خبر
روزنگاری از حال و هوای روزهای تشییع شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی‌الدین در بیروت؛

رویش ناگزیر علیه بمب‌های ۲ هزار پوندی

روزنگاری KHAMENEI.IR از حال و هوای روزهای تشییع شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی‌الدین در بیروت

با سه عکاسی که هر کدام نیم میلیارد تومان تجهیزات آویزان‌شان است خودمان را جا می‌دهیم توی ماشین. تا به مقتل سید برسیم یک ساعتی طول کشیده. فقط برای عکاسی از مقتل سید مجوز داریم. جز این باشد هر آن ممکن است یکی از راه برسد و بازداشت و تخته‌قاپومان کند و بعد هم تماسی تلفنی و سر رسیدن ویراژگونه یک نفر موتورسوار از دل جمعیت و تحویل دادن‌مان به او که از نیروهای حزب‌الله باشد. بعد هم چک شدن از سمت برادر حزب‌اللهی و در نهایت هم آزادی و آرزوی توفیق برای ما و توصیه موکد که سر جدتان فقط در محدوده‌ای که برایتان مجوز صادر شده فعالیت داشته باشید. بیروت بهشت جاسوسان است و از همین جهت هم همه جا تحت تدابیر امنیتی است. این بنده خداها از بچگی با این پیش‌فرض مسلم بزرگ می‌شوند که همیشه دور و برشان پر از جاسوس است و لاجرم باید حواسی شش دانگ داشته باشند.

جدای از اینها بیروت به طور اعم و ضاحیه که محل سکونت شیعیان و عقبه نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی حزب‌الله است به طور اخص یک ناحیه به شدت متراکم است. این تراکم را باید در کوچه و خیابانهای تنگاتنگ ضاحیه هم ضرب کرد تا مشخص شود ضاحیه این روزها مشغول تجربه چه پدیده‌ای است. مقتل و محل بمباران سید را فقط باید از نزدیک دید تا حیرت به جانت بنشیند که یک آدم مگر با دم و دستگاه اشقیای عالم باید چه کرده باشد که برای حذفش این‌‌چنین فضای سوپرمتراکم این منطقه با این حجم بلوک‌های ساختمانی ده پانزده طبقه در میان کوچه‌های شش هفت متری را شخم بزنند و مساحتی را به اندازه یک زمین فوتبال تا عمق دو طبقه پایین بیاورند تا شاید موفق شوند همان یک نفر را حذف کنند… نشانه‌ای از میزان کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً که چقدر پنجه در پنجه اشقیا انداخته‌ای!

دو منطقه با فاصله تقریبی ۱۵۰ تا ۲۰۰ متری یکجا زیر و رو شده. انگار که یک یا دو زمین فوتبال را برای احداث یک مجموعه ساختمانی به اندازه دو سه طبقه خاکبرداری کرده و پایین رفته باشند. صد البته که این خاکبرداری نه حاصل برداشتن خاک که حاصل زیر و رو شدن مجموعه تشکیلات و دفاتر مقاومت است که زیر زمین احداث شده بوده و برای ترور سید با حدو۴۰ تا ۴۵ بمبِ دو هزار پوندی(تقریبا ۹۰۰ کیلوگرمی) هدف قرار گرفته. نشانه‌ای از میزان کینه و نفرتی که اشقیا از سید داشته‌اند. آن حجم بمب و تسلیحات روانه شد برای حذف یک نفری که حالا به جایش هزاران نفر در همین مکانی که هر آن امکان هدف قرار دانش  است دارند نامش را می‌برند و یادش می‌کنند.

* مقاومتی از ۷۲ ملت
خود لبنانی‌ها و بچه‌های مقاومت که بماند؛ گروه‌های متعددی که از ایران و یمن و سایر کشورهای اسلامی و حتی اروپایی و افریقایی خودشان را به قلب ضاحیه رسانده‌اند تا نماد صدای سید باشند از همین مکانی که محل اصابت بمب‌های ۲ هزار پوندی است. المنار درون یکی از ساختمان‌های ویران شده مجاور بساط استودیوی محیطی و پخش زنده را علم کرده و مجری و کارشناسش دارند از متن میدان وقایع را تشریح و تفصیل می‌کنند. ملت و زن و مرد هم به قاعده جریان آب که همیشه راهش را پیدا می‌کند از لابلای کوه بتون و میل‌گرد و خاک و سنگ و آجر هم نقبی زده‌اند به پایین و بالای سر نقطه‌ محل کشف پیکر سید و محل بیرون کشیدنش از زیر آوار جمع شده‌اند. بعضی گل و شمع روشن کرده‌اند و بعضی سینه می‌زنند و بعضی هم ترجیح داده‌اند توی عالم خودشان باشند.

برادران یمنی انصارالله که از راه می‌رسند فضا حماسی‌تر می‌شود و خطابه غرّایی ایراد می‌کنند علیه استکبار و علیه صهیونیسم و آرزوی نصر برای اسلام و امت اسلامی. دیوارنوشته‌های مقتل نشان می‌دهد نیروهای مقاومت اسلامی عراق هم حضور دارند. جابه‌جا روی دیوارها عباراتی از قول حشد الشعبی نوشته شده که امضای «ابنای المهندس» پایشان خورده. ملت‌هایی که تا چند دهه قبل هر کدام زیر فشار دیکتاتورها و عوامل استعمار بودند حالا هر کدام قهرمانی دارند که شهید راه مبازره است. قهرمانی که ادامه مسیر مبارزه را به آن گره زده‌اند از عراق و ایران و گرفته تا همین لبنان. رهبران و مبارزانی از جنس و زبان و فرهنگ و ملیت خودشان و این مسیری بود که حضرت روح‌الله(ره) به روی ملت‌های آزاده جهان به طور اعم و ملت‌های غرب آسیا به‌طور اخص گشود.

باران می‌گیرد و ول می‌کند اما جمیعت در خیابان منتهی به محل مقتل سید کم نمی‌شود. غرفه‌هایی هم بر پا شده برای فروش محصولات و کالاهای فرهنگی مرتبط با فضا. عراقی‌ها هم از راه رسیده‌اند و در ابتدای خیابان موکب برپا کرده‌اند و از جمعیتی که به محل مقتل آمده‌اند با چای داغ پذیرایی می‌کنند. فرهنگ موکب زدن در آیین‌هایی شیعی خودش را از راهپیمایی اربعین در عراق تکثیر کرده و حالا به وضوع و غلظت رد پای این آمیزش فرهنگی را می‌شود هم در ایران هم در لبنان دید. به جز خیابان منتهی به مقتل سید، موکب در بخش‌های دیگری از پایتخت لبنان چه خیابان‌های مناطق شیعه‌نشین چه مسیر اصلی تشییع به وفور به چشم می‌خورد و دارد به بخش مهمی از مناسک و آیین‌های شیعی تبدیل می‌شود. هرچند هر جایی رنگ فرهنگ آن منطقه را دارد.

همین فرق مقاومت و امپریالیسم است. مقاومت روی تاریخ و جغرافیای اهالی خود قلم حذف نمی‌کند. مقاومت یک پدیده ایزوله و گلخانه‌ای نیست که بیرون از فضای گلخانه‌ای و در محیط واقعی پژمرده شود. مقاومت یک جریان پویای فرهنگی است. با جزیره‌ها و فرهنگ‌های همراه خود داد و ستد معنا دارد. سر ریز فرهنگش جاری می‌شود در دیگر گروه‌ها و هم‌اردوگاهی‌ها. در طول زمان و جغرافیا امتداد پیدا می‌کند. خود را در این داد و ستدها رشد می‌دهد و بازتولید می‌‌کند و از نسلی به نسل دیگر جریان می‌یابد ولو آنکه سرسلسله‌‌اش که حضرت ختمی مرتبت(ص) و حضرت سیدالشهدا(ع) باشند قرن‌هاست که حضور ظاهری ندارند و همین رمز حیات و زنده بودن اوست. تاریخ اثبات کرده که شمشیر و سواره‌نظام و بمب‌های ۲ هزار پوندی حریف رویش جوانه‌ها نیستند.

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید