موانعی که فرصت های تشدید انتقام و تشدید اقدام بر علیه جبهه شیطان را محدود می کند، تهاجم و شبهاتی است که شیطان از ” وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ” انجام می دهد. به حسب روایات این دسته از اقدامات شیطان یک تهاجم دینی و معنوی است یعنی با استفاده از معنویت و دین بر علیه دین و معنویت اقدام می کند. اینجا مطالبه ما باید از علمای اهل ولایت، بزرگان اسلام و بقیه ادیان الهی این باشد که، هم اکنون کجا هستند و چه عملی را انجام می دهند. ملاحظه کنید در یکی دو روز گذشته برخی از علما به صورت صریح اعلام موضع کردند اما برخی از بزرگان سکوت را پیشه کردند. باید این مطالبه را از علمای خود داشته باشیم که تکلیف مردمی که در این مسیر قدم گذاشته و ابستادگی می کنند را به صورت واضح و صریح بیان کنند. مهم ترین مانع برای پیشرفت در مسیر، همین تهاجم شیطان است.
دامن زدن به شهوات عمومی، یکی از حربههای شیطان
تهاجم “عَنْ شَمَائِلِهِمْ” یعنی استفاده شیطان از شهوات و حب دنیا بر علیه ما. سخنان امام خامنهای در جمع مسئولین 15/01/1403، حاوی نکات بسیار قابل توجهی بود. اینکه برخی از مسئولین در جهت ارتقاء جایگاه شغلی کار می کنند، اینها چه افرادی هستند که قدرت نظام جمهوری اسلامی را، فِدیة رسیدن خیالات دنیایی خود کرده اند؟ یا مسئله حجاب که حضرت آقا مورد اشاره خود قرار دادند. دامن زدن به شهوات عمومی و جامعه را اسیر این شهوات کردن، از تهاجمات شیطان است، راه درست مقابله با این تهاجم شیطان چیست؟ باید دقت کرد که امروز مطالبه اجتماعی و خواسته تاریخی، مطالبه و خواسته “توحید” است ولی شیاطین چگونه این مطالبه و خواسته درست را جهت دهی میکنند. اینکه حضرت آقا فرمودند: برخی از بانوان ممکن است به برخی از ظواهر و مناسک آراسته نباشند اما دل در گروه حقایق دارند، این رفتار آنها که موجب دامن زدن به شهوت و فساد می شود، چگونه باید عاقلانه با آن مواجهه کرد؟ چه از جهت حرمت فقهی، چه از جهت حرمت سیاسی و چه از جهت حرمت قانونی؟
جنگ غزه، می تواند صیحه آسمانی باشد که بشریت را مورد خطاب قرار داده
حجت الاسلام دانش در پایان با تاکید بر اینکه نباید مسائل میدان نبرد جبهه حق با شیطان را عجولانه مورد بررسی قرار داد، بیان داشت: وقتی که شیطان در موقعیتی قرار میگیرد که موجودیتش در معرض خطر است، برای او بودن یا نبودن مسئله است، طبیعی است از همه سرمایه هایی که دارد استفاده میکند. نباید تعجب کنیم که گاهی اوقات خوبان دچار اشتباهاتی بشوند(در این مورد حضرت آقا در دیدار مسئولین این نکته را تذکر دادند)، یعنی شیاطین از آن ضعف هایی که در بدنه مؤمنین(افراد، ساختار یا سازمان) نهادینه شده، استفاده کند یا نفوذی هایی را که در اشکال مختلف ذخیره کرده بودند، الان مورد استفاده قرار می دهد. این نفوذی ها هم برخی مزدور و پست و حقیری هستند، اما بعضی نیز به ماموریت خود، آگاهند، و مصداق این آیه شریفه “يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ” هستند. اینها بسیار شگفت انگیز خواهند بود، فلذا نباید از اشتباه اینها متعجب گشت. الان مسئله آمادگی مقابله با شیاطین نیست بلکه مسئله اقدام برعلیه آنهاست. هرکسی مطالبه تشدید و اقدام عمل بر علیه شیاطین را از همان نقطه ای که خودش حضور دارد شروع کند و فرافکنی نکند. به تعبیری که حضرت آقا فرمودند؛ همانند دفاع مقدس آمادگی را به صحنه اقدام ببریم. این دونکته ای که اخیرا عرض شد ما را به سوی یک مسئله هدایت می کند و آنهم گسترده شدن میدان معرکه است که حتی این گستردگی برای کسی که خود را در این میدان حاضر می بیند از جهت فقهی که چگونه باید عمل کند و خدای متعال نیز چگونه با او معامله می کند، قابل بررسی است. خداوند متعال قادر است که اسباب را به سرعت و یا به صورت غیر عادی فراهم کند، در این شکی نیست اما باید به این نکته نیز توجه داشت، آن صیحه آسمانی که برحق منتظر آن هستیم، جنگ غزه می تواند همان “صیحه آسمانی” باشد که عموم بشریت را مخاطب قرار داده و یک غربالگری عظیم در سطح جهان به وجود آورده. در مقابل آن نیز طبیعتا فریاد های شیطانیست که از طریق رسانه عمدتا به گوش می رسد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تأکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوهی الهی.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.
شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهیاند.
سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران بهویژه هرکه آنان را میشناخت سنگین است.
رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوهی الهی.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳